نخست، سابقه تاریخی آمریکا در ممانعت از حق رأی مردم: آشکار ترین نقطه آغاز این مداخله، 62 سال قبل بود. آمریکا و انگلیس که در کودتای ننگین ۲۸ مرداد، دولت برآمده از رأی مردم را سرنگون کردند تا قانون ملی شدن صنعت نفت را کنار گذاشته و ثروت ملی ایران را چپاول کنند، اگرچه آمریکا رسما نقش خود در این کودتا را پذیرفته اما این پذیرش تنها در حد یک نطق رسانه ای بوده است. باید اینک غرامت های پدید آمده از آن کودتا، که منجر به شهادت نخبگان ایرانی توسط مستبد مورد حمایت آنها و صدمات اقتصادی شد، را بپردازند.
این نقش پایان نیافته است. نقش آشکار آمریکا در فتنه 88 در خاطرات مقامات رسمی همچون هیلاری کلینتون مورد اذعان است. از آن وقیحانه تر، سخنان جان کری در شورای روابط خارجی آمریکا درباره تاثیر قرارداد بر انتخابات آینده ایران نشان دهنده آن است که آمریکا همچنان مخالف انتخابات آزاد در ایران است.
دوم، اوج بی پایگی این ادعا: امام خامنه ای در روز عید فطر رنگ سیاسی این ادعا را چند روز قبل از تکرار اخیرش آشکار کرده و فرمودند: نظام جمهوری اسلامی را که صدر تا ذیلش با انتخابات بهوجود میآید، به استبداد متهم میکنند اما با دولتهایی که اجازه نمیدهند ملّتهایشان اسم انتخابات به گوششان بخورد عقد اخوّت بستهاند.
در ایران همه مسئولین مردم انتخاب می شوند؛ گاه با رأی مستقیم یا غیر مستقیم که بر پایه عقلانیت سیاسی و ضروری دانستن مقبولیت در کنار مشروعیت است. قطعا مکانیسم انتخاب رهبری توسط نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری، بسیار مردمی تر و کارآمدتر از مکانیسم آرای الکترالی است که در آمریکا وجود دارد.
سوم، انتظار دفاع در کشاکش نبرد دیپلماتیک: وقتی پرت کردن غیر عمدی یک خودکار را در خور جواب می دانیم؛ انتظار میرود جناب رئیسجمهور محترم که حقوقدان هستند، با مبانی حقوقی به سخنان همتای آمریکایی خود جواب انقلابی دهند تا موجب دلسردی آنها از تصور باطل شان درباره توان ایجاد شکاف درون حاکمیتی با چنین سخنانی شود.
اظهارات باراک اوباما درباره «عدم اجازه مردم ایران در تصمیمگیری بر امور خود»؛ اگرچه حرف تازه ای نیست و از ابتدای انقلاب اسلامی بارها تکرار شده است، اما در مقطع فعلی نیاز به مداقه از چند زاویه دارد.
کد خبر 442331
نظر شما