این بازی اگر تا صبح هم ادامه داشت، نکته فنی از دلش بیرون نمیآمد و فقط لباس بازیکنان دو تیم «گِلی»تر و اعصاب تماشاگران «خطخطی»تر میشد اما آنچه بیش از زمین خراب، بیننده را آزار میداد، تنشها و درگیریهای این بازی بدون گل بود. تنشهایی که شروعکننده اکثریتش بازیکنان سوریه بودند اما نمیدانیم بازیکنان ما چه اصراری داشتند پا به پای حریف در تمام تنشها حاضر باشند و هر اتفاق کوچک را به یک درگیری بزرگ تبدیل کنند؟! این وسط حتی بازیکنانی مثل اشکان دژاگه که در فوتبال اروپا رشد کرده و کریم انصاریفرد که ناسلامتی چند سالی است در اروپا توپ میزند، تحتتأثیر جو، وارد این تنشها میشدند. انگار نه انگار همین چند روز قبل فیفا سختگیرانه در واکنش به جنجالهای بازی ایران و قطر، دو بازیکن اصلی ما را از همراهی تیم ملی محروم کرد و نشان داد به شدت روی وقایعی که در جریان هر بازی انتخابی جام جهانی رخ میدهد، حساس است.
نمیخواهیم شادی حفظ صدرنشینی را به کام فوتبال ایران تلخ کنیم اما آمار درگیریهایی که در متن و حاشیه بازیهای تیم ملی ما رخ میدهد، به شدت و به شکل نگرانکنندهای در حال افزایش است. حالا به سختی میتوان دیداری را به خاطر آورد که ملیپوشان ما یک طرف آن باشند و درگیری در آن رخ نداده باشد.
اگرچه میتوان حجم عمدهای از این درگیریها را به حساب تعصب ملیپوشان گذاشت و گذشت اما دلیل این همه عصبیت را باید ریشهیابی کرد، فهمید و مانع تکرار و تشدیدش شد. این دعواها اگر ضعیفتر از رقبا بودیم، شاید با تبدیل جریان عادی بازی به یک شرایط غیرعادی و کاهش توان حریف، کمکمان میکرد اما در شرایط فعلی که ما صدرنشین هستیم و حفظ آرامش لازمه صدرنشینی است، هیچ فایدهای جز ضرر ندارد.
* این یادداشت در سرمقاله چهارشنبه ۲۶ آبان روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما