۰ نفر
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۴:۰۳

دکتر حمیدرضا صدر کارشناس و مورخ فوتبال ایران از عزیز اصلی می نویسد.

زندگی عزیز اصلی (94-1317) لبالب از جزئیات پرشمار بودند و نمی توان فوتبال دهه 1340 ایران را بدون او تعریف کرد.
 
یک: او ما را می فهمید و ما او را

در دهه 1340 همه شیفته عزیز اصلی بودیم که سری افراشته داشت و تبسمی محو نشدنی بر لب. درون دروازه که می ایستاد تصور می کردیم هیچ تیمی یارای شکست دادن ما را ندارد. اندام قوی داشت و می دانستیم کشتی گیر هم بوده. می دانستیم طی برخورد با حریفان همه شان را نقش زمین خواهد کرد. خونسرد بود و خونسردی اش همه ما را روی سکوها به وجد می آورد. با بهانه و بی بهانه به مغازه لباس های ورزشی اش می رفتیم تا به او از نزدیک خیره شویم... متولد 1315 در تبریز بود و قهرمان شنا و دو و‌ میدانی هم بشمار می رفت. مرد کلیدی زندگی اش محسن‌ آزاد بود که او را وارد فوتبال کرد. ابتدا به عنوان مرد میانی در گوش چپ بازی می کرد و وقتی ناصر سلطانی مصدوم شد درون دروازه دارایی ایستاد و برای همیشه سنگربان باقی ماند. می گفت شیفته لو یاشین است. می گفت طی سفرهایش به روسیه لباس و دستکش و کلاهی شبیه به آن چه یاشین استفاده می کرده خریده. او از یک سو دروازه بان سنتی بشمار می رفت و از سوی دیگر اهمیت رسانه را هم درک کرده بود. چنان که بازیگر سینما هم بشمار می رفت. سنگربانی بود با اندام ورزیده برای شیرجه زدن های پی در پی هم برای محافظت از سنگرش و هم برای بدست آوردن دل تماشاگرانی که دوستش داشتند. 

 

دو: مردی آن وسط
نخستین باری که بازی او را در میدان از روی سکوها تماشا کردم مرداد 1344 طی بازی های سه جانبه ایران و پاکستان و ترکیه تحت عنوان جام عمران منطقه ای بود. در دیدار ایران - پاکستان که ایران صفر - 4 پیروز شد توپ ها را دو ضرب مهار کرد تا فرصت بازی با توپ را مهیا کند. ولی دیدار ایران - ترکیه نبردی خشن بود و نفس گیر و او اجازه بازیگوشی نداشت. دیدار ساعت هفت ونیم بعد از ظهر آغاز شد و تا سه دقیقه به پایان گلی رد و بدل نشد. وقتی چند تماشاگر به سوی داور کنار که ترک بود سنگ پرتاب کردند، داور دیدار که پاکستانی بود بازی را قطع کرد. همه در انتظار ادامه دیدار بسر می بردند که ناگهان نورافکن های امجدیه خاموش شدند. تاریکی آمد و سکوت ترسناک اولیه و سپس فریاد و هو. وقتی ده دقیقه بعد نورافکن ها روشن شدند میدان خالی شده بود. همه رفته بودند. همه. بازیکنان ایرانی و ترک. داوران سیاهپوش. همه رفته بودند جز او. جز عزیز اصلی که در میدان مانده بود و با توپ ور می رفت. ور می رفت و بازی می کرد.
سه: تیم ملی

11 خرداد 1341 برای نخستین بار برابر عراق در دیدار دوستانه ای که در امجدیه برگزار شد پیراهن ملی را برتن کرد. دیداری که 1-1 پایان یافت. در مسابقات مقدماتی المپیک 1964 توکیو یکی از ارکان صعود بشمار می رفت، ولی در المپیک طی بازی اول چهار گل از مردان آلمان‌ شرقی دریافت کرد تا حسین فكری در دیدار برابر مكزیك از محمود بیاتی 31 ساله بهره برد. با این وصف در نبرد سوم برابر رومانی دوباره به میدان بازگشت... در نبرد ایران - ژاپن بازی های آسیایی 1964 پس از اخراج محمد رنجبر با داور تایلندی درگیر شد که زدن جرقه ای به انبار باروت بشمار می رفت. پلیس های باطوم بدست و تماشاگران تایلندی هجوم آوردند ولی می دانستیم عزیز اصلی از پس همه شان برخواهد آمد... سال 1347 دو رخداد بزرگ زندگی اش رقم خوردند. یکی شیرین و یکی تلخ: قهرمان با تیم ملی ایران در جام ملت های آسیا 1968 در تهران با کسب پیروزی تاریخی 1-2 برابر اسرائیل از یک سود و انحلال باشگاه دارایی از سوی دیگر. پس از آن بود که راهی پرسپولیس شد. 

چهار: ترک میدان
نیمه اول دیدار پرسپولیس و ترنشین در آذر 1347 صفر صفر پایان یافته بود، ولی اسلاوها طی چند دقیقه طوفانی آغاز نیمه دوم سه بار دروازه او را گشوده بودند. گل دوم برگرفته از تلاش او برای دریبل زدن حریف بود، ولی او بود که ناگهان دروازه اش را ترک کرد و به نشانه اعتراض به هم تیمی هایش - ابراهیم آشتیانی، حمید جاسمیان، جعفر کاشانی و مهراب شاهرخی - راهی خارج میدان شد. رفت و مهدی عسگرخانی جایش را گرفت. گرفت و پرسپولیس دو گل دیگر خورد.
 
پنج: آن سیلی تاریخی
پاییز 1348. بزرگان راهی پیکان شده بودند و فقط او بود که از صف سرشناس ها در پرسپولیس مانده بود. کنار جوان هایی که آمیزه ای از بازیکنان گارد و بانک ملی هم بشمار می رفتند. کنار محمود خوردبین، محمود بیداریان، اکبر محمدی، جمشید رئوفی، مجتبی ضرابی، رضا اکبری، احمد شفیعی، سعید کامیاب، اکبر ادیبی، مجید مسیح نیا، عباس ناجی و عباس رحیمی و رحمت شاهی... وقتی نبرد پرسپولیس - تاج در بهمن 1348 آغاز شد بزرگان تاج پرشمار بودند: پرویز قلیچ خانی، منصور پورحیدری، گودرز حبیبی، کارو حق وردیان، اکبر افتخاری و علی جباری... و او یگانه بازیکن سرشناس پرسپولیس بشمار می رفت. سنگربان تیم ملی و قهرمان جام ملت های آسیا 1968 و به بازیکنان جوان تیم بسان بچه‌هایش می نگریست. بسان پدری که برابر هر تهاجمی علیه بچه‌هایش واکنش نشان می‌داد. دروازه او در دقیقه 9 باز شد. با اشتباه اکبر محمدی و ضربه زیرکانه غلامحسین مظلومی.
ادامه بازی مترادف با به ثمر ر سیدن گل دیگری از ستاره های تاج نبود. پرسپولیسی ها در غیاب بزرگان جانانه می جنگیدند ولی نتوانستند دروازه تاج را باز کنند.... تا دقیقه 82 که محمود خردبین به قلب دفاع تاج تاخت. کورس شانه به شانه با پرویز قلیچ خانی. خردبین با سرعت فراوانش قلیچ خانی را مغلوب کرد و توپ را درون دروازه حسین قاضی شعار ‌کوبید. کوبید و امجدیه منفجر شد. فریاد "گل... گل..." به گوش می رسید که داور به نشانه خطای خردبین روی قلیچ خانی در سوتش دمید. داور به فریاد خردبین اعتنایی نکرد. به اعتراض طرفداران. او دستور ادامه بازی را داد. ولی بازی ادامه پیدا نکرد. حاج ابوالحسن همان داوری بود که در بازی قبلی تاج - پرسپولیس، رضا وطنخواه مدافع پرسپولیس را اخراج کرده بود. همان دیداری که تاج 3 یک برنده شده بود. عزیز اصلی، سنگربان تیم ملی، قهرمان آسیا، دروازه‌اش را ترک کرد. دروازه شمالی امجدیه را. سنگربان تیم ملی جلو آمد. جلو و جلوتر. به سوی داور. آمد تا از پسران جوانش دفاع کند. او به قصد حق جویی آمد. به قصد دادخواهی. او به سوی حاج ابوالحسن رفت. عزیز اصلی قوی پنجه بود و ورزیده. کشتی گیر بود. عزیز اصلی دست راستش را بالا برد و در هوا چرخاند و پایین آورد. که پس از اصابت به گوشه صورت خردبین روی گونه حاج ابوالحسن پایین آمد. پایین آمد تا معروف ترین سیلی تاریخ فوتبال ایران را رقم بزد. خون بر لبان حاج ابوالحسن جاری شد. هنگامه ای برپا شد جمع‌ نشدنی. پرسپولیسی‌ها با اعتراض میدان را ترك کردند. بیرون رفتند و دوباره به میدان بازگشتند ولی داور اجازه ادامه بازی به عزیز اصلی را نداد. پرسپولیسی ها رای او را نپذیرفتند. حاج ابوالحسن میدان را ترک کرد ولی بازیکنان پرسپولیس میدان را ترک نکردند و متحصن شدند. همه شان نشستند وسط زمین. تحصن شان در سایه شعار علیه داور از روی سکوها پانزده دقیقه ای ادامه پیدا کرد. فدراسیون فوتبال ساعتی بعد رأی به برتری 3 صفر تاج داد و عزیز اصلی با محرومیت بلند مدتی روبرو شد. 

4141

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 411108

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۷:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۴
    12 6
    اين تيم آبي پايتخت از پايه مافيايي بوده است
  • شاهین آبادان DE ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۴
    53 1
    هم عزیز و هم اصلی
  • بی نام IR ۱۸:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۴
    46 34
    و همیشه داوری به سود تاج و استقلال.......