وضعیت بسیار دشواری است؛ اگر خاموش بمانی، دوستان گمان میکنند
حق مطلقند و دیری نمیپاید که تبدیل به جناح رقیب میشوند و از گریبان هر یک از آنها،
دیکتاتوری مخوف سر بر خواهد آورد که هیچ نقد و اصلاحی را بر نخواهد تافت. اگر
اعتراض کنی، ممکن است آب به آسیاب خودارزشیپنداران بریزی و فردا روز متهم شوی که
اگر نبود ساز مخالف تو، امروز شهر اوضاع بهسامانتری داشت و الخ. چه باید کرد؟
چه
میتوان کرد که نه راه برای خودارزشیپنداران هموار شود، و نه دوستان به دیکتاتوری
درغلطند؟ البته در شرایط عادی، من هم معتقدم که اعضای شورا نباید یکدست باشد؛ اما
هر آدم منصفی اذعان دارد که شرایط اصلاً عادی و برابر نیست. مهدی چمران بهظاهر یک
نفر است، اما آیا قدرت او در شورای شهر مساوی با دیگر اعضای شوراست؟ منظور اینکه
رأیندادن به لیست، ممکن است راه نفوذ یکی از این چمرانها را به شورا فراهم کند و
آنوقت، دیگر افسوس و آه و ناله کارگر نخواهد شد. گمان میکنم ما با هر عقیده و
مرامی، چارهای نداریم جز آنکه به لیست رأی دهیم؛ اما از فردای انتخابات، باید به
دوستان اصلاحطلب حالی کنیم که با شما عقد اخوت نبستهایم و نمیگذاریم بار دیگر
از دل ندانمکاریها و بچهبازیهای شما، معجزهای دیگر سر برآورد و مملکت را به
خاک سیاه بنشاند.
به آن دوستی هم که منبر میرود و با صدایی بلند میگوید: شورای
شهر چه بخواهید و چه نخواهید سیاسی است و نه جای فعالان مدنی و متخصصان شهری، میگوییم:
لااقل ظواهر امر را رعایت کنید و سخنی نگویید که موجب تمسخر اهل فن شود. شورای
شهر، در همه جای دنیا محل تجمیع افراد متخصصی است که بزرگترین دغدغهشان اداره
بهتر شهر است. صدالبته هر متخصصی، گرایش سیاسی هم دارد؛ اما گرایش سیاسی، شرط اولیه
برای ورود به شورا نیست. شما میتوانید بگویید فعلاً در شرایطی نیستیم که اولویت
را به متخصصین و فعالان مدنی بدهیم، اما نگویید متخصص و فعال مدنی جایی در شورای
شهر ندارد. شما بگویید در ابتدای راه دموکراسی قرار داریم و سعی میکنیم با نفوذ
افراد سیاسی، راه را برای افراد کاربلد و متخصص هموار کنیم. خلاصه کلام اینکه: رأی
ما به لیست دوستان اصلاحطلب، به معنای تأیید همه آنها نیست. ما هنوز هم از یاد
نبردهایم خامیها و ناکارآمدیهای این دوستان را در شورای اول؛ ما هنوز هم زخمخورده
مجلس ششمیم. ما هنوز هم داریم تاوان دشنامها و تهمتهای برخی از این دوستان را به
هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری پس میدهیم. پس بیزحمت، رأی ما را به حساب ارادت تام
و تمام ما مگذارید و بدانید که اگر نبود عشق و ارادت ما به این مرز پرگهر، میتوانستیم
درباره چگونگی شکلگیری لیست حاضر، چیزهایی بگوییم که داستان بهکلّی عوض شود. پس
لطفاً کمی گوشهایتان را باز کنید و سعی کنید علاوه بر سخنان شیرین، حرفهای دیگری
هم بشنوید. در ضمن اگر خدا بخواهد، ما بعد از بیست و نهم اردیبهشت هم کماکان زندهایم!
بعدالتحریر:
در ضمن این متن با احترام به همه کسانی نوشته شده، که معتقدند برای یکبار
هم که شده نباید ملاحظه شرایط سیاسی را کرد و به هرقیمتی که شده، باید پیام صریح
خود را به گوش دوستان رساند.
نظر شما