آقای دکتر قالیباف شهردار محترم و خدوم تهران در گلایهای از اصحاب رسانه گفتهاند «این که مأموری از نیروهای پیمانکار برخورد غیرمنطقی، تند و خشن داشته باشد محکوم است و با متخلفان برخورد میشود، اما رسانهها باید هردو طیف را در نظر بگیرند. بعضاً دستفروشان مأمور سدّ معبر شهرداری را کتک میزنند و حتی باعث ایجاد شکستگی در بدن وی میشوند و این در حالی است که مأمور در حال اجرای قانون بوده و جای سوال است که آیا این مامور انسان نیست یا خانواده ندارد که چنین برخوردی با او میشود؟»
در مورد انسان بودن مأمور با آقای دکتر قالیباف سخت همآوا هستیم. مأمور شهرداری نیز انسان است و باید کرامت و حیثیت انسانی او در حین انجام وظیفه محفوظ بماند. اما بیایید به همین گفتار آقای دکتر قالیباف با دقت بیشتری نگاه کنیم. ایشان میگویند «بعضاً» و آن قدر که درک نگارنده از زبان فارسی اجازه میدهد قید بعضاً نشان دهندهی استثنا است و نه قاعده، اما اگر آقای دکتر قالیباف دوست داشته باشند نگارنده حاضر است وقت کمقدر خود را کنار وقت ارزشمند ایشان بگذارد و روزی همراه هم و در وضع و هیئت ناشناس برخورد این مأموران با مردم عادی و غیر دستفروش را بالمعاینه ببینند تا ببینیم ایشان هم با نگارنده موافق هستند که میان قاعده و استثنا فرق است یا نه. برخورد خشن مأموران شهرداری با شهروندان - به گمان نگارنده و بر اساس مشاهدات و مراجعات شخصیش که ان شاء الله خطا باشد - بدل به قاعده شده است نه استثنا.
آقای دکتر قالیباف میفرمایند برخوردهای خشن مأموران محکوم است و با متخلفان برخورد میشود. چه خوب. پرسشی که مطرح است این است که آیا تنها نفس برخورد خشن محکوم است؟ یا باید دید چه کسی و چهگونه مسئول سازماندهی و تجهیز این مأموران برای آن برخورد خشن بوده است؟ و راستش واژهی خشن دست کم برای آنچه در فیلمهای به جا مانده از کارواش سعادتآباد دیدیم واژهی رسایی نیست و کمی ملیح به نظر میرسد. آنچه دیدیم «خشن» نبود، میدان جنگ بود.
بله. مأمور انسان است و باید امنیت، کرامت و حیثیت انسانی او به هیچ روی مخدوش نشود. پس جا دارد که بپرسیم شهرداری تهران چه تلاشی برای آموختن این مهم به مامورانش کرده است که چهگونه بر خشم و دیگر انگیزههای خشن خود فائق شوند و با شهروندان و دستفروشان از موضع زور برخورد نکنند، تهدید نکنند، و کتک نزنند تا امنیت، کرامت و حیثیت خود و دیگران را مخدوش نکنند؟
آقای دکتر قالیباف در بخشی دیگر از سخنانشان امکان رشا و ارتشا در میان ماموران مذکور را منتفی ندانستهاند و گفتهاند اگر چنین موردی هست نام مامور را گزارش کنند تا ما برخورد کنیم. این ایدهی خوبی است. تنها مشکلی که بر سر راه است این است که نام ماموران شهرداری بر خلاف ماموران انتظامی بر سینهی لباسشان نوشته نیست و به نظر نمیرسد با پرسش و خواهش نامشان را با دستفروشان یا شهروندان در میان بگذارند. قدم اول را باید شهرداری با انتظام این ماموران بردارد و کاری کند به جای مجهز بودن به چوب، با نام و نشان مشخص فعالیت کنند.
آقای دکتر قالیباف! خدمات شما به شهر تهران با تمام پیچیدگیها و مشکلات فراوانش بر کسی پوشیده نیست، تلاش این متن هم در جهت کاستن از قدر شما نیست که ارج و قدر را صاحب ارج و قدر میدهد و این ارج و قدر را از مجرای توجه و تحسین مردم اعطا میکند و شما در عین توجه و تحسین هستید. تلاش این متن گشودن باب گفتوگویی است تا همین شبههها را نیز از کارنامهی شهرداری تهران بزداید که چنین شبهههایی هیچ زیبندهی آن کارنامه نیست.
نهایتاً این کلام ارجمند شما که «رسانهها باید هر دو طیف را در نظر بگیرند» را ارج مکرر مینهیم و از شما میپرسیم آیا به زودی شاهد خواهیم بود که رسانههای تحت مدیریت شما مثل روزنامه و نشریات همشهری از یکجانبهنگری و برخورد تبلیغاتی با شهرداری تهران دست بردارند و برای مثال در روزنامهی همشهری گزارشهایی همهجانبه از ماجرای حمله به کارواش سعادتآباد، خودسوزی دستفروشی در کوچهی برلن، شایعات عجیب دربارهی جابهجایی یکبارهی هفت تن از شهرداران مناطق، خودکشی کارمند زن شهرداری منطقهی ۱۳ و مواردی از این دست را شاهد باشیم؟
نظر شما