دو راه پیش روی آقای اوباما

توان موشکی متعارف وآزمایشات معمولی نظامی ایران در حالی که هیچ ارتباطی با توافق هسته‌ای ندارد به این دلیل رد می‌شود که گفته شده با روح توافق در تعارض است. در حالی که تصویب تمدید تحریم‌ها توسط سنا تخطی از روح برجام تلقی نمی‌شود!. اما به فرض محال، اگر رعایت چنین خواست یک طرفه‌ای از ایران انتظار می‌رود، پس سهم ایالات متحده در وفاداری به روح توافق هسته‌ای را باید در کجا جست‌وجو کرد؟

ديپلماسي بيشتر فن مذاكرات تخصصي در سياست نهان است تا حصول يك توافق مكتوب در عيان. عمدتا به دليل اینكه حصول و ادامه موفق حيات يك توافق را آن چيزي تضمين مي‌كند كه ادبيات مدرن سياسي از آن با عنوان« وفاداري به روح توافق» ياد مي‌كند. با نگاهي بدبينانه اما اثباتي شايد بتوان گفت«توافق جزيره كوچك ممكن‌ها و نه مطلوب‌ها در اقيانوس بزرگ مخاطرات» است كه بالقوه مي‌تواند فضايي از اعتماد و زيست سياسي را ايجاد كند. مبناي ديپلماسي پس از پايان جنگ جهاني دوم و دوران جنگ سرد همواره بر اين پايه استوار بوده است. به همين دليل در ديپلماسي مدرن، مذاكرات بخشي مهم و جدايي‌ناپذير از توافقات محسوب مي‌شود. موفقيت هرگونه توافق بدون تكيه و ارجاع به روح حاكم برآن تقريبا امر غير ممكني خواهد بود. اين مهم‌ترين آموزه و تجربه ديپلماسي عصر مدرن طي ۷۵ سال اخير بوده است.

نمونه قديمي اين آموزه در معاهده سالت ۲ميان ايالات متحده و جماهيري شوروي وقت در ژوئن سال ۱۹۷۹ ويك نمونه جديد آن در توافقنامه اخير دولت كلمبيا با شورشيان فارك تجربه شد كه فعلا هيچ‌يك موضوع بحث مانيستند. مذاكراتي سخت و طولاني كه تنها دليل موفقيت نسبي آنها عمدتا ناشي از يك چيز بود:«تكيه وفادارانه به روح توافق تا اصل توافق». روح‌توافق يك قرارداد مكانيكي را به حسن نيت ديپلماتيكي تبديل مي‌كند. اين ۲نمونه مثالي بود براي توصيف فاصله ميان«خواست دور و ممكن نزديک». توافقنامه اتمي ايران و قدرت‌هاي جهاني بي‌شك از اين قاعده بيشتر اخلاقي مستثني نبوده و نيست. تا آنجا كه مطلع هستم و البته امر پوشيده‌اي هم نيست در آن بخش از دوسويه توافقات كه به تهران مربوط مي‌شود در كنار ديپلماسي مستند؛ ايران به روح توافق و منطق مذاكره به عنوان بخش جدايي ناپذير توافقات پايبند بوده كه قطعا روش درستي تلقي مي‌شود. آمار عملكرد ايران ناشي از وفاداري به روح توافق (در كنار تكيه بر مفاد آن) نشان مي‌دهد اين كشور در كنار رعايت چهارچوب توافق هسته‌اي ازمحدوده خود تجاوز نكرده است. حداقل ۴ گزارش آقاي آمانو در آژانس وين مويد اين نكته است. خيلي عجيب است!حتي در موارد مربوط به امور دفاعي كه حق ايران است خويشتنداري و وفاداري اين كشور ناديده گرفته شده و اگر از حق خود بهره‌برداري مي‌كند متهم به خروج از تعهدات هسته‌اي مي‌شود. با چنين نگاهي ما اكنون با دو سر متناقض يك كلاف كه هنوز سردر گم نشده روبه‌رو شده‌ايم كه براي درك آن بايد توصيفي منطقي پيدا كرد.

به عنوان مثال موضوع توان موشكي متعارف وآزمايشات معمولي نظامي ايران در حالي كه هيچ ارتباطي با توافق هسته‌اي ندارد به اين دليل رد مي‌شود كه گفته شده با روح توافق در تعارض است. نكته‌اي كه هم «بان كي مون» درجولاي سال جاري و هم اندكي قبل‌تر«آدام زوبين» معاون وزير اقتصاد ايالات متحده دراواخر ماه نوامبر۲۰۱۵ مستقيما به آن اشاره كرده بودند. در حالي كه تصويب تمديد تحريم‌ها توسط سنا تخطي از روح برجام تلقي نمي‌شود! اما به فرض محال، اگر رعايت چنين خواست يك طرفه‌اي از ايران انتظار مي‌رود، سوال اين است:«پس سهم ايالات متحده در وفاداري به روح توافق هسته‌اي را بايد در كجا جست‌وجو كرد!؟». مجالس نمايندگان و سنا به اتفاق آرا تحريم‌هاي ۲۰ سال گذشته ايران با مستمسك عدم تعارض با توافق هسته‌اي را براي ۱۰ سال ديگر تمديد و انتظارهم مي‌رود آقاي اوباما اين مصوبه را امضا و به قانون تبديل كند. با چنين مصوبه‌اي همكاري‌هاي مالي- اقتصادي با ايران و نيز سرمايه‌گذاري‌هاي فني و نفتي بيش از ۲۰ میليون دلار در اين كشور همچنان در تحريم باقي خواهند ماند. مضحك است! و رد مضحك بودن چنين استدلالي با ارائه مستندات حقوقي قابل قبول نيست. چراكه نمي‌توان از ادامه تحريم‌ها سخن گفت و به متحدان سياسي و اقتصادي در اروپا و تا حدي آسيا پايبندي به توافق اتمي را مطرح كرد، اما به تهديد مجازات در صورت همكاري با ايران ادامه داد، آنگاه از اين كشورهم انتظار داشت به متن و روح توافق وفادار بماند!

رئيس‌جمهور اوباما مسلما مصوبه سنا را امضا خواهد كرد اما نمي‌تواند مسئوليت صدمه ديدن (نه نابودي) بنيان‌هاي اين بزرگ‌ترين و مهم‌ترين دستاورد سياست خارجي و امنيت بين‌المللي‌ خود را تنها به دوش آقاي ترامپ بيندازد و پشت درخت كريسمس كاخ سفيد پنهان شود. من نمي‌دانم آقاي رئيس‌جمهور تا ۴۰ روز آينده چه خواهد كرد؟ اما اگر او به ميراث خود علاقه‌مند است مي‌تواند بخشي از سياستمداران آمريكايي و اروپايي كه كسينجر آنها را عقل متعارف در سياست و ديپلماسي توصيف كرده متقاعد كند و براي ۲ كار به سراغ آقاي ترامپ و اعضاي اصلي سياست خارجي، دفاعي و امنيتي كابينه او بفرستد. ۱- مصوبه سنا را به رغم تصويب غير فعال نگاه دارد. لغو آن فعلا امكان پذير نيست. ۲- اهميت توافق و وفاداري به روح آن با تهران و مخاطره نقض اين تعهد از سوي واشنگتن رابه سياستمداران جديد گوشزد كنند. البته اگر او و آقاي جان كري ارزشي براي ميراث خود قائل هستند. (آرمان)
matinmos@gmail.com

کد خبر 608046

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =