ماهنامه آینده نگر نوشت: ایران علاوه بر اینکه دچار کم‌آبی و مشکلات محیط زیستی شده به اعتقاد کاوه مدنی، استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن، دچار پوپولیسم محیط زیستی هم شده است. عارضه‌ای که در آن، افراد دچار افراط و تفریط محیط زیستی می‌شوند.

 ایران علاوه بر اینکه دچار كم‌آبي و مشکلات محیط زیستی شده به اعتقاد کاوه مدنی، استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن، دچار پوپولیسم محیط زیستی هم شده است. عارضه‌ای که در آن، افراد دچار افراط و تفریط محیط زیستی مي‌شوند. فضایی که در آن هرکسی درباره مسائل محیط زیستی موضع بگیرد، تبدیل به آدمی محبوب مي‌شود. مدنی که برنده جایزه دانشمند جوان برجسته در علوم زمین در سال ۲۰۱۵ است به «آینده‌نگر» مي‌گوید: «یک سری از افراد گمان مي‌کنند مسئولان مقصر هستند و مي‌خواهند آب را نابود کنند و تنها این گروه دلسوزند و به مشکلات آب فکر مي‌کنند. دغدغه این گروه هم فقط آبی است که پشت سدها قرار دارد. دغدغه‌شان، آبی که مصرف مي‌کنند، ماشینی که هرروز به خیابان مي‌آورند و دود تولید مي‌کند، نیست. این افراد یک سری مسائل پیدا کرده‌اند و تنها به آن متوسل شده‌اند. این پوپولیسم، اتفاق بدی است که متاسفانه بین کارشناسان و استادان دانشگاه‌ها دیده مي‌شود. چرا؟ به این علت که اعتراض کردن در هر حالتی جذاب است.» مدنی در میان کارشناسان حوزه آب از فراتحلیل سخن مي‌گويد و گفتمان بر سر مشکل آب را به عنوان راه‌حل بیان مي‌کند. او همچنین درباره تاثیرات اقلیم و تاثیر فعالیت‌های انسانی روی محیط زیست صحبت مي‌کند.

 *شاید اولین و کلی‌ترین سوال درباره آب این باشد که در همه محافل گفته مي‌شود ایران دچار «بحران آب» است. آیا در واقعیت، مي‌شود وضعیت ایران را بحران نامید؟ شما خودتان در گفت‌وگوهای مختلف خیلی موافق به کار بردن کلمه بحران نبوده‌اید.

البته صحبت‌های من به این معنا نبوده که به طور کلی مخالف کلمه بحران بوده‌ام. در واقع من مخالف استفاده غيرمسئولانه از کلمه بحران هستم. مي‌گویم اگر درباره همه‌چیز کلمه بحران را به کار ببریم، به‌آرامی حساسیتمان را نسبت به آن از دست مي‌دهیم و بی‌تفاوت مي‌شویم. این در حالی است که کلمه بحران بار معنایی منفی و اضطراری دارد، یعنی زمانی باید استفاده شود که همگان برای حل و مقابله با آن بسیج شوند. بنابراین ما باید در برابر آن واکنش سریع و اورژانسی داشته باشیم. این الان اشکال است، چرا که آن‌قدر کلمه بحران به کار برده‌ایم كه حساسیتمان را از دست داده‌ایم. حالا یا باید برای حل مشکل آب، اسمش را «ابربحران» بنامیم یا اگر مشکل آب ایران، بحران است، پس باقی مسائلمان بحران نیست. به علاوه نحوه تعامل ما با مشکل آب آن‌قدر بی‌تفاوت بوده که خیلی به درازا کشیده شده است. در حالی که حل بحران نباید تا این حد طولانی شود. به این ترتیب الان این مسئله به یک بیماری مزمن تبدیل شده و جزئی از زندگی ما و ایران است که البته اتفاق خیلی بدی است. با این حال، این را هم باید بگویم که من خودم از کلمه بحران بارها و بارها استفاده کرده‌ام. این مسئله شاید سوزنی به خود باشد. فکر مي‌کنم اولین باری که از کلمه بحران آب استفاده کردم، سال 81 بود؛ زمانی که دانشجوی لیسانس بودم و آن را در یک مقاله نوشتم. به این ترتیب از بار اولی که خود من این کلمه را به کار برده‌ام 14 سال گذشته است. اما اگر قرار است پدیده‌ای آن‌قدر به درازا بکشد، دیگر اسمش بحران نیست. شاید من درست استفاده نکرده‌ام و یا شاید در فرهنگ ایرانی کلمه بحران درست استفاده نمی‌شود. البته منظور من این نیست که شرایط حاد نیست. شرایط به‌شدت حاد و خطرناک است و باید به آن پاسخ داد.

