۰ نفر
۱۴ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۲

رویکرد سیاست کنونی دولت ایران تأکید بر تعامل به جای تقابل، و بر آشتی به جای دشمنی و خصومت، و بر دنبال کردن امنیت پایدار به جای تجدید نظر طلبی و برهم زدن نظم منطقه ای و بین المللی کنونی است. البته تداوم این رویکرد و شکل گیری مرحله ای از ثبات و استقرار در منطقه و در مناسبات میان کشورهای منطقه با ایران از یک سو و کشورهای غربی( امریکا و اروپا ) با ایران از سوی دیگر، در گرو تعامل مثبت از سوی آن ها و دادن ما به ازای مناسب به ایران نیز هست.

سال هاست که کشمکش میان ایران با محیط منطقه ای و بین المللی و به عبارت دیگر نظام بین الملل که مدیریت آن را امریکا و دیگر قدرت های جهانی در دست دارند، جریان دارد. این مسئله از آن جا ناشی می شود که ایران  در چند سده اخیر به دست قدرت های جهانی تکه پاره و سپس اداره شده و اجازه شکل گیری حکومتی ملی مبتنی اراده مردمی را در آن ندادند و در این زمینه همکاری مستقیم و غیر مستقیم میان قدرت های جهانی وجود داشته است.
لذا انقلاب اسلامی ایران هم با توجه به همین خصوصیت، خارج از اراده بین المللی  تولد یافته و  با  هویت اسلامی، به عنوان یک انقلاب معترض و با شعار نه شرقی و نه غربی رویکرد خاصی را در پیش گرفت و نظام جمهوری اسلامی هم که مبتنی بر ارزش ها و شعارهای انقلاب پایه گذاری و تأسیس شده بود، در سیاست خارجی و رویکرد منطقه ای و بین المللی اش، به عنوان یک نظام معترض و تجدید نظر طلب نسبت نظام جهانی و منطقه ای، وارد عرصه دیپلماتیک جهان شد.
رفتار و سیاست براندازانه امریکا در قبال انقلاب مردم ایران و نظام جمهوری اسلامیِ مبتنی بر آن و همکاری شوروی با امریکا در حمله تجاوزگرانه رژیم عراق به ایران به هدف تحقق براندازی نظام یا تغییر رفتار ایران و وارد کردن آن به دایره اطاعت از نظام بین المللی تحت سیطره دو قطب جهانی از یک سو و در مقابل، دفاع و مقاومت جانانه مردم از سرزمین و نظام سیاسی خود از سوی دیگر، ایران را به ادامه سیاست مستقل خود از دوقطب جهانی و پافشاری بر رویکرد معترضانه و تجدید نظر طلبانه اش بیش از پیش وادار و مصمم کرد.
نکته مهم آن است که در جریان ۸ سال جنگ تحمیلی، کارگزاران نظام برای تداوم حیات و تقابل با دشمنان، در کنار ادامه سیاست تقابل با نظام بین المللی بویژه امریکا و تا حدی شوروی (خصوصا در افغانستان)، همزمان رویکرد تعامل با محیط منطقه ای و بین المللی را در پیش گرفت و از آن هنگام تاکنون سیاست ایران ترکیب متغیری از " تقابل و تعامل " بوده که گاه وجه غالب آن را تقابل و گاه تعامل تشکیل داده بدون آن که در تمام این دوران، ایران از ارزش ها و آرمان ها و منافع و امنیت ملی و اسلامی خود که ناشی از تاریخ و فرهنگ و تمدن دیرین ملی و اسلامی و رویکرد انقلابی و اصول اولیه نظام و قانون اساسی است، عقب نشینی کند.
براساس این دو رویکرد یعنی تقابل و تعامل، و درجه ترکیب آن ها و غلبه وجهی بر وجه دیگر می توان ۳۵ سال گذشته از پیروزی انقلاب را به چند دوره متفاوت ۸ ساله ی بیشتر تقابل یا بیشتر تعامل با محیط پیرامونی و بین المللی تقسیم کرد.
در یک ارزیابی اولیه دوران ۸ ساله جنگ تحمیلی، دوران بیشتر تقابل و کمتر تعامل، دوران ۸ ساله سازندگی مرحله ی ریاست جمهوری شیخ علی اکبر رفسنجانی دوران خروج از تقابل و ورود به مرحله ای از تعامل و تنش زدایی، دوران ۸ ساله ریاست جمهوری سید محمد خاتمی دوره غلبه تعامل و گفتگو با شعار گفتگوی تمدن ها، و مرحله ۸ سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد دوران غلبه تقابل و طرح شعارهای آرمانگرایانه و رویکرد تجدید نظر طلبانه، و بالاخره دوره تازه ی آغاز ریاست جمهوری شیخ حسن روحانی دوره ای با گفتمان و رویکرد اعتدال گرایی و تعامل با خارج است.
بدون تردید نیازها و ضرورت های داخلی کشور از یک سو و وضعیت و رفتار محیط پیرامونی و بین المللی با ایران از سوی دیگر در نوع سیاست اتخاذ شده ار سوی نظام، یعنی تقابل یا تعامل و وجه غالب آن، نقش تعیین کننده و اساسی نیز داشته است.
کج سلیقگی های تاریخی همانند رفتار ستیزه جویانه و جنگ طلبانه امریکا در قبال گفتمان تعاملی خاتمی پس از روی کار آمدن بوش پسر و برخورد های تقابلی احمدی نژاد پس از تغییر گفتمان امریکا از ادبیات جنگ طلبانه به شعارهای صلح طلبانه با روی کار آمدن باراک اوباما، بطور طبیعی در تثبیت و تداوم تقابل و بی اعتمادی اثرگذار بوده است.
در شرائط کنونی نیازهای داخلی ایران و امریکا، و نیز شرائط و ضرورت های منطقه ای و بین المللی ایران و امریکا، و تلاقی گفتمان تعاملی و تشابه ادبیات سیاسی دو رئیس جمهور ایران و امریکا فرصتی را برای غلبه تعامل بر تقابل برای دو کشور فراهم کرده است. به عبارت دیگر روحانی فرصتی تاریخی برای امریکا و اوباما برای رهایی از برخی مشکلات و بحران های خود، و اوباما فرصتی تاریخی برای ایران و روحانی برای خارج شدن از برخی چالش های داخلی، منطقه ای و بین المللی فرارواست.
واقعیت آن است که نه امریکا از خوی سلطه طلبی و امپریالیستی خود و حمایت از رژیم صهیونیستی دست بر می دارد و نه ایران از اهداف و آرمان های ملی و انقلابی خود دست می کشد، لذا نه با خوش بینی مفرط و نه بد بینی مطلق، با هیچ یک نمی توان از منافع مردم و نظام که قطعا مردم بخش مهم آن بشمار می آیند، دفاع کرد، بلکه با واقع بینی و مدیریت سیاسی و دیپلماتیک صحیح است که می توان و باید از فرصت های تاریخی بهره جست و دوره ای از ثبات و شکوفایی را برای کشور و منطقه فراهم کرد.

سیاست ما

کد خبر 316213

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.