یک ویژگی خوب نجوم این است که آزمایشگاهی رایگان در اختیار بشریت قرار داده و من از نوجوانی توانستم نجوم آماتوری را آغاز کنم. بعد از آن کم کم به نوشتن در این زمینه کشیده شدم و در کنارش عکاسی را آغاز کردم. اما در زمینه عکاسی همه چیز برای ما با آزمون و خطا پیش رفت. زمانی در سالهای اول مثلا پنج حلقه فیلم من از چندین شب طاقت فرسای عکاسی سوخت و هیچ کس نبود که علت این موضوع را از او بپرسم و مجبور بودم خودم علت را پیدا کنم. اینگونه اتفاقات درسهای خوبی به من داد تا کم کم ارتباطاتم با جامعه نجوم کشورهای دیگر گسترده شد و بیشتر برای رصد پدیدههای مختلف سفر کردم و از عکاسان نجومی دیگر کشورها بسیار یاد گرفتم.
اگر کسی بخواهد در زمینه عکاسی نجوم رشد کند، رنج و مرارت گریزناپذیر است. چون در شرایطی خاص انجام میشود و مساله مهم این است که باید در زمان مناسب، در مکان مناسب باشید. به علاوه تفاوت عکاسی در شب، مربوط به آسمانی پر از رنگ و نورهای تازه است، محیطی که ثبت تک تک فوتونها اهمیت پیدا می کند. شخص ناچار است که آسمان و ستارگان را بشناسد و در کنار آن آلودگی نوری، امکانات عکاسی و موانع و محدودیتهای آن را بداند.
در شب، با نورهای متفاوتی مواجه هستید، از جمله نور ماه و ستارگان، نور شهر و روستای مجاور و نورپردازی خودتان، برای اینکه بتوانید تصویری را که میخواهید ثبت کنید، به تجربه زیاد و آشنایی با آسمان شب نیاز دارید.
با وجود این باز همه چیز در کنترل شما نیست. مواجه شدن با جانوران وحشی، مشکل دوربین در سرمای شب، لرزشهای کوچک در نوردهیهای طولانی، آلودگی نوری، ابری شدن هوا از جمله مسایل غیر قابل پیش بینیاند و گاهی به واسطه این محدودیتها فرصتی از دست میرود که به سبب ماهیت پدیدههای آسمانی تا سالها بعد تکرار نخواهد شد. بنابراین کار پر مرارتی است که دانش و شوق را همزمان میطلبد.
نظر شما