59 ـ حکم آزار خلق: محمد بن عمر بن عبدالعزیز بن مازه (م 556) در کتاب لطائف الاذکار که ان شاءالله به زودی به دست چاپ سپرده خواهد شد، نکتهای بس لطیف در لمس حجر الاسود دارد، اقدامی که با وجود شلوغی و ازدحام بسیار زیاد، حاجیان علاقه مند هستند انجام بدهد. ابن بازه در باره این عمل مستحب برای حاجیان که در روایات با تأکید آمده و در اصطلاح آن را استلام گویند، و این که مردم باید مراقب مزاحمت برای خلق باشند، مینویسد:
«چون بکعبه رسد، ابتدا از حجر اسود کند، و چون بحجر رسد دست برارد، جنانک در تکبیر، و در حجر مالد، و حجر را دهان دهد، اگر بتواند بی رنجانیدن و آزردن کسی، و اگر نتواند دهان دادن، دست در مالد و دست خود را دهان دهد، و اگر بی آزار کسی دست نتواند در مالیدن، بهر دو کف اشارت کند سوی حجر اسود، و دست خود را دهان دهد و بروی در مالد. در جمله، آزار خلق در همه مکان و ادیان حرام است و نامبارک. اللهم احفظنا».
60 ـ سیل تمدن چه کرده؟
متولی باشی حرم حضرت معصومه (س) که آدم دانایی و فهمیده ای بود، در سوم شوال 1346 ق / 1307 ش ضمن نامه ای به یکی از دوستان خود که مبلغی فرستاده و از او خواسته بود خری برایش خریداری کند، چنین نوشت:
خدمت جناب مستطاب شریعتمدار ملاذ الانام عماد الاسلام آقای حاجی نظام الاسلام ـ دامت فیوضاته
قربانت شوم مراسله مهر مواصله واصل. از وصول عکس، تمجید از صانع آن فرموده، مسرور و ممنون گردید. فرمایش شاه ولایت است: «انّا صنائع ربنا» به گفته مولوی: قدرت نقاش باشد آن که او / هم تواند زشت کردن هم نکو» ولی عارضه کسالت صورت را تغییر داده، قد خمیده، چهره پریده، انیس بستر و جلیس دکتر گشته، امید است تغییر صورت تغییر سیرت به احسن الوجه داده باشد. در خصوص وجه منظور که جهت خریداری یعفور ارسال فرموده، متأسفانه سیل تمدن، آسایش تحمل را از بین برده، سواری هواپیما و اتومبیل در عوض چهار پایان صحرا نورد به کار افتاده، خاصه در دستگاه داعی که آخور و میرآخوری باقی نگذاشت. «خیر الکلام ما قلّ و دل». به یک شوفر با یک موتر قناعت شد. لذا وجه مزبور را عودت داد. ایام افادت و سعادت برقرار.
61 ـ توافق نامه امیر حائل با علمای نجف در باره حجاج
مشغول جستجو در اسناد حج دوره قاجار بودم. سند جالبی دیدم. یک طرف آقا سید محمد پسر مرحوم آیت الله العظمی سید محمد کاظم یزدی و یک طرف هم امیر سعود بن رشید و برخی دیگر از افراد او هستند. بارها در جاهای مختلف نوشته ام که حجاج ایرانی از راه جبل که می رفتند خیلی صدمه می دیدند و علمای عراق در این باره احساس مسوولیت کرده و در مواقع سخت، اقدام به تحریم عبور از راه جبل می کردند. در این وقت، معمولا حکام جبل، تلاش می کردند تا رضایت آنها و دولت ایران را جلب کنند. یکی از موارد همین سند است که نشان می دهد توافقی در این باره شده است.
در این سند حکام جبل چند نکته را پذیرفته اند. اول تعیین مصرف بیدق بین حاکم جبل و حمله داریه بدین ترتیب است که حاکم جبل، از طریق حمله دار در ازای هر حاجی یک لیره می گیرد برای رفتن و یک لیره برای آمدن از این راه. حاجی زیاد باشد یا کم، فرق نمیکند.
دوم این که حمله داریه زیر نظر امیر باشد تا ملزم به اجرای این امر باشد.
سوم این که رفتن و آمدن به مدینه، با کجاوه 65 لیره و با ناطوط 30 لیره باشد. اگر در مکه فسخ پیش آمد دو ثلث برای حمله دار و ثلث باقی از آن حاج باشد. اگر حاجی در وسط راه مرد، هزینه هایی که حمله داریه برای او صرف کرده از اموال او برخواهد داشت. حمله دار برای انتقال جنازه وظیفه ای ندارد و در این مورد امیر به متولی کار این میت مراجعه می کند، اگر خواست دفنش می کند و اگر خواست حمله دار یا دیگری آن را نقل خواهد کرد. اگر حاجی گم شد بر امیر است که او را بیابد و به منزل برساند. حجه فروش ها پولی بابت خاوه نخواهند پرداخت. اگر میان حاجی و حمله دار، تعدی پیش آمد، امیر تعدی را از طرفین دفع می کند. امیر ملزم به رعایت این شروط است و این تعهدات جنبه شرعی و قانون نظامی دارد. این توافقنامه در روز دوم شوال سال 1328 هجری نوشته شد.
