نمی‌توان فرهنگ را با چند جمله‌ی تجویزی و یک بنر و ژست ناصحانه تغییر داد؛ دست کم امروز دیگر نمی‌توان.

چند روز پیش، در شلوغی‌های نزدیک عید کنار بازار تجریش، با دوستی قدم می‌زدم و هم‌قدم با خودمان صدای زن و مردی را می‌شنیدم که جر و بحث می‌کردند. بحثشان ربطی به من نداشت و نگاهشان نمی‌کردم تا ناگهان صدای سیلی شنیدم و سرم ناخودآگاه برگشت. زن و مرد که حالا از سر و لباسشان می‌فهمیدم ربطی به هم ندارند داشتند هم را کتک می‌زدند. زن دو بچه - یکی در آغوشی که بسته بود و دومی در دستش - همراهش بود و مرد آشکارا از زن جوان‌تر بود و از طبقه‌ی اقتصادی‌ای پایین‌تر. از آنچه میان فحش‌ها می‌شد شنید برداشت‌های مختلفی می‌شد کرد، یکی این که در هم‌قدم شدنی ناخواسته سوء تفاهمی میان این دو نفر رخ داده بود و کم‌کم بالا گرفته بود. چند لحظه بعد دستی از گوشه‌ی تصویر آمد و صاحبش چنان با کف دست پس سر مرد جوان کوفت که دور خودش نیم چرخی زد. هنوز از بهت این دست و آن ضربه درنیامده بودم که دست‌های دیگر آمدند و چنین کاری کردند. من که داشتم خودم را آماده می‌کردم از جوان بخواهم از زن عذر بخواهد و سوء تفاهم را تمام کند، حالا ایستاده بودم و سعی می‌کردم با دست‌هایم جلوی فردین‌هایی را که میان پریده بودند و مرد را محض رضای خدا می‌زدند بگیرم و می‌پرسیدم «چرا می‌زنیدش؟» سوالی که کسی جوابی برایش نداشت، چون اصلا هیچ کدام از ما نمی‌دانستیم ماجرا چه بوده است. هیچ کس هم به فکرش نرسیده بود که اگر می‌خواهد کار مثبتی کند، خوب است با کمک دیگران طرفین دعوا را از هم دور کند و نگهشان دارد و به پلیس زنگ بزند. همه به شیوه‌ی غارنشینانه، خودشان قانون‌گذار و قاضی و مجری حکم بودند.

همین فردین‌های از فیلم‌فارسی بیرون جهیده که آماده اند که پاشنه‌ی کفششان را بالا بکشند و محض رضای خدا بپرند وسط و یکی را کتک بزنند، شب چهارشنبه‌سوری هم غوغا می‌کنند و چیزهایی منفجر می‌کنند که گمان نکنم در صدا و وحشت دست کمی از خمپاره‌های داعش داشته باشد. و چرا چنین می‌شود؟ پیش از این در مطلبی به نام «فرهنگ مامانشو بزن از کجا می‌آید؟» با رجوع به تحقیقات ریموند ویلیامز درباره‌ی فرهنگ، گفته بودم که «فرهنگ آن عناصر زندگی ما است که ما بدون تأمل و به عنوان پیش‌فرض سراغشان می‌رویم» و این کتک زدن بی فکر و این انفجارهای از سر بی‌فکری دقیقاً عناصری ناپسند از فرهنگ عمومی امروز شهر تهران هستند.

این میان بنرهایی هم در شهر افراشته بودند با تصویر و جمله‌هایی از پرویز پرستویی که می‌گفت امسال پولمان را حرام ترقه نمی‌کنیم و چهارشنبه سوری را ایرانی برگزار می‌کنیم و آتش روشن می‌کنیم و قاشق‌زنی می‌کنیم. خب، نتیجه‌ی این بنرها چه شد؟ هیچ. چرا؟ اول این که در فرهنگ می‌توان نگاه توصیفی داشت و عناصر یک فرهنگ را توصیف کرد، نیز می‌توان نگاه برنامه‌ریزانه داشت و تلاش کرد به شیوه‌ای عاقلانه و علمی فرهنگ را به سمتی که به نظرمان سودمندتر می‌آید تغییر بدهیم، اما در فرهنگ نمی‌توان نگاه تجویزی داشت. فرهنگ گوش به دهان ما نیست. همان قدر که درِ خانه‌تان با داد و فریاد و بی کلید باز می‌شود فرهنگ هم با این تجویزها و فرمان‌ها تغییر می‌کند. در خانه را با کلید باز می‌کنند نه فریاد. به بیان دیگر، در مواجهه با امور باید بتوانیم بین «است» و «باید» تفکیک کنیم.

و اصلا این چه نگاهی است که «امسال چهارشنبه سوری را ایرانی برگزار می‌کنیم»؟ مگر تا امسال چهارشنبه‌سوری را کره‌ای یا اسپانیایی یا گواتمالایی برگزار می‌کرده‌ایم؟ اشکال بسیاری از کسانی که در علوم انسانی و روش‌شناسیش متخصص نیستند اما گمان می‌کنند مجاز هستند در این امور نه تنها نظر بدهند که حتی دخالت اجرایی کنند این است که تفکیک «بوده» و «است» را نیز نمی‌شناسند. گمان می‌کنند اگر چهارشنبه‌سوری ایرانی در زمانی خیالی یا حتی در سال ۱۳۴۵ شکلی داشته، هر تغییری در آن شکل از ایرانی بودنش می‌کاهد خصوصاً اگر با نگاه به ملت‌ها و کشورها و فرهنگ‌های دیگر پدید آمده باشد. این‌ها تصوری از تاثیر و تاثر فرهنگ‌ها ندارند یا گمان می‌کنند فرهنگ‌ها باید تنها در جهتی که آن‌ها تعیین می‌کنند - از ما به دیگران - اثر بگذارند و لا غیر.

مشکل دیگر این تلاش سخت نافرجام و کمرشکسته را با یک شبه‌خاطره می‌گویم. هنوز انقلاب نشده بود و تلویزیون تبلیغی پخش می‌کرد که کسی دوست داشت پیش دیگری خوش بدرخشد اما بوی بد دهانش نمی‌گذاشت. مایوس کناری می‌ایستاد و بعد شخص سومی می‌آید و می‌گفت «کلگیت بزن» که یعنی مسواک زدن با خمیردندان کلگیت بوی دهان را می‌برد و دندان‌ها را درخشان و چهره را جذاب می‌کند. آن زمان این تبلیغ موفق بود. به چندین دلیل. دو تا از مهم‌ترین‌هایش یکی این بود که کلگیت در بازار رقیبان زیاد و گوناگونی نداشت و دیگری این که ابزار تبلیغ همین دو شبکه‌ی تلویزیون و دو روزنامه بود که همه در خدمت آگهی‌های کلگیت بود. خبری از تنوع و تکثر نبود و تلاشی برای برنده بودن یک حرکت تبلیغاتی لزومی نداشت.

امروز چنین نیست. امروز هم رسانه‌های رسمی و غیررسمی شدیدا متنوع و متکثر شده‌اند و هم پیش روی هر کسی هزاران راه متنوع گشوده است. هنرپیشه‌ی نازنین ما که از مسئولیت اجتماعی البته حس عمیق و سالمش را دارد، نمی‌داند که این حس به تنهایی هیچ نمی‌کند. شاید مثالی از حیطه‌ی تخصص خودش برایش راه‌گشا باشد. همه‌ی ما حس هنرپیشه شدن داریم و گمان می‌کنیم استعداد خوبی هم داریم، اما پرویز پرستویی خوب می‌داند که کسی که سال‌ها تلاش منظم علمی و عملی نکند، هر روز ساعت‌ها تمرین نکند، ورزش نکند، صدایش را و حرکات سر و دست و صورتش را و راه رفتنش را ورز ندهد و عمل نیاورد، هنرپیشه‌ی موفقی نخواهد بود.

کار فرهنگ هم این طور است. با دستور و فرمان و نمی‌کنیم و بنر و عکس با ژست ناصحانه نمی‌توان فرهنگ را تغییر داد. می‌خواهید فرهنگ را دست کم در مورد چهارشنبه‌سوری عوض کنید؟ ۳۶۵ روز فرصت دارید. از فردا هر روز دست کم یک دیدار با مردم شهر داشته باشید. بروید جاهای مختلف کنارشان بنشینید. برادرشان باشید و نه پدرشان. ازشان در مورد چهارشنبه‌سوری بپرسید نه این که برایشان تجویز کنید، و در نهایت نظر خودتان را نیز بگویید، و با همان زبان پیش‌تر زیباترتان ازشان خواهش کنید. بعد از ۳۶۵ روز اولین قدمتان را برداشته‌اید و می‌توانید در چهارشنبه‌سوری سال بعد ببینید این یک قدم اثری داشته یا نه و اگر داشته چه قدر.

در این مدت البته می‌توانید کمی هم به این باور لازم در خودتان بیفزایید که آن‌ها که در دانشگاه‌ها نشسته‌اند چیزهایی می‌دانند و ممکن است گوش سپردن به تحلیل‌ها و حتی توصیه‌های آن‌ها بهتر از ابتکارهای فردی و یک‌شبه و غیرعلمی باشد. 

کد خبر 519677

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 43
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۴:۵۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 7
    مردي كه مادري را كه دو كودكش را در دست دارد سيلي بزند و مردمش ساكت نظاره كنند آن مردم را بايد گل گرفت باز هم خوبست كه مردم جامعه ما هنوز تك و توك فرديني باشند نه بي تفاوت
  • بی نام A1 ۰۴:۵۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 1
    جالب بود.
  • عباس بابایی IR ۰۴:۵۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    سلام؛ توجه به اصل تدریج عالی اما اگر قرار باشد با دست فرمان شما جلو برویم، این نوشته شما هم یک "باید" است؛ یعنی با این نوع نگاه، همین نوشته شما و هر کار جزئی فرهنگی نیز مشمول این مقاله شما می شود. رک بودن شما عالی اما گاهی برادرانه نمی نویسید و نوشته هایتان پدرانه است اگر نفرمائید که این یک برچسب بوده است. نگاه مثبت اندیش تر یعنی ضمن تشکر از مثل پرویز پرستویی که به اندازه یک نخود در این آش سهیم شده است، از دیگران نیز خواسته شود نقش خود را ایفا کنند.
  • بی نام A1 ۰۴:۵۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    شما هركس كه تو خطتتون نباشه مي كوبين :
  • محسن GB ۰۵:۰۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    7 8
    جناب کورش علیانی... همیشه ایراد گرفتن راحت تر از اقدام کردنه. این جمله آقای پرستویی مطمئنا نتیجه منفی در بر نخواهد داشت. ضمنا شما هم صلاحیتی در خصوص به استهزاء گرفتن دیگران ندارید. خودتون مختارید که از حالا تا 365 روز دیگه راه بیفتید و با مردم برادرانه و نه پدرانه صحبت کنید و آنچنان که تخصص دارید بهشون فرهنگ مورد نظرتون رو آموزش بدید. بالاخره هرکسی در حد تواناییش اگر اقدام مثبتی انجام بده قابل ستایش هست.
  • پرهام کشاورز IR ۰۵:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    چرا اسم فردینو میاری که واسه همچین کاری .....میگن یارو فردین بازی در میاره نه همچین کاریو .....نکن اقا
  • بی نام RO ۰۵:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    مطلب بیخودی بود
  • بی نام A1 ۰۵:۲۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    5 3
    منظور نویسنده رو هر کی فهمید بگه ما هم بدونیم؟آخه این چه طرز فکریه؟معلومه که این یه جمله فرهنگ رو عوض نمیکنه ولی واقعا" اینقدر باید به آقای پرستویی انتقاد بشه بخاطر این حرف قشنگ؟؟؟؟؟
  • علی رضا لطفی US ۰۵:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    5 4
    جناب علیانی، بی گمان با تامل فرمایش استاد پرستویی را قرائت نکرده اند . بی گمان اشاراتی از این دست ، خاصه از زبان هنرمند مردمی تلاشی خواهد بود در تغییر آنچه حضرتعالی ، آنرا غیر آکادمیک می دانید . اتفاقآ چهارشنبه سوری های ما کاملا به رنگ شرق آسیا در آمده است . باز هم غیرت استاد پرستویی
  • بچه طهرون IR ۰۵:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    کورش عزیز،روزهای پایانی سال بخیر باشد.اینکه شما که هستی و من که هستم بماند.۱ از مثال فردین بازی که در مقاله ات نوشتی اصلا خوشم نیامد و با بخش دوم صحبتهایت بسیار در تضاد بود.شما چطور فردین مرحوم رو تا این سطح پایین میاوری که اسم و یاد اون برای بسیاری از ما ایرانیها قابل احترام هست. ۲ممنون از آقای پرستویی که تا همین قدر هم همت گماشته و حرفی زده اگر هم در حیطه دانشش نبوده باز گلی به گوشه جمالش که قدمی برداشته و بهتر از خیلیها که جز نفی کردن و یا ساکت نشستن کار دیگری ندارند. ۳اما یک سووال بی جواب هست که این همه ترقه و مواد متحرقه از کجا میایید؟ ما که توی هوا مزدور دستکیر میکنیم و توی ده ها کشور حضور پررنگ داریم آیا نمیتوانیم جلوی چند کول بر رو بگیر و تا اینها قاچاق نشوند به ایران؟
  • سروش A1 ۰۵:۲۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 1
    با سلام دست مریزاد. فارغ از احترام بسیار زیادی که برای هنرمند گرامی جناب آقای پرستویی قائلم و او را بسیار شایسته آن چه در عرصه هنر هست می دانم اما طرح موضوع توسط نگارنده بسیار هوشمندانه و کارشناسانه است . جان کلام آنکه عرصه فرهنگ نیز نیازمند متخصص و کارشناس است و سلیقه و کاریزمای شخصی افراد در ترویج و ارتقاء فرهنگ شاید آثار محدودی به دنبال داشته باشد اما قطعا" جریان ساز نخواهد بود.
  • مجي IR ۰۵:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 0
    ""همین فردین‌های از فیلم‌فارسی بیرون جهیده که آماده اند که پاشنه‌ی کفششان را بالا بکشند"" ... قربونت اون قيصر بود كه پاشنه كفششو بالا ميكشيد نه فردين اگه ميخاي از فيلم ها و اسطوره هاي قديمي مايه بذاري قبلش يه تحقيق بكن كه سوتي ندي
  • اسد IR ۰۵:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 1
    بسیار عالی ممنون از مطلبتون ، و نکته اصلی همینه که یه بازیگر ، البنه محبوب که خودم هم خیلی به بازیش علاقه دارم، فکر میکنه جامعه شناسه روانشناسه ..... ، تقصیر این بنده خدا نیست ماییم که شئون آدمارو تغییر میدیم و تفصیر به رای میکنیم ، سو استفاده میکنیم ، فکر میکنیم چون بازیگر خوبیه همه حرفاشم خوبه ، امان از این تفکر متحجرانه
  • توحید A1 ۰۵:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 0
    ممنون از مطلب جامع و مفیدتان. من هم مثل اکثر مردم، متخصص امور اجتماعی و فرهنگی نیستم. ولی احساس میکنم جامعه ایرانی به سمت و سوی خوبی پیش نمی رود از دیدن بیشتر شدن عصبانیت ها، فحاشی ها در محیط های واقعی و مجازی، دروغگویی ها، منفعت طلبی ها و سایر بداخلاقیها. سئوال بزرگ من اینست که چرا به جامعه شناسان و متخصصان این امر میدان داده نمی شود؟
  • تهرانی A1 ۰۵:۴۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    اصلا این چه نگاهی است که «امسال چهارشنبه سوری را ایرانی برگزار می‌کنیم»؟ مگر تا امسال چهارشنبه‌سوری را کره‌ای یا اسپانیایی یا گواتمالایی برگزار می‌کرده‌ایم؟ نه جناب... چهارشنبه سوری را چینی برگزار می کردیم. این سر و صداها و ترقه ها سنت کشور چین است.
  • مهدی GB ۰۵:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    دوست عزیز کافیه نگاهی به آمار زخمی و کشته های امسال بیانازید تا بازخورد این کار مثبت و این فرهنگ سازی رو ببینید. هنوز فرهنگ از میون ما ایرونی ها رخت برنبسته
  • بی نام IR ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    جالب بود و عالی . اما میتوانست و بهتر بود با ملاطفت بیشتری با جناب پرستویی صحبت کرد وایشان را خطاب قرار داد
  • محسن A1 ۰۵:۴۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    آقای نوسینده معلومه که ما چهارشنبه سوری رو دیگه ایرانی برگزاری نمیکنیم. وگرنه این همه کشته و زخمی نمیدادیم . کجای سنت قدیمی و قشنگ ما بمب و نارنجک و .... داشته
  • الکس A1 ۰۵:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 3
    الکی الکی این پرستوئی رو چقدر گنده کردند
  • خودم RO ۰۶:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 0
    اتفاقا همین جمله بسیار تاثیر گذار تر از ژشت روشنفکرانه شماست
  • بی نام A1 ۰۶:۱۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 0
    اتفاقا کار پرستویی علیرغم تمام کاستیها تاثیرگذارتر از کار شما است کدام جوانی این متن بلند پر از جملات تعارف آمیز را میخواند پیام باید کوتاه و روشن باشد
  • جواد IR ۰۶:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 0
    محدودیت های غیرمعقول ومتاسفانه کوته نظرانه ثمرش ناهنجاریهای موسوم به چهارشنبه سوزی است .
  • بی نام A1 ۰۶:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    یعنی چه؟ خوب این چهارشنبه سوری نیست.جنگ است.خوب مثل قدیم فقط اتش و پریدن باشد نه جنگ جهانی
  • عمو آرش A1 ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 1
    پرویز پرستویی رو دوس دارم، اما کاملا با تحلیل فوق موافقم. آسیب شناسی تخصص و ارائه ی راهکار علمی فقط چاره ی کاره.
  • بی نام A1 ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 2
    اولا که اون فردین نبود که پاشنه کفشش را بالا کشیده بود; بهروز وثوق بود قیصر. ثانیا چهارشنبه سوری ایرانی فشفشه و ترقه و نارنجک نداشت; فقط آتش بود.
  • روزبه A1 ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    4 0
    به خاطر دارم چند سال پیش مردم در ساحل شهر بوشهر تجمع کردن و خیلی مرتب هر خانواده تو اون منطقه امن و دور افتاده برای خودش آتش کوچکی روشن کرد تا بچه هاشون از روش بپرن اما ماشینهای آتش نشانی با پشتیبانی نیروی انتظامی به سرعت آتش هارو خاموش میکردن و خلاصه شب مردم رو تلخ کردن. از سال بعد مردم همونجا جمع میشن اما به جای روشن کردن آتش با پرتاب ترقه جشن میگیرن تا کسی نتونه جلوشون رو بگیره. میخوام بگم بعضی رفتارهای اشتباه هم بی دلیل نیستن.
  • علی A1 ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 0
    به نظر من بهترین راه حداقل در کوتاه مدت اینه که به سمت نورافشانی هدایت بشه. اینطوری هم صدای کمتری ایجاد می‌شه هم کسانی که در منزل هستند از دیدن صحنه‌های نورافشانی لذت می‌برند
  • آیس IR ۰۶:۳۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    هیچ چیزی یه شبه به وجود نمیاد که بخواد یه شبه هم از بین بره..
  • بی نام A1 ۰۶:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    3 39
    شما بجای اينکه بپری وسط و ایراد تخصصی بگیری باید زودتر یک کاری میکردی ضمنا منظور اقای پرستویی این بود که پولتان را حروم ترقه های چینی نکنید و اصلا ترقه و صدای ناهنجار هیچ ریشه ای در رسوم سنتی ما ندارد
  • بی نام IR ۰۷:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 1
    گرچه من فکر می کنم وارد شدن هنرمندان به مباحث فرهنگی موثر است اما نظر آقای علیانی را نیز کاملا درست می دانم. تغییر در فرهنگ با چند پوستر و بنر و حرف ناصحانه ایجاد نمی شود که اگر شدنی بود باید دنیا کلا تا الان گلستان می شد چون کم نیستند کسانی که حرفهای ناصحانه می زنند.
  • شمس A1 ۰۷:۴۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 2
    پرستویی توصیه ای دوستانه کرد برادر. اما وقتی که شما برای نوشتن این متن انتقادی مصرف کردی بهتر بود صرف موضوعی ضروری تری می کردی . جوری به قضیه نگاه کردی انگاری پرستویی هنجار ی رو شکسته . خواندن این متن حس خوبی به آدم نمیده .
  • بی نام GB ۰۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 2
    آقای پرستویی حرف درستی زده سخت نگیر دیگه قبول کن
  • شمس تبریزی A1 ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 16
    عرض سلام دارم. اولا در جمله «همان قدر که درِ خانه‌تان با داد و فریاد و بی کلید باز می‌شود فرهنگ هم با این تجویزها و فرمان‌ها تغییر می‌کند» در متن یادداشت، افعال باید به شکل منفی باشد. ثانیا فرمودین «فرهنگ آن عناصر زندگی ما است که ما بدون تأمل و به عنوان پیش‌فرض سراغشان می‌رویم». می خواستم عرض کنم که یکی از همان عناصر فرهنگ ما اینه که کتک خوردن زن توسط مرد، حتی اگر حق با مرد باشد خون مرد و نه نامرد را به جوش می آورد. اگر هم زن بچه به بغل باشد که دیگه نور علی نوره. موضوع یه طرفه به قاضی رفتن و حکم دادن هم نیست. در چنین شرایطی احساسات آدمی چنان جریحه دار می شود که دیگر به حکم عقل وقعی نمی گذارد. عزت مستدام
  • بی نام US ۰۸:۵۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 0
    شاید از نظر شما اون افرادی که نارنجک و ترقه پرت میکنن به این افرادی که از دست بلند کردن روی یک خانم جلوگیری کردن ربط داشته باشن اما به نظر من هیچ ربطی به هم ندارن، حتی ذره ای. مردی که تو خیابون دست روی خانم بلند میکنه اونم جلوی بچه هاش، کتک خوردن حداقل تاوانیه که باید پس بده. شاید بهتر بود خود این آدم که دست بزن داره رو با مزاحم‌های چهارشنبه سوری مقایسه می‌کردید نه کسایی که جلوش درومدن.
  • بی نام US ۱۵:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    اولین قدم همین تغییر نگاه سرکوبگرانه به نگاه همدلانه است. اینکه دولت و حکومت چارشنبه‌سوری را به رسمیت بشناسند و برای برگزاری آن با مردم همراهی و همکاری کنند.
  • بی نام IR ۱۵:۵۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    2 3
    "در این مدت البته می‌توانید کمی هم به این باور لازم در خودتان بیفزایید که آن‌ها که در دانشگاه‌ها نشسته‌اند چیزهایی می‌دانند و ممکن است گوش سپردن به تحلیل‌ها و حتی توصیه‌های آن‌ها بهتر از ابتکارهای فردی و یک‌شبه و غیرعلمی باشد" کاش حضرت استاد می‌فرمودند با این حس و خیال "همه چیز دانی" این عزیزانی که در دانشگاه‌ها نشسته‌اند و دانسته‌هایشان در این صد و اندی که از مشروطه و هفتاد و چندی که از تاسیس دانشگاه می‌گذرد هیچ دردی از مردم غیر علمی را دوا نکرده و هیچ تاثیر مثبتی در زندگی این مردم نداشته، چه باید کرد؟ اگر هم حضرت استاد معتقدند که اساتید همه چیز دان ما، گره‌ای از مشکلات جامعه را باز کرده‌اند، می‌توانند محض نمونه و " رفع کوتی" لااقل یکی دو مورد را معرفی بفرمایند.
  • برمک A1 ۱۸:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    3 0
    من پاراگراف اخر شما را پسندیدم که نتیجه درست و راه حل صحیحی پیشنهاد کردید.ولی بقیه نوشته شما چیزی بود خیلی ناصحانه تر و پدرانه تر از بنر متین گفته های پرستویی.پرستویی اصلا نخواسته با یک جمله فرهنگ را تغییر دهد بلکه خواسته در یک جمله فرهنگ صحیح را بیان کند همین... شما نوشتارتان هرچند متین خاتمه یافت ولی خیلی خودشیفتگی عمیق تر در بطن آن دیده میشد...مشکل اصلی از همینجاست
  • مهندس RO ۱۹:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    0 0
    با تشکر. تحلیل بسیار پخته و درستی بود . این نکته را هماز نظر دور ندارید که هنرمند جماعت در پی مطرح کردن خود هستند و نوعا به هر قیمتی.
  • اسمال طلا A1 ۲۱:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
    1 0
    در یک بنر تبلیغاتی در پاریس نوشته شده بود: اگر از آخرین کتابی که خواندی و آخرین باری که مسواک زدی 24 ساعت گذشته لطفاً دهنتو ببند. درد جامعه امروز ما حرف زدن بدون داشتن سواد کافی است. امروز همه ما خودمان را مجاز میدانیم در مورد همه چیز نظر بدهیم. از سیگارفروش سر چهارراه گرفته تا پزشک متخصص مغز و اعصاب. مقصر اصلی هم صدا و سیما است. وقتی یک گزارشگر بیسواد راه می افتد در سطح شهر و راجع به هر مسئله ای از هر بنده خدایی سوال میکند همه فکر میکنند لابد خیلی باسوادند و مجازند در مورد هر مسئله ملی و بین المللی اظهار نظر کنند بدون آنکه زحمت بکشند و حداقل چند دقیقه در مورد آن مسئله مطالعه کنند.
  • اکبر GB ۱۰:۴۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
    0 0
    احسنت دست مریزاد کاش مسؤلین مؤثر در فرهنگ مثل آموزش پرورش و تلویزیون نیز این حرفهایی که شما زدید رو بخونن و اجرا کنند
  • بی نام IR ۲۰:۱۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
    0 0
    آقای علیانی حرف های خوبی زدن ولی نمیشه گفت کار آقای پرستویی بی اثر بوده. شاهد هستیم که هر سال رفتار های ناهنجار در چهارشنبه سوری کمتر میشه. به نظر من بزرگترین مشکل در راه اصلاح فرهنگ چهارشنبه سوری اینه که ما جایگذینی برای رفتارهای فعلی نداریم.
  • کاظم A1 ۱۴:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۱
    0 0
    الان اینی شما گفتی خیلی برادرانه بود؟ به قول مادربزرگم علی خان به خودت بخوان
  • فرهاد IR ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۳
    0 0
    خداوند محمد علی فردین رو بیامرزه الهی