علیعبدالله صالح، رئیسجمهوری مستعفی سابق و مقتول یمن، برای بازیگران و دستاندرکاران سیاست در خاورمیانه چهرهای شناختهشده و غیر قابل اعتماد بود که نه می شد به دوستی اش اعتماد کرد و نه دشمنی اش. اگر چه علی عبدالله صالح معتقد بود جکومت کردن در این کشور همچون رقص بر سر مار است! اما وقتی خلیفه کشی باب شود او اولین و آخرین نخواهد بود! البته هنوز معلوم نیست و اطلاعات موثقی وجود ندارد که آیا قبایل حامی تنهایش گذاشتند و یا در زمانبندی یک حرکت از رقص سیاسی اش اشتباه کرده که قصد داشت توازن خارجی را به توازن داخلی ترجیح دهد؟ وی متحدی تاکتیکی برای انصارالله بود اما اینبار در زمان و مکان حرکات پاندولی اش اشتباه کرد. آیا اینکه اشتباهات سیاستمداران به مرگشان منجر شود را باید پدیده میمونی دانست که مردم هزینه آن را نپردازند! یا سلسله جدید از افزایش درگیریها و رنج و مرارت بیشتر مردم یمن؟
عبارت منقول در بالا نشان از تذبذب وی و شیوه نگاه او به سیاست را در منطقه روشن میکند. تغییر تاکتیک بدون پشتوانه تئوریک و عملیاتی و دید استراتزیک برای تشکیل ائتلاف و مصالحه با گروههای موافق و مخالف برجستهترین ویژگی سیاستهای او بود؛ ائتلافهایی که یکی پس از دیگری فروپاشیده و منحل میشدند. آخرین ائتلاف صالح با انصارالله بود که در سالهای اخیر در برابر دخالت خارجی عربستان سعودی در سرنوشت مردم یمن مخالفت و مقاومت میکرد. اما پس از آن که اخباری در زمینه ارتباط وی با مقامات سعودی و امارات به رسانه ها درز کرد، این همپیمانی دچار بحران شد و صالح همپیمانی خود از انصارالله را لغو کرد. با ارسال یک پیام تلویزیونی صحنه سیاسی نظامی یمن ملتهب شد که ابتدا احتمال درگیریهای نظامی میان طرفداران دو گروه افزایش یافت و سپس با تحریکات بیشتر خارجی و تعزیه گردانی نیروهای داخلی مخالف انصارالله به رویاروئی نیروهای دو طرف منجر گشت. اگر چه در این دوره از تحولات داخلی یمن که سعودیها بیشتر درگیر مشکلات داخلی خود بودند، ابتدا در صحنه میدانی با افزایش درگیری بین نیروهای حامی دو طرف مواضع دستبهدست شده و سیال بود و در چنین وضعیتی، تعیین برنده نهائی ممکن نبود تا آنکه روند تحولات به انفجار قصر ریاست جمهوری و فرار علی عبدالله صالح از صنعا به سوی مارب بود تا از آنجا اقدامات ضد انصارالله خود را با کمک عربستان و امارات هدایت و رهبری کند که کشته شد.
صحنه یمن به دلیل مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی ، بافت جمعیتی و مخصوصا" جایگاه ژئواستراتژیکش در باب المندب و عبور کشتیهای تجاری و نفتی از آن بسیار پیچیده است و یک نیرو و بازیگر به تنهائی نمی تواند به مدیریت صحنه سیاسی اجتماعی یمن نائل شود. ممکن است اینگونه تعریف و تصور شود که هماکنون انصارالله از نظر میدانی و تاثیر گذاری بر صحنه سیاسی در وضعیت خوبی به سر میبرد؛ اما نباید دستاوردهای ناشی از تحولات جدید داخلی و خارجی را بهعنوان تداوم پیروزی برای انصارالله در نظر گرفت. بخش مهمی از این تحولات میدانی یمن مربوط به نقش و تاثیر قبایل در این کشور است اما به هر صورت، ادامه درگیری و افزایش تنش چندان به سود انصارالله نیست. باید تلاشها شود تنشها مدیریت گشته تا از سوء استفاده خارجی و بهم زدن توازن و اوضاع داخلی جلوگیری نمود. برد سیاسی در یمن در توازن داخلی نیروها بر تاکید بیش از حد بر درگیریهای نظامی ارجح و ضامن نقش پذیری انصارالله در حاکمیت سیاسی کشور خواهد بود که میتوان به شنیدن صدایشان در صحنه بین المللی امیدوار بود تا از این طریق تهدیدات همسایگان مرتفع و آلام مردم مرتفع گردد. در اینصورت یمن تبدیل به هزینه بیشتر سیاست حارجی تبدیل نشده بلکه تهدیدات تبدیل به فرصتهای جدید خواهند شد و سایه جنگ از سر این کشور و منطقه رخت خواهد بست. انشاالله!
منبع: روزنامه مستقل. شنبه 18.9.96
نظر شما