۰ نفر
۱۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۲

درباره دیدگاه های توطئه پندارانه پیرامون جایزه اسکار

این دوره از مراسم اسکار هم تمام شد و به زودی تحلیل‌های مختلف درباره برندگان و بازندگان آن از طرف صاحب نظران ارائه خواهد شد. جدا از تحلیل‌های سینمایی، یکی از ابعادی که در جامعه ماٰ مخصوصا در سال‌های اخیر مد شده است، تعبیرهای سیاسی است. علاقه مندان به این نوع از تحلیل، عموما از آنجا که معتقدند اسکار (و احتمالا هر پدیده دیگری در جهان هستی) سیاسی است و بیش از آنکه دلیل‌های هنری در اعلام برگزیدگان نقش داشته باشد، تصمیمات سیاسی تعیین می‌کند که چه فیلم و یا چه سینماگری جایزه بگیرد، همواره تلاش داشته‌اند با استناد به اینکه کدام فیلمساز با کدام سیاستمدار در کدام رستوران فالوده خورده است و یا کدام نکته در چه فیلمی قرار است چه جهت گیری استراتژیکی را در راستای منافع آمریکا تبین کند و... برندگان و بازندگان اسکار را به صف بکشند و دلیل‌هایی سیاسی را برای کامیابی و ناکامیشان ردیف کنند.

در این طرز تفکر، اینکه اعضای چند هزار نفری اسکار در رأی دادن به فیلم‌ها، چگونه منافع و جهت گیری‌ها و منویات سیاست پردازان آمریکایی را لحاظ می‌کنند، امری است غریب؛ اما لابد دوستان معتقدند که این داوری‌ها نمایشی صرف بیش نیست و دستور از کاخ سفید یا پنتاگون و یا مجلس کنگره و یا حتی دفتر نخست وزیر اسرائیل صادر می‌شود که امسال مصلحت آن است که آقای الف جایزه بگیرد و یا به فیلم ب کم محلی شود. چون فرضیه دوستان همواره همین است، نتیجه آن می‌شود که اگر یک فیلم جایزه بگیرد، طبق تحلیل برادران، به خاطر مصلحت سیاست‌های آمریکایی/اسرائیلی است و اگر هم‌‌ همان فیلم جایزه نگیرد، باز به خاطر‌‌ همان مصلحت‌ها است. بنابراین اصلا مهم نیست چه فیلمی جایزه بگیرد یا نگیرد، مهم این است که در هر حال سیاست عامل تعیین کننده این جوایز است. کسانی که علم منطق خوانده‌اند، می‌دانند که این نوع استدلال باطل است، چرا که به جای اثبات فرضیه از طریق چهارچوب‌های استدلالی، یک نکته به عنوان مفروضی ثابت در نظر گرفته می‌شود و بقیه متغیرهاٰ، همیشه تابعی از آن مفروض خواهند بود. این دوستان در واقع روند مصادره به مطلوب را انجام می‌دهند، چرا که نتیجه رقابت هر چه باشد، اینان به هر وسیله‌ای که شده، سیاسی تلقی‌اش خواهند کرد، حال این فیلم جایزه بگیرد و یا آن فیلم.

می‌دانید که امسال ۱۲ سال بردگی بهترین فیلم شناخته شد؛ اثری درباره دوران مشقت بار بردگی سیاهپوستان در برهه‌ای از تاریخ آمریکا. احتمالا تفسیر دوستان درباره این جایزه، معطوف بدان است که سیاستمداران می‌خواهند با توجه به سیاهپوست بودن اوباما؛ این ایده را به مردم القاء کنند سیستم سیاسی و اجتماعی ایالات متحده چنان کارآمد است که حتی در سخت‌ترین اوضاع هم اقلیت‌های نژادی می‌توانند حق خود را به رغم همه مشقت‌ها بگیرند و حتی به مدارجی بالا ارتقاء یابند؛ و این یعنی القای استیلا و برتری آمریکا به جهان. حالا فرض کنید این فیلم برنده نمی‌شد و مثلا رقیب جدی‌اش یعنی فیلم جاذبه عنوان بهترین فیلم را به دست می‌آورد. قطعا باز هم دوستان به دنبال دلیلی سیاسی بودند تا ماجرا به به نحو مطلوب خود تحلیل کنند. مثلا شاید می‌گفتند دولت آمریکا چنان نژادپرست است که تحمل فیلمی را در انتقاد از تاریخ بردگی سیاهان ندارد و به جایش فیلمی همچون جاذبه را برنده اعلام می‌کند تا زنی آمریکایی را به عنوان شخصیتی اسطوره‌ای که از آسمان به زمین نازل شده است به مردم جهان القا کند و این ایده منطبق با رهیافت‌های کابالایی و صهیونیستی هم هست. اگر فیلم گرگ وال استریت برنده می‌شدٰ از نظر آقایان دلیلش نمایش مفسده‌های کاذب به قصد ایجاد تزلزل در کانون خانواده در کشورهای دیگر برشمرده می‌شد؛ و حالا که برنده نشدهٰ لابد دلیلش این است که سرمایه سالاران آمریکای دوست ندارند تصویر فاسدشان این گونه در آینه سینما بازتاب پیدا کند. این جور ایده‌ها را می‌توان به بخش فیلم‌های غیرانگلیسی زبان اسکار هم تسری داد. امسال فیلم ایتالیایی زیبایی بزرگ برنده بهترین فیلم خارجی شد. احتمالا دوستان دلیل برگزیدگی این فیلم را با توجه به ناکامی یکی از فیلم‌های رقیبش، یعنی فیلم فلسطینی عمر، معطوف به آن خواهند دانست که آمریکایی‌ها مایل نبودند فیلمی که درباره خوی تجاوزگری صهیونیست‌ها و اوضاع فلاکت بار جاری در سرزمین‌های اشغالی است، مطرح شود. حالا فرض کنید که فیلم عمر این جایزه را می‌گرفت. آن‌گاه احتمالا تحلیل‌های سیاسی مدارانه چنین می‌شد که آمریکا می‌خواهد از طریق این باج دهی، نوعی عادی سازی را بین رابطه اسرائیل و فلسطینی‌ها رواج دهد تا از حساسیت‌های انقلابی نسبت به اجحاف بزرگی که به مردم ستمدیده این منطقه اعمال می‌شود بکاهد.

می‌بینید که طبق مفروض تثبیت شده دوستان، هر نوع نتیجه‌ای را می‌توان بر اساس فرمول‌های حاضر و آماده‌ای که در جیب است، چنان مبتنی بر محاسبات سیاسی تحلیل کرد که انگار هیچ دلیل دیگری قابل تصور هم نخواهد بود. به عبارت دیگر، طبق چهارچوب تحلیلی مزبور، هر تصوری، موجب تصدیق مفروض است. آیا با چنین رویکردی، اصولا می‌توان بحث‌های ثانویه‌ای را در نظر گرفت؟

رد فرایند استدلالی بالا، الزاما به معنای انکار نقش آفرینی دیدگاه‌های سیاسی در ماجرای اسکار نیست. هر یک از چند هزار داور اسکار، برای خود بالاخره صاحب احساسات و یا ایده‌های اجتماعی، روانی، سیاسی، خانوادگی و غیره هستند. این پیش زمینه‌های ذهنی و حسی، در کنار معیارهای سینمایی، خواه ناخواه نقش خود را در رأی فرد کار‌شناس خواهد گذاشت. منتها این تأثیر متفاوت است با مفروضی که بالکل نتایج اسکار را حاصل دستور و یا لابی لایه‌های قدرت در سیستم سیاسی آمریکا می‌انگارد.

ایده بالا صرفا محدود به ماجرای اسکار و سینما نیست. نزد بسیاری از تحلیل گران سیاسی توطئه پندار جامعه ما، هر نوع حرکت و پدیده‌ای، از وقوع یا عدم وقوع فلان کودتا در یک سرزمین گرفته تا سفر فلان وزیر خارجه به فلان کشور و یا بهمان کشور، همین طوری تحلیل می‌شود. این تحلیل‌ها برخلاف ظاهر پرطمطراقشان، اتفاقا ساده انگار‌ترین و سهل الوصول‌ترین شیوه‌ها را در روند خود دارند. با استناد به چند فرمول ساده، ماجرا معطوف می‌شود به دست داشتن پنهان چند دولت منفور در امور و تمام. چنین فرمول‌هایی می‌توانند قدرت متقاعدکنندگی را در کوتاه مدت نزد کسانی که خود چندان اهل تحلیل نیستند داشته باشند و تا رسیدن زمان از دست دادن ظرفیت مزبور، فرمولی دیگر درباره پدیده‌ای دیگر ارائه می‌شود. فرقی نمی‌کند قضیه مربوط به اسکار باشد یا بحران اوکراین و یا حتی درج یک کلمه در یک مقاله در وسط فلان روزنامه. مهم مفروض است که همیشه هم اعتبار وجودی اش باقی است.

 

کد خبر 342723

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 21
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مصطفی NL ۲۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
    5 9
    البته تحلیل جالبیه ولی این رو هم بدونید که این تحلیل که بعضی جایزه های اسکار سیاسی است در خارج از مرزهای ایران هم طرفدار داره و حتی بعضی از خود هالیوودی ها هم این حرفها رو میزنن بازیگران یهودی شانسشون برای اسکار بیشتره (منبع imdb trivia )
    • علی IR ۰۷:۱۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
      7 6
      نظریه توطئه که فقط در ایران رایج نیست. اتفاقا آمریکایی ها در این زمینه از ما پیشرفته ترند!
  • بی نام DE ۲۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
    9 17
    هم اینکه فکر کنیم مراسم اسکار یک مراسم سیاسیه ساده انگاریه ... و هم اینکه فکر کنیم مراسم اسکار یک پدیده کاملا مستقل از تمایلات سیاسی و غیر حرفه ایه، ساده انگاریه.
    • شهریار زاغری IR ۰۷:۰۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
      14 1
      نویسنده مطلب، سیاسی بودن برخی جهات اسکار را تأیید کرده است. منتها بستگی به این دارد که سیاسی بودن را چگونه معنا کنیم. به قول آقای دانش: «این تأثیر متفاوت است با مفروضی که بالکل نتایج اسکار را حاصل دستور و یا لابی لایه‌های قدرت در سیستم سیاسی آمریکا می‌انگارد»
  • بی نام A1 ۲۳:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
    18 0
    لایک
  • محمد A1 ۰۶:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
    25 0
    از نظر اینها .هر چیزی در دنیا توطئه ی صهیونیستهاست
  • شهرام IR ۱۶:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
    16 0
    گل گفتی! باور کنید دقیقا همین ضد و نقیض گویی ها را خودم درست درباره جدایی نادر از سیمین و این که اسکار می گیرد یا نه خوانده بودم. عده ای از همبن برادران ارزشی قبل از اعلام اسکار فرهادی، پیش بینی کرده بودند که اسکار به فیلم اسرائیلی رقیب فیلم فرهادی می رسد چون ماهیت اسکار صهیونیستی است؛ بعد که جدایی اسکار را برد، همان ها فوری گفتند که صهیونیست ها به جدایی جایزه داده اند تا بگویند در ایران سیاهی و دورغ وجود دارد. به خود اینها باید جایزه اسکار پررویی و سنگ پای قزوین را داد!
  • جمشید ترابران A1 ۱۹:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
    10 0
    من اون اوایل که با چنین استدلال(؟)هایی روبرو می شدم اندکی خشمگین می شدم ولب الان مدتهاست که در مواجهه با این طرز تلقی و در واقع چنین توهمی، به مقدار زیادی لذت هم می برم و گاه حسابی کیفور می شوم. باور کنید طنز ماجرا خیلی بالاست اینکه ببینی نویسنده (مخصوصا گوینده مخصوصاتر! برخی گوینده ها) چطور دارند خودشان را به در و دیوار می زنند تا مثلا ثابت کنند بعـله چنین است و چنان نیست، بهجت و سرور خاصی به آدم دست می دهد...
  • آرش IR ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
    1 10
    نویسنده محترم ! لطفا مقاله "چگونه برندگان اسکار انتخاب می شوند؟" که در همین وب سایت حدود یک ماه پیش انتشار یافت را مطالعه بفرمایید ، شاید برخی سوالاتتان پاسخ داده شود!
    • آرش IR ۰۶:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
      1 9
      جناب فرید ، به نظرم براساس آنچه درج فرموده اید متاسفانه شما چندان با سینما و فیلم آشنایی ندارید که فیلم های ذکر شده در آن مقاله را اغلب غیر مهم قلمداد کرده اید. در چنین مواقعی فیلم دیدن و آشنایی با سینما ، بهترین راه است و باید دید و خواند و آموخت تا اینکه بی پایه و بنیاد و از روی احساسات سخن گفت.( ضمنا آشنایی با سینما این نیست که بگویید مثلا فیلم های همین چند سال اخیر را دیده اید ! ضمن اینکه فیلم دیدن با فیلم تماشا کردن بسیار متفاوت است!)
    • فربد A1 ۰۷:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
      13 2
      آقاي آرش خان! من - اگر تعريف از خود نباشد - اتفاقا يكي از پيگيران جدي سينما در هر دو عرصه ديدن و خواندن هستم و با اجازه از محضر گراميتان، چند فقره نگارش فيلمنامه براي فيلم كوتاه هم مرتكب شده ام. به طور مرتب نشريات و كتابهاي سينمايي ميخوانم و در جريان آثار كلاسيك و جديد هم هستم. اتفاقا شما از اوضاع فيلمهاي سينمايي چندان خبر نداريد. آقاي مستغاثي در آن مطلب از فيلمهاي ضعيفي مانند اثرجانبی، پس از زمین، بنیاد گرای ناراضی، امپراتور ، حالا منو ميبینی ، پیشخدمت ، عشق سوزان و... به عنوان آثار برتر سينمايي سال در مقابل فيلمهاي كوارون و اسكورسيسي و مك كوئين ياد كرده كه واقعا مضحك است، چون كمتر منقد معتبر جهاني تأييدشان كرده است و هر كس ذره اي دانش سينمايي داشته باشد، به نادرستي اين تحليل اذعان ميكند.
    • فربد IR ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
      3 1
      من میتوانم تعداد خیلی بیشتری از فیلمهای ارزشمند را مثال بزنم که اسکار نگرفته اند. ولی مگر موضوع مورد بحث این است؟ یکبار دیگر مقاله آقای دانش را بخوانید. موضوع این نیست که بخواهد بگوید جوایز اسکار همیشه به آثار ارزشمند تعلق گرفته، بلکه این است که نوع استدلال پردازی برخی تحلیل گران -از جمله همان آقای مستغاثی- مبنی بر این که جایزه اسکار بر اساس دستور استکبار و صهیونیسم تعیین میشود، غلط است. این که شما آقای دانش را توصیه کرده اید که برای جواب سوالاتش (کدام سوالات؟) به مطلب مستغاثی مراجعه کند، نشان میدهد که هدف مطلب ایشان را درنیافته اید. وگرنه ممکن است هر یک ما از ما به برخی از جوایز داده شده و داده نشده اسکار انتقادهایی داشته باشیم. این چه ربطی به حکومتی و صهیونیستی بودن جوایز دارد؟
    • آرش A1 ۰۶:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
      0 0
      جناب فرید! درباره آقای دانش نمی دانم اما به نظر می آید شما مقاله مورد بحث را نخوانده اید و توصیه بنده به آقای دانش این بود برای دریافت چگونگی رای دادن در اسکار مجددا به آن مقاله مراجعه فرمایند. اگر شما یک بار آن مقاله را مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد که بحث دستور استکبار و صهیونیسم اساسا درمیان نیست بلکه مسئله سیستم رای گیری در آکادمی است که بر چه اساس شکل می گیرد و این نه کشف آقای مستغاثی بلکه برخی مقالاتی که به انحاء مختلف در نشریات و وب سایت های آمریکایی نیز درج گردیده بر این نوع رای گیری اشاره داشته نمونه اش مقالات جالبی بود که درباره نامزدی ترانه "تنها ، هنوز تنها نیست" نوشته شد. این یک انتقاد ساده نیست ، کنار ماندن صدها فیلمساز برجسته و هزاران شاهکار تاریخ سینما از یک مراسم سینما
    • آرش A1 ۰۶:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
      1 1
      کنار ماندن صدها فیلمساز برجسته و هزاران شاهکار تاریخ سینما از یک مراسم سینمایی که ادعای جهانی بودن دارد ، تنها یک انتقاد ساده نیست. درست مانند آن است که مسابقات اخیر غرب آسیا که با حضور قطر و یکی دو تیم دیگر برگزار شد و در آن قطر قهرمان شد را جام جهانی بخوانیم!! البته در آن مقاله ذکر شده که این ادعای جهانی بودن ( که متاسفانه از سوی گروهی از دوستان داخلی دامن زده می شود ) فقط یک ادعاست و مراسم اسکار از سطح یک مراسم سینمایی لس آنجلسی فراتر نمی رود . همه بحث بنده این بود که اگر آن مطلب و مطالب مشابه دقیق مطالعه شود و اندکی هم خودتان تحقیق و بررسی نمایید شاید متوجه شوید که ماجرا بر سر سلیقه یا دستور حکومتی و این حرفها نیست! فقط باید تعصب و احساسات را کنار گذاشت و با عقل و منطق با شواهد مواجه شد.
    • فربد IR ۰۹:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
      0 0
      1-كنار ماندن «صدها» فيلمساز؟؟؟ يا ميزان دركتان از جايگاه رقمي صدها اشتباه است و يا اصلا شناختي از سينما و اسكار نداريد كه چنين ادعايي ميكنيد. 2- جوايز اسكار در بسياري از موارد مورد تاييد منتقدها نيست؛ اما اين به معناي سياسي بودنشان هم نيست. اين همان مطلبي است كه در مقاله اين وبلاگ هم آمده است و معلوم نيست كه علت مخالفت شما با آن اصلا بر سر چيست. كسي صحبتش راجع به ايرادهاي وارده يا غيروارده به اسكار نيست. آن موضوع ديگري است. اينجا صحبت بر سر استدلالهاي غيرمنطقي بعضيها راجع به صهيونيستي بودن اسكار است. اين دو موضوع با هم فرق دارند. مثل آن است كه كسي درباره حساسيتهاي پوستي صورت يك آدم صحبت كند و شما وسط ماجرا ايراد بگيريد كه چرا از دماغ گنده طرف چيزي گفته نمي شود!
    • بی نام A1 ۱۵:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
      0 0
      شما که میزان درکتان بالاست و گویا از سینما هم مطلع هستید ، یک مقایسه ای بکنید مابین اساتید تاریخ سینما ( که نامشان در هر دایره المعارفی موجود است ) و حضورشان در اسکار ( البته اگر حالش را دارید و ...!) مطلب دیگری که همین هفته پیش در همین وبلاگ انتشار یافت شاید بتواند کمکتان کند ( آنچه همیشه می خواستید درباره اسکار بدانید ولی...). علت آنکه همچنان اصرار دارم شما مقاله مورد نظر بنده را بخوانید برای این است که در سرتا سر آن مقاله بارها از ایدئولوژیک بودن اسکار و سینمای هالیوود گفته شده و شما اصرار دارید که آن مقاله ، آن را سیاسی دانسته!! ایدئولوژیک بودن اسکار یک توطئه سیاسی نیست بلکه روند منطقی سینما در آمریکاست ، اگر زحمت بکشید و این مقالات را مطالعه بفرمایید حتما پاسخ سوالات خود را خواهید گرفت.
    • آرش A1 ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
      0 0
      شما که میزان درکتان بالاست و الحمدالله از سینما و اسکار هم شناخت دارید لطفا سری به کتاب های تاریخ سینما و اسامی فیلمسازان برجسته و فیلم های شاهکار و حضورشان در اسکار بیندازید و قضاوت کنید ( اگر مایل بودید می توانم اسامی را در اختیارتان بگذارم) و به جای آنکه توهین کنید و تحقیر نمایید حداقل بر اطلاعات خودتان بیفزایید. علت آنکه همچنان اصرار دارم شما مقاله مورد نظر بنده را بخوانید آن است که در یک مورد ساده آن مقاله بارها اسکار و هالیوود را ایدئولوژیک خوانده و شما اصرار دارید که در آن مقاله اسکار، سیاسی قلمداد شده . اگر بخوانید متوجه خواهید شد که آنچه در اسکار اتفاق می افتد نه یک توطئه سیاسی بلکه نتیجه منطقی یک سیر ایدئولوژیک است. عرض کردم بدون احساسات و تعصب ، فقط تحقیق کنید و بررسی . همین !
  • سعید IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
    6 0
    آقای دانش ای کاش مقاله شما را آقای مستغاثی هم میخواند
  • احسان نمازي A1 ۱۱:۵۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
    11 0
    مطالب چند نفر: عبدالجواد موسوي، رسول جعفريان، و مهرزاد دانش، در قسمت وبلاگ سايت خبرآنلاين واقعا خواندني است. با سپاس از تعهد نويسندگي اين عزيزان در روشن سازي بخش هايي مغفول و تاريك از فرهنگ و هنر و تاريخ ما.
  • بی نام FI ۱۳:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
    5 0
    سلام جناب دانش!فقط خواستم بگم:دست مریزاد.....
  • بی نام IR ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
    7 0
    فقط از منظر تخصصي اين نكته رو بگم تا دوستاني كه منطق و فلسفه نخوندند استفاده كنند و تو اينجور مواقع زياد عصباني نشند: ما بروبچه هاي فلسفه وقتي با اينجور استدلالها مواجه مي شيم خيلي راحت مي گيم "اين استدلال ابطال ناپذيره و استدلال ابطال ناپذير اصلا علمي نيست"شعره يا داستانه يا هر چي