*شما در گفت‌وگوهای مختلف از ارتباط تنگاتنگ سیستم‌های محیط زیستی و سیستم‌های اجتماعی صحبت کرده‌اید. آیا استدلال شما این است که فرهنگ‌سازی مي‌تواند مشکل کمبود آب را حل کند؟

همان‌طور که نمی‌شود تنها با سدسازی و انتقال مشکل آب را حل کرد، با فرهنگ‌سازی صرف هم نمی‌شود مشکلی را حل کرد.

*به عبارتی مجموعه‌ای عوامل نیاز است؟

دقیقا، به مدیریتی با تلفیقی از راه‌حل‌ها نیاز است. باید از درهای مختلف وارد این ماجرا شد. چرا که مشکل آب در ایران مانند یک نفر با بیماري‌هاي حاد است. مثل بیماری نیست که تنها کلیه‌اش مشکل دارد و با برداشتن آن خوب مي‌شود. مشکل آب در ایران مانند بدن بیماری است که کبد و کلیه‌اش از کار افتاده، رگ‌هایش گرفته است و قلب و مغزش هم درست و حسابی کار نمی‌کند. به این ترتیب از تلفیقی از روش‌ها برای درمان باید استفاده کرد. فرهنگ‌سازی مفید است اما کافی نیست و با آن نمی‌شود کل مسئله را حل کرد. همان‌طور که نمی‌شود گفت به‌تنهایی سدسازی، انتقال آب و شیرین کردن آب خوب است یا بد. بحث اصلی این است که ایران احتیاج به یک سری ملزومات دارد، فرهنگ‌سازی هم جزئی از آن است.

*این فرهنگ‌سازی در کجاها اشتباه بوده است؟

ما یک بحث بی‌فرهنگی درباره محیط زیست داریم. مثلا بهداشت محیط زیست را نادیده مي‌گیریم، یا هنگام مسواک زدن، ظرف شستن و حمام رفتن به مصرف آب دقت نمی‌کنیم. علاوه بر این امروز دچار یک پدیده بی‌فرهنگی جدید هم شده‌ایم که من اسمش را پدیده بی‌فرهنگی تلگرامی مي‌گذارم. این پدیده این‌گونه است که از ابزارهای شبکه اجتماعی به‌اشتباه استفاده مي‌کنیم. همین الان من در چندین گروه و کانال درباره آب عضو هستم. اما به طور روزانه آدم‌ها با هم تنش و دعوا ایجاد مي‌کنند، چرا که تا فردی یک نظر کارشناسی ارائه مي‌دهد به‌سرعت توسط گروهی دیگر درگیر انگ اجیر شدن توسط شرکت‌های پیمانکار مي‌شود. درواقع باید گفت افراد تحلیل نمی‌کنند؛ در حالی که با خیال راحت به زندگی خود ادامه مي‌دهند حتی یک لحظه فکر نمی‌کنند برق، اینترنت و امکانات از کجا مي‌آید؟ در حالی که همین اینترنت اثرات آبی محیط زیستی دارد. به این ترتیب عدم نظرات کارشناسی پدیده مطلوبی نیست، ظرفیت شنیدن وجود ندارد و همه‌جا پر است از تئوری‌های توطئه. آیا واقعا تکنولوژی بد است؟! از طرف دیگر، انتشار مطالب کذب به‌وفور دیده مي‌شود. مطلبی که مشخص نیست منبع و استنادش از کجاست و دست به دست بین مردم مي‌چرخد. بارها و بارها به نقل از خود من مطلبی به‌اشتباه به اشتراک گذاشته شده است. اینکه اسم یک فرد فرهیخته پای یک مطلب گذاشته مي‌شود و مردم هم بدون چون و چرا آن را قبول مي‌کنند، در فهم مشکلات زیست محیطی و آب، مشکل ایجاد مي‌کند. زمانی بود جماعتی نمی‌دانستند و دلخوش بودند، اما الان همان جماعت فکر مي‌کنند مي‌دانند و دلخوش‌اند. این خیلی خطرناک‌تر از قبلی است. همه ادعای تخصص دارند و اظهارنظر مي‌کنند.

*به این ترتیب، یک پله پایین‌تر از فرهنگ‌سازی مصرف باید به فرهنگ‌سازی گفتمان و گفت‌وگو دراین‌باره پرداخته شود؟

البته نمی‌شود گفت به عقب برگشته‌ایم. این مسئله جزئی از فرهنگ ما بوده و هست. حالا یک تکنولوژی به ماجرا اضافه شده و کارها و انتشار نظرات اشتباه را گسترده‌تر کرده است. پیش‌تر این نظرات اشتباه تنها در جمع خانواده و دوستان منتشر مي‌شد، اما حالا در کل دنیا دست به دست مي‌شود. همچنین تفاوتش این است که قبلا در قالب خانواده احترامی هم وجود داشت اما حالا در فضای اینترنت، افراد گستاخ مي‌شوند و نظرات خود را با توهین بیان مي‌کنند. چون مانند خانواده کسی نیست مقابل نظر اشتباه آنها بایستد، هرچه دلشان مي‌خواهد مي‌گویند. حتی پوپولیستم محیط زیستی هم در همین قالب قرار دارد. هرکسی درباره مسائل محیط زیستی موضع بگیرد، تبدیل به آدمی محبوب مي‌شود. چون الان دغدغه محیط زیستی تبدیل به دغدغه اجتماعی شده است و به هرکس تهمت زده مي‌شود. این افراد گمان مي‌کنند چون هدفشان محیط زیست است، پس مي‌توانند در این راه از هر روشی استفاده کنند، تهمت بزنند و توهین کنند. چون استدالال مي‌کنند هدف وسیله را توجیه مي‌کند. البته در حال حاضر فضای رسانه‌ها هم فضای بدی است. چند سال پیش خبرهای محیط زیستی آن‌چنان وجود نداشت، اما الان هرروز در هر رسانه درباره محیط زیست و آب یک مطلب وجود دارد. البته این مسئله منفی نیست. اینکه جامعه ما روشنگری مي‌کند و حساس شده، بعد مثبت ماجراست. اما در طرف مقابل تنها حساس شدن کافی نیست. بعضي افراد گمان مي‌کنند مسئولان مقصر هستند و مي‌خواهند آب را نابود کنند و تنها این گروه دلسوزند و به مشکلات آب فکر مي‌کنند. دغدغه این گروه هم فقط آبی است که پشت سدها قرار دارد. دغدغه‌شان آبی که مصرف مي‌کنند، ماشینی که هرروز به خیابان مي‌آورند و دود تولید مي‌کند، نیست. این افراد یک سری مسائل پیدا کرده‌اند و تنها به آن متوسل شده‌اند. این پوپولیسم، اتفاق بدی است که متاسفانه بین کارشناسان و استادان دانشگاه‌ها دیده مي‌شود. چرا؟ به این علت که اعتراض کردن در هر حالتی جذاب است.  

*پوپولیسم محیط زیستی به نظر مي‌آید بحث جدیدی باشد که به مشکلات دیگر محیط زیست اضافه شده است.

