از قدیم رهبران مذهبی نسبت به برخی از کارهای جاری در مذهب که عوام آنها را انجام میدهند اعتراض داشتند. یکی از این نمونهها در باره مفهوم دادن «شربت شهادت» است. برخلاف اصطلاحی که این سالها در باره شربت شهادت رواج یافته، و نوعی تعبیر استعاری درباره به شهادت رسیدن است، ماجرا مربوط به نوعی رفتار با محتضر، یعنی شخصی است که در حال احتضار است. این مورد دستکم زمان صفویه بوده است، چنان که آخوند ملامحمد تقی مجلسی -پدر علامه مجلسی- ذیل شرح روایتی که در باره محتضر است، مطرح کرده است. آن جمله این است که وقتی کسی در حال احتضار است، نباید به او دست زد. «و لا يمسّ فى تلك الحالة» مقصود، این است که وقتی شخصِ مریض در حال جان کندن است، نباید به او دست بزنند، چرا که بسا سبب شود تا آزارى به او رسد كه سبب مردنش شود و او قاتل محسوب شود. به گفته وی، یکی از کارهایی که نهی شده و عوام انجام میدهند، این است که در آن لحظه به میت، شربت شهادت مىدهند، مثل شربت عسل كه زودتر شهيد شود! مرحوم آخوند مینویسد: هيچ شك نيست كه اگر كسى، شخصى را در حالت جان كندن بکشد، قاتل اوست (لوامع صاحبقرانی: ۲ / ۲۰۲)
بحث شربت شهادت به دوره قاجاری هم رسید و از علما در این باره سوال کردند. از آقا محمدعلی کرمانشاهی در باره شربت شهادت میپرسند. سوال این است:
سوال (۵۵۸): «درباره شربت شهادت در وقت جان كندن به زور آب شهادت به خورد ميّت مىدهند، و هرچند اعراض مىكند و رو را برمىگرداند دست برنمىدارند، و چنان مىدانند كه هرگاه در آخر نزع آب شهادت نخورد از براى ميّت بد است، و اين را شربت شهادت مىگويند، چه صورت دارد؟
جواب: اينها همه از بدع عوام كالأنعام است، و شربت شهادت معنى ديگر دارد، و آن شهيد شدن است، و خوب نيست كه در وقت جان كندن آب يا شربت در حلق او بريزند، زيرا كه گاه است كه از ضعف، قوّت فرو بردن و بيرون ريختن ندارد، و راه نفس او را تنگ مىكند و او را مىكشد و شربت دهنده شريك در خون او مىشود، بلكه بايد پنبه و امثال آن را تر كرده، لب و زبان او را تر كنند، و از او رخصت طلبند هرگاه اذن دهد كمكم به حلق او بريزند و الّا فلا» (مقامع الفضل، ج، ص: ۵۸۴).

گزارشی است از تلاش برخی از علما در مبارزه با یک کار عوامانه که فقه آن را تأیید نمیکند.
کد خبر 744687
نظر شما