62 ـ لزوم تحقیق در باره نقش زنان در تمدن اسلامی
دوست عزیزم آقای امید سالار به مناسبتی در ایمیلی که این روزها برای بنده فرستادند نکته ای را در باره نقش زنان در تمدن اسلامی یادآور شدند که بهتر است عین آن را برای آگاهی علاقه مندان نقل کنم:
نکته دیگری که بنظرم رسیده است این است که دیشب در حال خواندن کتابی در باره یکی از راهبه های بسیار فاضل و پرکار قرن هفدهم اسپانیا بودم و به خاطرم رسید که در زبان فارسی یا کتابی که تاریخ خدمات نسوان را به سیر تمدّن اسلامی به صورتی منسجم و معقول نشان دهد و یکسره پر از لاطائلات فمینیستی نباشد، یا نداریم و یا اگر داریم بنده بی خبرم. فکر کردم که چون سرکار در باب حقّ رأی زنان مقالهء ممتّعی نوشته اید، خوبست به این پروژهء پیشنهادی بنده هم عنایت کرده اگر خودتان هم وقت ندارید یکی از دانشجویانتان را به این کار بگمارید. من یادم هست که هنگام بررسی کتب حدیث و ادب به نام زنانی که برخی مجتهد و صاحب رأی بودند و علما و ادبائی را تربیت کرده بودند بر میخوردم. اما متأسفانه در آن زمان از روی جوانی و نادانی هیچ یادداشت برنداشتم. اهمیّت این مطلب درین است که یکی از زاویه های حمله به فرهنگ ایران و اسلام همین قضیهء زنان است که متأسفانه مانند بسیاری دیگر از جنبه های تمدّن اسلامی به هیچ وجه برای دیگران روشن نشده است. اظهار این مطلب که زنان در تمدّن قدیم اسلام مقام شامخی داشته اند و پدرانشان اینها را علم میاموخته اند بسیار بسیار مهم است. حتماً به یاد دارید که صاحب چهارمقاله در حکایت چهارم از مقالت سوم کتاب خودش که در باب نجوم است میگوید: "این بنده را عجوزه ای بود، ولادت او در بیست و هشتم صفر سنه احدی عشرة و خمسمائه بود ... چون سنّ او بپانزده رسید او را علم نجوم بیاموختم و در آن باره چنان شد که سؤالهای مشکل ازین علم جواب همی گفت و احکام او بصواب عظیم نزدیک همی آمد و مخدّرات روی بوی نهادند و سؤال همی کردند" (صص 94-95 از چاپ مجدد مرحوم دکتر معین). بیش از صد و سی سال پیش از نظامی عروضی هم ابوریحان بیرونی در مقدمهء کتاب التفهیم لاوائل الصناعةالتنجیم تصریح میکند که "این یادگار همچنین کردم مر ریحانة بن الحسین الخوارزمی را که خواهنده او بود بر طریق پرسیدن و جواب دادن بر روئی که خوبتر بوَد و صورت بستن آن آسانتر. و ابتدا کردم به هندسه، پس به شمار پس به صورت عالم پس به احکام نجوم." مرحوم همائی در ص 23 مقدمهء طبع دوم کتاب می نویسد: "شگفتا که این کتاب در نیمهء اول صدهء پنجم هجری برای یک دختر نوآموز ایرانی نوشته شده است و حال آنکه فهم پاره یی از مسائل مندرج دراین تألیف برای تحصیل کردگان و دانشجویان مدارس عالی امروز هم مشکل و دشوار است." در کتب حدیث و رجال و ادب عرب که شما خود به ازین فقیر دانید. در هرحال با توجه به تبلیغات مستمرّی که برعلیه تمدّن اسلامی که ایرانیان همیشه پرچمداران آن بوده اند میشود، و شکست بی چون و چرای وزارت فرهنگ و دیگر نهادهای تربیتی کشور خودمان که پس از سی و چند سال نتوانستند حتی گوشه یی از شایستگی ها و غنای این تمدّن عظیم را به جوانان این مملکت بنمایانند، تألیف کتب و رسالاتی که بتواند پاسخگوی نیازهای معنوی جوانان قرن بیست و یکم باشد فایده اش از خیلی فعالیت های دیگری که به نام فعالیت فرهنگی صورت میگیرد بیشتر است. در هرحال به قول بیهقی، "این درازی در سخن" از آن دادم که مطلب مهمّ است و اگر امروز و فردا شود وقت از دست میرود. تبلیغات برعلیه ایران و تمدّن اسلامی پاسخ لازم دارد.
نظر شما