بله و البته خیلی خطرناک است. پوپولیسم سیاسی و اجتماعی را هشت سال تجربه کرده‌ایم. افترا زدن‌ها و بگم‌بگم‌ها خیلی بد است. افراد و کارشناسان باید با یکدیگر گفت‌وگو کنند. اما این گروه به ظاهر دغدغه‌مند جامعه را گمراه و ناامید مي‌کنند. در حال حاضر تنها القا شده که مسئولان مي‌خواهند آب را نابود کنند و توانایی مدیریت آن را ندارند، اما خب پس وظیفه شهروندی چه مي‌شود؟ به هرحال در یک گفتمان درست، هر کارشناسی نظر خود را مي‌دهد. شاید فردی گمان کند لوله خوب است، نفر بعدی بگوید سدسازی درست است و دیگری انتقال آب را مطرح کند. نه همه اینها اشتباه مي‌کنند و نه همه‌شان درست مي‌گویند. باید بررسی کرد و به یک اجماع رسید. الان هرکسی بگوید سدسازی بد و دشمن طبیعت است، طرفدار پیدا مي‌کند و محبوب مي‌شود. فیلمی ساخته شود که وزارت نیرو محیط زیست را نابود کرده و سازمان محیط زیست درست عمل نکرده، بیننده پیدا مي‌کند، به این علت که مردم تفکر تراژدی و منفی را دوست دارند. اگر فردی بگوید اوضاع خوب مي‌شود، دیگر جذاب نیست. اغراق‌آمیز کردن، باعث مي‌شود که مسائل پیچیده شوند. به طور مثال گروهی اعلام مي‌کنند سدسازی و سازه‌های مهندسی بد است، اما آیا همین گروه حاضر است با درشکه رفت‌وآمد کند؟ حتی درشکه هم به محیط زیست و حیوانات لطمه مي‌زند. آیا همین افراد حاضر هستند بارشان را روی دوش خود بگذارند و رفت‌وآمد کنند؟ این افراد حاضر هستند به قبل از توسعه برگردند؟ چرا گروهی حاضر نیستند قبول کنند واقعیت جایی مابین این تفکرات افراطی است؛ اینکه خودشان هم مسئول هستند و تنها دیگری مقصر نیست. تنها انگ زده مي‌شود که فلان مدیر و رئیس‌جمهور اقدام اشتباه انجام داد، اما واقعیت این است که آن رئیس‌جمهور هم از همین اجتماع برآمده است.

*با این حساب مي‌توان گفت که مشکلات و مسائل زیست محیطی ایران آن‌چنان ناشی از تغییرات اقلیم نیست و حاصل دست خودمان است؟

نه‌تنها در ایران بلکه در سطح جهانی اثرات تغییرات اقلیم را نمی‌توان تفکیک کرد. تفکیک اثرات منطقه‌ای انسانی و اقلیمی اقدامی است که تاکنون ناممکن بوده است. تخمین‌هايي زده شده اما دقیق نیست. البته اجماعی وجود دارد که مي‌گوید اثرات انسانی روی حوزه‌های مختلف در دنیا بسیار بیشتر از اثرات تغییرات اقلیمی بوده است. این در حالی است که اگر ما به طور دقیق مي‌دانستیم اثرات اقلیمی چه بوده و چه خواهد بود خیلی راحت‌تر مي‌توانستیم در دنیا برای مقابله با آن به تفاهم برسیم. اینکه ما نمی‌دانیم دقیقا چه اتفاقاتی افتاده و در آینده چه مي‌شود، باعث شده مسائل تبدیل به پدیده‌ای سخت شوند. با این حال که نمی‌دانیم دقیقا چه خبر است، براساس عقل سلیم و منطق برایش شواهد و قرائن جمع شده تا اقداماتي صورت بگیرد. به هرحال اثراتی که در کوتاه‌مدت داشتیم و در دهه‌های آینده هم خواهیم داشت شاید فراتر از تغییرات اقلیمی باشد، به همین دلیل این اثرات، اثرات بدی است و مي‌تواند مشکل ایجاد کند. به طور مثال درباره مسئله دریاچه ارومیه، اثرات انسانی به‌مراتب بیشتر از خشکسالی‌های دوره‌ای بوده است. حتی مسئله دریاچه ارومیه را نمی‌شود تغییرات اقلیمی نامید. البته این موضوع درباره دیگر نقاط ایران هم مصداق دارد.

* بحثی وجود دارد که شاید در همان پوپولیسم محیط زیستی که شما عنوان کردید، بگنجد؛ اینکه به طور مثال از ابتدای امسال بارندگی به اندازه‌ای بود که در بعضی شهرها سیلاب سرازیر شد و مسئولان مجبور به رهاسازی آب بعضی سدها شدند. حالا عده‌ای با استناد به این بارندگی ادعا مي‌کنند که دیگر خشکسالی سرآمده و كم‌آبي وجود نخواهد داشت. این مسئله را چطور باید ارزیابی کرد؟

مسلما این‌طور نیست. اما مسئله این است که کلمه خشکسالی در وهله اول درست استفاده نشده و توضیح نداده‌ایم که چرا مي‌گوییم خشک و خشکسالی. به همین دلیل زمانی که این پدیده به وجود مي‌آید، نمی‌توانیم بگوییم که با بارندگی چندروزه خشکسالی برطرف نمی‌شود. این پوپولیسم محیط زیستی همین است که مسئولان مي‌گویند ایران دچار خشکسالی 30ساله شده است. این موارد، موارد اشتباه است. این در حالی است که مبنای دوره‌های آماری حداقل باید 30ساله باشد. از طرفی هم خشکسالی یعنی کاهش نزولات جوی و آب در دسترس نسبت به میانگین درازمدت. اگر در طول یک بازه زمانی آب نسبت به میانگین کمتر باشد، دچار خشکسالی شده‌ایم. اگر کسی ادعا مي‌کند که 30 سال است ایران دچار خشکسالی شده، پس اصلا معنی پایه این کلمه را متوجه نشده است. به طور مثال عربستان نسبت به ایران خشک‌تر است و نزولات جوی کمتری دارد، اما نمی‌شود گفت که عربستان دچار خشکسالی شده است. چرا که میانگین بارندگی این کشور همین میزان است. حتی اگر ایران در یک بازه درازمدت روند کاهش بارندگی داشته باشد، مي‌تواند در کوتاه‌مدت بین سال‌ها افزایش و کاهش بارندگی را تجربه کند. یعنی در بازه هفتادساله یا صدساله روند کاهشی داشته باشد، اما در این میان یک سال‌هایی هم بالاتر از میانگین با بارش همراه شود. این باوری که ما قرار است 30 سال خشک باشیم، باور غلطی است و بی‌سوادی باعث شده مدام تکرار شود. در این میان حتی به اطلاعات ناسا هم استناد مي‌شود که اشتباه است. البته صحبت‌ها در حالی مطرح مي‌شود که حتی داده‌های ماهواره‌ای نشان نمی‌دهد ایران به طور خاص روند کاهش نزولات جوی را تجربه کرده باشد، اما در این داده‌ها عنوان شده که ایران با افزایش دما روبه‌رو بوده که این موضوع روی میزان تبخیر آب موجود تاثیر مي‌گذارد، با این حال کاهش نزولات جوی مطرح نبوده است. ولی از طرف دیگر ایستگاه‌های زمینی مي‌گویند که کاهش نزولات جوی وجود داشته؛ دراین‌باره باید گفت که کیفیت داده‌های ایستگاه‌های زمینی مطلوب نیست و دستکاری در آن زیاد اتفاق مي‌افتد. به همین دلیل خیلی سخت است که فهمیده شود دقیقا چه اتفاقی افتاده. البته این موضوع را هم باید مطرح کرد که داده‌های شرق و غرب ایران با یکدیگر متفاوت است.

*شما در دریافت جایزه دانشمند ممتاز جوان، تئوری‌های اقتصادی و رفتارشناسی را وارد حوزه مدیریت منابع آب کرده‌اید. این مدل چگونه کار مي‌کند؟

جایزه من درباره گنجاندن یک سری متدها در مدل مدیریت‌های منابع آب بود. این مدل‌ها، مدل‌های کامپیوتری است که گفته مي‌شود رفتارها چه هست، باید چه اقدامی انجام شود و چطور سیاست‌گذاری صورت بگیرد. در واقع من یک سری متد طراحی کردم که در آن رفتار ذی‌نفعان در این مسئله را مورد توجه قرار مي‌داد. مدل‌های این طرح بررسی مي‌کند که ذی‌نفعان حاضر به انجام چه‌کارهایی هستند. یعنی کدام تئوری‌ها در عمل امکان تحقق دارد و کدام ندارد. به طور مثال اگر به کشاورزی گفته مي‌شود که نوع محصولش را تغییر دهد، آیا او که ذی‌نفع این ماجراست، حاضر به این کار هست یا خیر. اصلا امکان چنین اقدامی وجود دارد یا خیر. در واقع سعی کرده‌ام فاصله تئوری و عمل را کاهش دهم. چرا که سامانه مدیریت منابع آب ذی‌نفعان زیادی دارد. نمی‌توان مدلی طراحی و تصور کرد که تنها یک نفر این مجموعه را مي‌گرداند. همان‌طور که الان در رودهای فرامرزی دچار مشکل شده‌ایم. چرا که چندین سال گذشته مدیریت استانی جای مدیریت حوزه آبریز را گرفت. به این ترتیب حوزه‌های جدید فرامرزی درست شد و دعوای بین استانی هم شکل گرفت. در این مورد مي‌توان دعوای استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان را مطرح کرد. به این ترتیب باید رفتار ذی‌نفعان مختلف را ارزیابی کرد.

