ابتدا بايد يك لوكيشن و محلي كا داستان در آن مي گذرد را بيابيم. مثلا" يك خانه در پايين شهر ......
تذكر : مواظب باشيد سياه نمايي نشود .
محل لوكيشن را تغيير مي دهيم مي آييم وسط شهر ....
تذكر : بهتر است در سريال بد آموزي و ورود غير مجاز به طرح ترافيك يا زوج و فرد نداشته باشيد.
خب پس در بالاي شهر يك جايي ...
تذكر : زندگي بالاي شهري چيزي جز رواج تجمل گرايي و مصرف بيش از حد نيست .
اصلا بهتر است قصه ابتدا از داخل يك اتومبيل شروع شود زن و شوهري دعوايشان مي شود ....
تذكر : استفاده از خودروي خارجي خوبيت ندارد ... استفاده همزمان از خودروي داخلي و "مشاجره" تخريب چهره توليد داخلي است .
فكر كنم بهتر است اين دو شخصيت پياده كنار جاده راه بروند و يك عامل خارجي مثل ريزش كوه ...
تذكر : در كشور ما كوه ريزش نمي كند . "كوه" مظهر استقامت ..سربلندي و پايداري است مثل خودمون اينا!
خب يك قهوه خانه بين راهي چطوره ؟
تذكر: يك رستوران مجهز داراي جواز كسب معتبر با رعايت استانداردهاي بهداشتي با محيطي جداسازي شده
بهتر از يك قهوه خانه معلوم الحال بين راهي است .
چطوره يكي از شخصيت هاي ما صاحب رستوران باشه ؟
تذكر: ما را با صنف صاحبان رستوران هاي بين راهي و سازمان ايرانگردي جهانگردي فوق استاندارد درگير
نكن ارواح خاك رفتگانت ..
خب" راننده اتوبوس" باشه .ديگه نه خودروسواري توليد داخل توشه نه ....
تذكر: برادر عزيز بي خيال قشر زحمت كش رانندگان اتوبوس چه گناهي دارند؟
آها ! فهميدم ... وسط بيابون خدا ما دو تا سايه مي بينيم كه ...
تذكر: اشاره به موضوع "ريز گرد ها " و درشت نمايي مشكلات زيست محيطي و كم ابي ؟ از خانم ابتكار بترس
اكه از ما نمي ترسي .
پس يه كادر خالي ما فقط صداي دو تا آدم رو مي شنويم كه دارن در مورد طعم بستني كه ميخورن حرف
مي زنن...
تذكر : خب كادر خاليش كجاست ؟ توي كادر چي مي بينيم؟
هيچي بخدا ... يه ديوار سفيد نامعلوم... يه كادر بسته ...
تذكر : خب .... خب .... سياش كن اون كادر رو... يه وقت سايه كسي يا چيزي روش نيفته .
1717
نظر شما