افشین علاء برای استاد حمید سبزواری در زمان حیاتش شعری سروده بود که در آن هم به آثار جاودانه این شاعر اشاره شده بود و هم مقاطعی از تاریخ معاصر ایران.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، متن کامل این شعر را بدین شرح است:

ای حمید ای پیر شعر انقلاب، از من سلامت

قله‌ها دیری‌ست می‌بالند بر خود زیر گامت

من همانم، کودک پنجاه و هفتم من، که صبحی

در زمستان گریه‌ کردم با «خمینی ای امام»ت

من همانم، طفل لرزانی که می‌خواندم سر صف

در دبستان «ای مجاهد ای مطهر» را به‌ نامت

من همانم، نوجوان سال شصتم من، که یک شب

پر کشیدم در هوای جبهه‌ها از پشت بامت

من همانم، آنکه در عهد جوانی سیر کردم

در حریم قدس «همپای جلودار» کلامت

من همانم، آنکه در خرداد ناگه سوخت جانم

با «دریغا ای دریغا»ی تو در سوگ امامت

تو همان پیری که سی سال است صبح و شام خلقی

هم‌نوا با توست چون من با نوای صبح و شامت

چون شهیدان را صلا دادی که «برخیزید»، اکنون

بین که برخیزند هرسو سروها در احترامت

هر خط پیشانی‌ات دارد حکایت‌های پنهان

از رکوعت، از سجودت، از قعودت، از قیامت

دولت شب‌زنده‌داری‌هاست بی‌شک اینکه هر دم

می‌چکد بی‌تابی از سجاده‌ات، مستی ز جامت

سبز باش و سربلند ای سرو پیر سبزواری

باشد ایامت به‌رغم تلخکامی‌ها به کامت

 ۵۷۵۷

کد خبر 545778

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۴
    2 1
    قشنگ بود