*همان جنگ آب معروف که گفته مي‌شود در آینده گریبان‌گیر کشور مي‌شود؟

بله، اما در این میان، یک سوال اساسی مطرح مي‌شود که آیا جنگ آب راه افتاده یا جنگ‌های آینده بر سر آب خواهد بود.

*البته لفظ جنگ به معنای توپ و تانک و شمشیر کشیدن نیست.

بله، دقیقا. این موضوع جنگ نیست. جنگ تعریف خاص خود را دارد. این موضوع تنها جدال کلامی و لفظی است. ایران از بعد از انقلاب با عربستان روابط خوبی نداشته است، اما آیا از کلمه جنگ ایران و عربستان استفاده مي‌کنیم؟ از هر ایرانی پرسیده شود تنها جنگ را جنگ ایران و عراق مي‌گوید. بنابراین وقتی کلمه جنگ آورده مي‌شود، معنای توپ و تانک به ذهن مي‌رسد. اگر این معنی مدنظر است که باید بگویم امکانش خیلی کم است. تاریخ هم نشان داده که هیچ جنگی بر سر آب نبوده است. اگر جنگ‌ها بر سر آب بوده باشد، یعنی باید یک کشوری را تصرف کرد و از آبش استفاده کرد. البته ابتدا باید کشوری را پیدا کرد که آب به اندازه کافی داشته باشد. بنابراین لفظ جنگ برای کمبود آب، نوعی اغراق است. با این تفکر، جنگ برسر آب اتفاق نمی‌افتد. تنش لفظی و جنگ قدرت مسلما وجود خواهد داشت و البته باید هم وجود داشته باشد، اما اینکه گفته شود مي‌جنگیم، صحیح نیست. از طرف دیگر ولی این ماجرا در سطح کشاورزان بحرانی‌تر مي‌شود، چرا که آب برای کشاورز یعنی زندگی. برای آدم شهرنشین ممکن است تا این حد مهم نباشد، چرا که شاید آب چند ساعتی قطع شود، اما باز هم اتفاقی نمی‌افتد. مثلا اگر زلزله‌ای در تهران بیاید و قحطی رخ دهد، سر آب و غذا حتما جنگ مي‌شود، همین الان آدم‌ها سر جای پارک دعوا مي‌کنند. باز هم جنگ پارکینگ و ترافیکی ما خیلی بیشتر از جنگ آب خواهد بود. اما کشاورز سر زندگی‌اش مي‌جنگد. همان‌طور که دیده‌ایم چند سال گذشته در نزاع‌های زاینده‌رود کشته و زخمی هم وجود داشت. این مي‌شود معنای جنگ. در بعدی دیگر هم اگر گفته شود خشکسالی داعش را به وجود آورده، حرفی غیرمنطقی است. اما آیا خشکسالی در شکل‌گیری داعش تاثیر داشته؟ بله داشته است، چرا که وقتی خشکسالی وجود دارد، کشاورز شغلش را از دست مي‌دهد، به شهرها مي‌رود و حاشیه‌نشین مي‌شود؛ حاشیه‌نشین‌ها هم انقلاب‌ها کرده‌اند. به هرحال این پدیده وجود دارد و مي‌تواند به عنوان کاتالیزور و شتاب‌دهنده عمل کند. حتی تحریم‌ها مي‌تواند به وخیم‌تر شدن محیط زیست ایران منجر شود. اما به‌تنهایی عامل نیست. اگر همین فردا کشاورزی تعطیل شود، این افراد به شهرها مهاجرت مي‌کنند، اما در شهرها برایشان شغل و خدماتی وجود ندارد و وضعیت معیشتشان دچار مشکل مي‌شود. فساد و جرم و بزهکاری تا میزان زیادی به فقر اقتصادی و وضعیت فرهنگی و تحصیلی وابسته است. به این ترتیب با تعطیلی کشاورزی مي‌توان به این قضیه دامن زد. همان‌طور که خشکسالی طولانی و قحطی مي‌تواند به آن دامن بزند.

*نقطه اشتراک مدیریت آب ایران در انتقال آب دریای خزر و خلیج فارس به شهرها و دشت‌های مختلف بیان مي‌شود. این روش مدیریتی روش درستی است؟ در مرحله‌ای دیگر هم گفته مي‌شود کشاورزی 90 درصد آب کشور را مصرف مي‌کند و باید تا حدودی آن را تعطیل کرد.

در کنار مسائل مدیریتی جدید، گفته مي‌شود که آب انتقال پیدا کند یا خیر، آب شیرین شود، سدسازی انجام گیرد یا خیر. این سوال از اساس اشتباه است. صحیح این است که در کجا و چه مناطقی چه اقدامی صورت بگیرد. تمام این راه‌حل‌ها باید کنار هم استفاده شوند تا با مدیریتی تلفیقی به نتیجه‌ای که مي‌خواهیم برسیم. در واقع انتقال آب، آب شیرین کردن، سدسازی و حتی چاه زدن، بعد از صرفه‌جویی، برداشت طبیعی، استحصال طبیعی، راه‌های حقوقی و سیاست‌گذاری و مشوق‌های مصرف، اقدامات ثانویه هستند. این راهکارهای سازه‌ای یا راهکارهای ثانویه باید زمانی مورد استفاده قرار بگیرد که راهکارهای اولیه استفاده شده باشد یا حداقل به مقداری صورت گرفته باشد. بعضي راه‌ها تقاضا و بعضي عرضه را هدف قرار مي‌دهد. به همین دلیل نمی‌توان گفت که تنها به عرضه یا تنها به تقاضا توجه شود. به طور مثال سدسازی اقدام بدی نیست. سد تکنولوژی است و همان‌طور که مي‌تواند اثرات منفی محیط زیستی و اجتماعی داشته باشد، مي‌تواند اثرات مثبت محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی زیادی هم به وجود آورد. از طریق سد، آب و انرژی منطقه تامین مي‌شود، اما از طرف دیگر هم ماهی‌ها از بین مي‌روند. باید تمام این اثرات بالانس شوند. جایی محیط زیست مهم است و حفظ آن باید در اولویت باشد و جایی دیگر شهر وجود دارد و حفظ شهر باید مهم تلقی شود. ما نمی‌توانیم تنها محیط زیست را در نظر بگیریم، چرا که اگر این‌گونه باشد حتی ساختمان‌سازی هم اشتباه است و به محیط زیست آسیب مي‌رساند و مردم باید بالای درخت زندگی مي‌کردند. نمی‌توان همه امکانات را با هم خواست. اما به طور مثال سد گتوند، سد خوبی است؟ مسلما چنین نیست. مکان‌یابی گتوند اشتباه بوده است، در جایی نادرست طراحی شده است. اینکه محصولی غلط تولید شده، دلیل نمی‌شود کل آن تکنولوژی زیر سوال رود. اگر هواپیمایی بد تولید شود و سقوط کند، به این معنا نیست که صنعت هواپیماسازی، صنعت بدی است. به همین ترتیب هم اگر سدسازی در مکان اشتباه صورت بگیرد، اثرات مثبتی نخواهد داشت. اینجاست که مشکل ایجاد مي‌شود. به این ترتیب انتقال آب و آب شیرین کردن شاید به عنوان راهکار ثانویه در جایی استفاده شود اما راهکار اولیه این نیست که از خلیج فارس آب به یزد کشیده شود تا مشکل كم‌آبي حل شود. ابتدا باید گفت یزد برای چه به آب نیاز دارد. آیا با این آب مي‌خواهد کشاورزی کند؟ در واقع باید برنامه‌ریزی انجام شود تا در این شهر، صنعتی، جایگزین کشاورزی شود تا آب کمتری مصرف کند. در حوزه زاینده‌روز هم چنین اتفاقی رخ داد. در تفکیک مدیریت استانی، چهارمحال و بختیاری برای استفاده از سرشاخه‌های کارون حرفی برای گفتن پیدا کرد. اولین بار سال 2005 روی انتقال آب زاینده‌رود کار کردیم. این پژوهش نشان مي‌داد که اتفاقا انتقال آب زاینده‌رود یکی از عوامل مشکلات این حوزه است. چرا که باعث شد فراموش کنیم این حوزه دچار كم‌آبي است. به همین دلیل مدام آب به آن انتقال دادیم و مشوق توسعه شدیم. به این ترتیب مدام کمبود آب رخ داد، در کنارش مدام آب منتقل شد و توسعه افزایش پیدا کرد و این دور باطل ایجاد شد. این درحالی است که ورودی زاینده‌رود میزان زیادی است اما باز هم گاوخونی خشک است. چرا؟ چون که هیچ برنامه‌ریزی برای مهار مصرف صورت نگرفته است. هر زمانی که آب کم بوده است یا به انتقال آن فکر شده و یا چاه‌ها عمیق‌تر حفر شده‌اند. حالا هم مي‌خواهیم همین کار را با سد، چاه و با انتقال آب و آب شیرین کردن انجام دهیم. این مي‌شود که در کشوری که هنوز سرانه مصرف بالاست، کشاورزی معیشتی و غیرمکانیزه صورت مي‌گیرد، راه‌حل این مي‌شود که آب شیرین شود. این در حالی است که با آن قیمت و بهایی که برای شیرین شدن آب پرداخت مي‌شود، مي‌توان باکیفیت‌ترین محصول را وارد کرد.

*اما بحث خودکفایی و خوداتکایی ضربه مي‌بیند.

واقعیت این است که بیشتر از اینکه خودکفایی مدنظر باشد، این است که شغل جایگزین وجود ندارد. تعداد کشاورزان ایران بالاست. آنها وضعیت معیشت مطلوبی ندارند. بنابراین نمی‌توان صفر و صدي برخورد کرد و گفت که چون آب وجود ندارد، کشاورزی تعطیل شود. اما وقتی که کشور به سمت توسعه حرکت کند، انتقال افراد از بخش کشاورزی به بخش صنعت و خدمات به صورت خودکار اتفاق مي‌افتد. ولی در کدام محفل منابع آب درباره توسعه صنعت صحبت مي‌شود. جایی هم که صحبت شود، سریع انگ اجیرشده چسبیده مي‌شود. دلیل هم این است که در کشور دید کلان به منابع آب محدود است. به همین دلیل هم من هیچ‌وقت با وزارت صنایع درباره توسعه صحبت نمی‌کنم. چرا که او تنها مي‌گوید که آب بیشتری مي‌خواهد. کسی فکر نمی‌کند که مجموع آب کشور ثابت است و باید آن را به بخش‌های مختلف منتقل کرد. اگر قرار است آب از کشاورزی به بخش صنعت برده شود، صنعت هم باید موظف شود که نیروی کار را از بخش کشاورزی به بخش صنعت منتقل کند. باید تعداد خاصی شغل و فرصت ایجاد کند. این تفکیک‌ها صورت نمی‌گیرد. در حوزه آب کلان نگاه نمی‌کنیم. همین مي‌شود که برنامه‌ها یک‌سویه و یک‌بعدی انجام مي‌شود.

3939

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 537887

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    2 2
    من حوصله خوندن نداشتم یکی لطف میکنه بگه لب کلام چی بود
  • زهراا IR ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    4 2
    وضعیت کمبود آب خطرناکه و به بیماری مزمن تبدیل شده
  • بی نام A1 ۰۴:۱۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۰
    4 0
    سلام دولت داره دروغ میگه که ما کم آبی داریم ایران بیشتر از نیازش سد داره دولت در برجام توافق کرده که غذای اصلیمون یعنی جو وگندوم از خارج کشور تامین کنه توافقی که کردن مثل توافقی که روسیه با آمریکا یالها پیش کرد و لاعث قعطی غذا در روسیه شد و باعث مرگ هزاران انسان شد سخنان تستاد رائفی پور در آپارات در مورد کم بود آب نگاه کنید