تردیدی نیست که در چهل سال گذشته، ترکیبی از ناپختگی و خطاهاي خودی، و طمعهای نامشروع اجانب، ما را از مسیر و مقصد، بازداشته است. اينك، ترکیبی خطرناک از آسیبپذیریهای محیط داخلی و تهدیدات داخلی و خارجی، "همین موجودیت" دورافتاده از آرمانشهر را نیز، بشدت در معرض خطر "عدموجود" قرار داده است.
دوم- زمانی نهچنداندور، این بنده، تهدیدات امنیت ملی را در هفت سرفصل تبيين و تشريح و تحليل نمودم. از تهدیدات زیست محیطی و فساد محیطهای مالی،اداری، تقنینی، حُكمي، و تهدیدات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و امنیتی محیط داخلی ، تا تهدیدات سایبری و امواج ناامیدکننده و ناراضی ساز بیرونی و تهدیدات محیط امنیت منطقهای و تهدیدات نظامی و خطر جنگ گسترده. هدف ان ارزيابي، ارائه طريق جهت هدف گزيني و اتخاذ بهترين راهبرد "امنيت توسعهمحور" ملی بود.
سوم- در وجود آسیب و تهدید، تردید نمیتوان کرد، و عمده تهدیدات موجود، متوجه "ملّت" و سپس کیان کشور است. "کشور" برای ماندن و بقا، به استظهار ملت نیاز دارد. کشور میتواند حفظ شود حتی اگر "مملکت" دیگرگون شود. اما، تلاش و هزینه برای حفظ حاکمیت و مملکت، الزاما متضمن حفظ کشور نیست. آنچه وجود "کشور" را تضمین میکند، نخست تضمین بقای ملّت است و سرزمين، و سپس بقا و دوام "مملكت".
چهارم- با توسعه رسانه شخصي، سطح انتشار عومل نااميد ساز و مئالاً ناراضي ساز ملي، بسيار گسترش يافته. امروز فيلم تباني دو مقام صاحب اختيار، بر سر يك منفعت خاص، میتواند در كمتر از دقيقه، ميليونها بار ديده شود. این، یک مثال بود. معالاسف موارد خطا و فساد، و مصائب حاکمیتی، بسیار بیش از ظرفیت ملی است.
پنجم- اخيرا، بسيار ديده شده كه افرادی شناخته شده در افکار عمومی یا فضای مجازی، به "فهرست سازی" از مصائب و معضلات محیط ملی، بویژه حوزه حاکمیتی میپردازند.
فلان مقام سابق، دایما اطلاعیه و کلیپ منتشر میکند و از صدر تا ذیل نظام را تهدید به افشاگری میکند. دیگری با عنوان دانشگاهی، فهرست یکصد و چهل قلم از معاصی حاکمیت و معضلات مملکت را به قصد قربت "ترند" میکند. یک استاد جامعه شناسی، روزانه یادداشتها یا کلیپهایی راجع به تهدیدات ملی، که از "مرحله خطرناک"عبور کرده را در یکصد کانال شناخته شده، بازنشر میکند.
آن دیگری، شمارش معکوس فروپاشی اقتصاد مملکت را آغاز کرده. آن استاد جامعه شناسی، حاصل همه دانش خود را در تصویر فروپاشی ارزشها و باورهای ملی و نتیجتاً فروپاشی جامعه ایرانی، عرضه میکند. او هم فهرست "فجایع" اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی، سیاسی امنیتی، داخلی و خارجی خود را دارد. استاد معروف علوم سیاسی، با ارائه فهرست مهمترین خطاها و اشتباهات "نظام"، تصویر کاملی از آینده فاجعه بار مملکت، و فروپاشی نظام و اضمحلال ملی، به قصد قربت و نجات ملت! منتشر میکند و هر روز از تریبونهای حقیقی و مجازی، باز نشر میکند.
فراوانند از این دست منجیان کیان ملت و کشور ! همه اینها و اقداماتشان، خواسته یا ناخواسته، مئالاً به افزايش نااميدي و نارضايتي "ملي" منجر ميشود. بله، بي ترديد جسم بيمار است ولي، ذكر مصيبت بدون راه علاج، فقط روحيه بيمار را سلب و او را مهياي مرگ زودهنگام ميكند.
ششم- در آنسوی بازار اما، جماعتی دیگر، در نقطه مقابل، "كارزار" تقديس و تاييد معصومانه تام و تمام مُلك و مملكت را فراگير كردهاند.
فهرست این عزیزان، در نقطه مقابل، و عکس و نقیض فهرست دسته اول است. معجزات و کرامات و حسنات و خدمات "نظام" چنان مشعشع شرح و بسط داده میشود، که گویی اینجا همان «مدینه فاضله» ای است که چهل سال پیش در آرزوی آن، انقلاب کردیم! فقیرانه ترین زندگانی، از آن طبقه مستضعف حاکم، و عزّتمند ترين و غني ترين وضع حيات، متعلق به عموم امت، و طبقه شريف كارگر و كشاورز و برزگر جزء و دستفروش و كارمندان جزء است. آسمان ابي و آفتابي شهر، به بركت نَفَس گرم و پاك دولتمردان پاکدست، دایمالغیس است، و برکت و رحمت، از زمین و آسمان میبارد! دشمنان دین و امت، همه منکوب و وارفته، و اقتدار ما، جهانشمول است. احدی را یارای "چپ نگریستن" به ما نیست، و دست پرقدرت ما، مرئی و نامرئی، از نزدیکترین پایتخت دوست و برادر، تا دورترین پایتخت دشمن قدّار زبون، بر سرنوشت دوست و دشمن، مسلط است.
تنها يكي چند مشكل موجود است. يكي طايفه روشنفكر نماي نق زن. يكي توطئه "نئولیبرالیسم"!، یکی "بعض دولتیان متوهم خود عقل کل بین"! و یکی هم استکبار جهانی، که البته قریباً در چنگال عدالت ما گرفتار خواهد شد.
البته معضل پوشش و ورزش هم، توطئه جدید استکبار جهانی است که، حلّ اش میکنیم. همانطور که توطئه "کنسرت"ها را حل كرديم!
خوب، اين نوع رويكرد نيز "سُكر آور" است و در واقع با نفي معايب و اسيب ها و معضلات و تهديدات، بجاي حل مساله و معضل، صورت انرا پاك ميكند. نتيجه اين يكي، حتما مخرب تَر از ان ديگري است. افزايش شكاف ملي ، فوري ترين نتيجه هر دو رويكرد است.
هفتم- اين بنده، بعنوان يك شهروند ايراني، طرفدار و خادم انقلاب از ابتدا تا هنوز، و بعنوان شخصي "آرمانگراي واقعبین اصلاحگرا"، هنگامی که فضای آشفته فکری و نظری جامعه را از یکسو، و بطن و متن پر التهاب انرا از سوی دیگر، مشاهده میکنم، بشدت بر حساسیت و خطیر بودن اوضاع نگران میشوم. این نگرانی، عمدتا از انست که، هیچ نشانه امیدوار کنندهای از سوی دولتمردان و روشنفکران و صاحبان اندیشه و قلم و رسانه، برای "به هم آوردن شکاف های ملی" مشاهده نمیشود. در عین دغدغه ناشی از سطوح غیر استاندارد آسیب پذیریها و تهدیدات امنیت ملی، اما، عنصر عدم انسجام ملی و تضعیف دایمی هویت ملی و تَرَك هاي گسترده و عميق كه بر پيكر ملت نشسته است، را ، مهمترين تهديد ملي و عنصر نابودسازي كشور ميدانم.
این بنده در صدد آن نیستم که "فهرستهای ناکارآمدی یا معضلات یا آسیب ها و تهدیدات ملی" را که توسط حضرات آقایان روشنفکر و دانشگاهی ارائه میشود، نفی کنم، خیر. اما، معتقدم، کار بسیاری از این حضرات محترم، مانند «جمع کردن آشغالهای محیط ملی و ریختن همه آنها در یک سطل بزرگ» است!
هشتم- عموم روشنفکرانی که بجای "نقد هدایتگر" و رشد دهنده، صرفا به نشر فهرست بدبختیهای واقعی يا مجازی میپردازند، در مرحله "طرح مساله"، دچار سندروم «سطل آشغال» شده اند..! اینها نوعاً یک سطل برداشته و هر چه آشغال در این چهل سال در سطح حاکمیت و ملت و کشور ديده يا سراغ دارند، داخل سطل (فهرست) خود ريخته و نمايش ميدهند! همین!
اگر منظر و خاستگاه اين منتقدان، "اجتماعي" است، كه جامعه شناس، قاعدتا عیب و نقص و ایراد جامعه و حاکمیت را، دستکم دستهبندی منطقی میکند، سپس سعی میکند از یک روش معین، به علل و ریشهها برسد، سعی میکند فرایندها را تجزیه و تحلیل کند و سعی میکند تصویر کاملی از وضع جامعه ارائه دهد، و اگر قادر باشد و سواد و توان اش را داشته باشد، سعی میکند که راهکار اصلاح امور ارائه دهد.
اگر از درگاه سیاست وارد میشوند، قاعدتا باید به نقد روابط و مناسبات قدرت ملی بپردازند و ضعفها آسیبها را تبیین و تحلیل کرده و لاجرم به طرح راهکار عبور قانونمند و معقول، از معضلات محیط سیاسی بپردازند.
ایضا منتقدان عرصه امنیت و سیاست خارجی، که مسئولیت حساستری دارند. در همه این فصول، اهتمام و وسواس و مسئولیت پذیری نسبت به «حفظ و تقویت روحیه ملی» و افزایش اعتماد بهنفس ملی، و افزایش ضریب انسجام و وحدت ملی، حتی در صورت هدایت افکار عمومی به مطالبات ملت از نظام و حاکمیت، شرط، و نشانه انصاف و خرد دانشوری منتقد است. هر چند كه، مبتلایان به "سندروم سطل آشغال" همه، انگیزه و هدف يكسان ندارند، و شايد بعضي نیت خیر داشتهباشند اما، آنقدر مشعوف جمعاوری فهرست مصائب و بدبختي ها میشوند، که ظاهرا اصل مطلب (راه حل و هدايت) را فراموش میکنند.
جامعه نيز، طبعا به فراخور دانش و تخصص هر منتقد یا معترض، انتظار تحلیل جامع یا راهبردی از وضع مملکت و ارائه استراتژی خروج از بحران، از ایشان ندارد، اما، آنها که انسانهایی فاضل و دانشگاهی هستند، خود به نیکی مستحضرند که، سخن (سخنی که هستی یک مملکت را نشان گرفته)، را بایستی در قواره منطقی و در محدوده دانش و معرفت خود و کامل و جامع ارائه دهند، وگرنه، امثال روحاله زم و برنامه "صفحه آخر" هم میتواند به جمعاوری کلکسیون فجایع چهلساله بپردازد.
نهم- با همه اين احوال ما نبايد از ارمان ايجاد "شهر برتر" نااميد شويم! ما با "آرمانشهر"، فاصله چندانی نداریم، فقط یک «گام اساسی» باید برداشت، گامی، برای "خرد مداری" و "فسادزدایی". گیریم که این دو، حتي سالها طول بکشد! باز هم نباید ناامید شد. ما معضلات بسیار داریم، مصیبت خوان بدبختی هم بسیار بسیار داریم، تقریبا همه آنها که دچار «سندروم سطل آشغال» هستند، در واقع خود نیز جزئی از معضلات و گرفتاریهای کشور اند.
در طرف مقابل ایضاً، "مدّاح" بسيار داريم! فراوان فراوان كساني كه با قدرت بافندگي خاص، ريز و درشت مصائب و مسايل و معضلات و مشكلات كشور و مملكت را، ذيل "محسنات و امتيازات بي بديل" نظام، تقديس ميكنند و هر چه ميبینند، منفعت است و بركت و امتياز و قدرت. اينها هر دو طيف، در واقع دو روي يك سكّه اند! هيچکدام خير و خاصيتي براي بهبود و تضمين بقا و رشد و توسعه كشور و مملكت و ملت، ندارند.
این نگاه و این سخن، البته گفتگوی درون حاکمیتی است، و در اين قواره صرفا خطاب به افکار عمومی نیست، چرا که، نشر اینگونه عریان گویی در افکار عمومی، جز تزلزل در باور عمومی و سلب روحیه جمعی-ملی و بستر سازی برای تهاجمات تودهای ویرانگر، خاصیت دیگری ندارد.
زبان نقد از حاکمیت، در میان افکار عمومی، ظرافتهایی دارد که، ضمن نقد قدرت و حاکمیت، موجد امید و انگیزه مشارکت و انسجام ملی نیز باشد.
فاش گویی و عریان گویی، باید بشدت و باقدرت وجود داشته باشد اما، عمدتا در "در درون حاکمیت" و طبعا منجر به تحول و دگرگونی و بهبود در بافت و محیط حاکمیت بشود.
در سپهر افکار عمومی و جامعه، ما بیش از هر چیز، نیازمند افزایش اعتماد به نفس، حصول اطمینان از صحت و سلامت و صداقت گروه حاکمان، و ایجاد انگیزه و توان برای یافتن راههای "بهبود" ملی و نظارت و کنترل و مدیریت بر رفتار حاکمیت هستیم.
ما در فضای نقد رفتار نظام و وضع مملکت، کمترین نیاز را به «مصیبتخوان» معضلات و «مداح» حاکمان داریم، بلکه، آن چیزی که کم داریم، حکیم است! حکیم. حکمت برای استیلای خرد و صلاح..!
۱۸ مارس ۲۰۱۸
* دانشآموخته صلحسازی و حفظ صلح، و بنیانگذار موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم
اول- نظام جمهوری اسلامی ایران با شعار و آرزوی «آرمانشهر» اسلامی پا به عرصه وجود گذاشت.
کد خبر 763893
نظر شما