۰ نفر
۲۱ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۳:۳۷

گرهارد شرودر

گرهارد شرودر صدراعظم سابق آلمان در یادداشتی در مجله اشپیگل ،لزوم حمایت از روند بهبود شرایط در افغانستان و بازگرداندن نظامیان آلمانی از این کشور را بار دیگر مورد توجه قرار داده است :

اغلب در بحث ها و گفتگوها به خصوص در محافلی که جوانان حضور دارند سخن از بازگرداندن نیروهای نظامی آلمان از افغانستان به میان می آید .در سفری که در ماه می سال 2002 میلادی به افغانستان داشتم در حالی مدت زمان کوتاهی از سقوط طالبان در این کشور می گذشت ، پاسخ این سوال را دادم . در آن هنگام من مدرسه جدیدی را در کابل افتتاح کردم که بیشتر با هدف آموزش دختران تاسیس شده بود .

در آن زمان بنا شد تا امنیت برای آموزش دختران در آن مدرسه فراهم شده تا هیچ تنشی به آنها آسیب نرساند ، اکنون با گذشت چند سال از آن موقع خیلی از ما فراموش کرده ایم که ترس از حملات طالبان چه دلهره ای را در دل جوانان و کودکان می انداخت .

نباید فراموش کرد که آلمان از سقوط طالبان تا کنون سختی های زیادی را در افغانستان متحمل شده که هنوز هم ادامه دارد ، نکته ای که همزمان با بازدیدم از نیروهای آلمانی مستقر در کابل متذکر شدم .پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 میلادی در نیویورک وواشنگتن قرار شد تا قوای نظامی در افغانستان که به عنوان قلمرو طالبان و القاعده بشمار می آمد ، مستحکم شود .

این نیز از مواردی بود که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) برای نخستین بار در تاریخ فعالیت خود و براساس ماده 5 پیمان ناتو به اجرا در می آورد . آلمان از همان زمان تصمیم گرفت تا از تمام توان نظامی خود در این راه بهره گرفته و وظایف خود را در چارچوب ناتو به خوبی انجام دهد .از این رو برلین بر آن شد تا برای اولین بار نظامیان خود را به کشوری جنگی غیر از کشورهای اروپایی راهی کند . این سیاست و تصمیم مهم آلمان را با چالشهایی از داخل و خارج از کشور روبرو کرد .

احزاب سوسیال دمکرات و سبز مواضع صریحی را در این باره اتخاذ کرده و از سیاست دولت من در این عرصه حمایت به عمل آورده و در راستای همین امر نیز پارلمان در تاریخ 16 نوامبر سال 2001 میلادی نیز مصوبه ای را در اختیار دولت قرار داد که بر مبنای آن شرایط هرگونه ارائه کمک به افغانستان مهیا بود . مصوبه پارلمان آلمان نقطه عطفی در دولت گذشته بود که رویکرد جدیدی از این کشور را بعد از جنگ جهانی دوم را به نمایش می گذاشت .

از سوی دیگر آلمان به جنگ نظامی آمریکا علیه عراق نه بزرگی گفت و مشارکت نظامی در این راه را منتفی دانسته و تنها از تلاش مجدانه خود برای بهبود وضیت افغانستان و تامین ثبات و امنیت در این کشور خبر داد .

با وجودی اینکه سخن از خوج نظامیان از افغانستان به میان آمده است  اماشاید این قضیه هنوز نیاز به تامل داشته باشد . در حال حاضر بیش از 50 هزار نظامی تحت فرماندهی ناتو از 41 کشور جهان در افغانستان مستقر بوده که اقدامات زیادی را در تامین امنیت این کشور انجام داده اند .در چنین زمانی خروج سریع و همگانی از افغانستان کمی غیرمسئولانه به نظر رسیده و باید در این باره تمهیدات مناسبی اندیشیده شود .

شرایط کنونی افغانستان برای خروج کامل نظامیان مناسب نبوده و این تردید همواره وجود دارد که  ترک صحنه در چنین شرایطی بار دیگر به تقویت گروه طالبان و ریشه گرفتن حملات تروریستی منجر شود .بسیاری متوجه این نکته این نیستند که نا امنی دوباره افغانستان به نا امنی جهان منتهی شده و این برای کل دنیا تهدید بزرگی است .در حال حاضر اقدامات زیرساختی در سایه فعالیتهای امنیت طلبانه در افغانستان از شدت و حدت بسیاری برخوردار شده است . خدماتی از قبیل تامین بهداشت ، برق و آب آشامیدنی سالم وراهسازی از جمله مواردی هستند که در دست اقدام بوده و باید برای رسیدن به نهایت ادامه داشته باشد .

 این در حالی است که در حال حاضر 85 درصد از مردم افغانستان از خدمات بهداشتی مناسبی برخوردار بوده ، 6 میلیون از کودکان این سرزمین به مدارس خودباز گشته اند که از این تعداد 2 میلیون را دختران تشکیل می دهند .

 توجه به این نکته حائز اهمیت است که دستیابی به چنین پیشرفت هایی بدون وجود آزادی ممکن نبوده و نیست . موهبتی که سالها توسط اعضای طالبان از مردم افغانستان سلب شده بود و اقدامات نظامی آنها تیشه بر ریشه رشد آنها زده بود .باید به صراحت گفت که هدف نهایی از این همه تلاش در افغانستان انتقال قدرت به مردم این کشور بوده  تا بتوانند به هنگام خروج نظامیان ایساف از عهده مملکت داری برآیند .شرایط و موقعیت امنیتی در سه سال گذشته در افغانستان بسیار بد و وخیم گزارش شده ، بگونه ای که بنا شد تا قویترین تیم های نظامی در پر مخاطره ترین نقاط این کشور مستقر شوند . آلمانها در راستای این تصمیم روانه شمال افغانستان شدند و تامین امنیت و ثبات در این منطقه را بر عهده گرفتند .

 در حال حاضر اوضاع افغانستان را از سه منظر بررسی می کنم : 

یکی اینکه حضور نظامی در افغانستان با هدف بازسازی این کشور باید ادامه پیدا کرده و مشارکت باید روزبروز تقویت شود تا شرایط امنیتی ایده آل محقق شود . آلمان نیز در همین راستا تعداد نظامیان خود را به 4500 سرباز افرایش داده است .دوم اینکه درگیری و تنش در خاورمیانه می تواند امنیت جهانی را تهدید کند . بطور خلاصه می توان گفت که امنیت اروپا نیز بگونه ای در امنیت خاورمیانه و خاورنزدیک گره زده شده است .راهکار پایان دادن به درگیری ها و مناقشات تنها گفتگو و رایزنی بوده که باید از هر شیوه ممکن بکار گفته شود .

همکاری با روسیه نیز می توان در این اثنا موثر واقع شده و تا حد زیادی راهگشا باشد .سوم اینکه بازسازی افغانستان نیاز به مشارکت های بین المللی دارد، چیزی شبیه به کنفرانس پاریس که در آن 20 میلیون دلار کمک مالی جمع آوری شد . البته کمکهای مالی نباید در حرف باشد بلکه باید به فعلیت در آمده و عین مبالغ در اختیار مسئولان این کشور قرار گیرد .

ترجمه :شقایق لامع زاده

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3603

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =