ما میتوانیم در بعضی صنایع مانند نانو و هوا و فضا و سلولهای بنیادی و ... سرآمد شویم اما در ساخت بسیاری از صتایع ریز و درشت دیگر ناتوان هستیم.
ما میتوانیم به همه یارانه بدهیم اما نمیتوانیم دهکهایی را برای حذف شناسایی کنیم.
ما میتوانیم ارز را به هرکس متقاضی واردات است بدهیم ولی نمیتوانیم و یا نمیخواهیم روند کار را تا تحقق درست کار تعقیب کنیم، تا نسبت به صحت و سقم ادعاها تصمیم بگیریم؛ چون هم سخت است و هم موجب دلخوری بعضیها می شود. الان مشاهده میکنید که در اثر فشار دولت و رئیس آن، که در واقع بازتاب فشار توقعات مردم است، اسامی عدهای ولو ناقص دارد افشا میشود که سؤال این است که آیا این را قبلا نمیتوانستند انجام بدهند، و آیا این کار ادامه خواهد یافت و یا پس از مدتی به روال قبل باز خواهد گشت؟
ما میتوانیم در رجیستر موبایل با قاچاق مبارزه کنیم و موفق شویم ولی در بسیاری از کالاهای دیگر نمیتوانیم این مبارزه را انجام دهیم. این امر شاید به این علت است که یک وزیر جوان و شجاع، که نه آقازاده است و نه هنوز در تار و پود نظام اداری-اجرایی ریشه دوانده است، اسامی متخلفان را در خرید موبایل افشاکرده است، ولی در بسیاری از حوزههای دیگر نمیتوانیم، چون رودربایستی داریم. البته شنیده میشود به طرق دیگر سودجویان دارند با این طرح مبارزه میکنند.
ما میتوانیم ملتی عظیم را برای اربعین حسینی به کربلا بفرستیم ولی نمیتوانیم دستکم تغذیه آنها را در آن ایام کلا به عهده بگیریم تا چه رسد تا در طول سال به زائران خدمترسانی کنیم و یا دستکم در عراق پایگاههای اقتصادی-تجاری داشته باشیم.
ما میتوانیم به بسیاری از کشورها از جمله همسایگان از نظر مالی کمک کنیم ولی نمیتوانیم عدالت اقتصادی را در بین ملت خود توسعه دهیم و ملت خود را راضی و قانع کنیم که این کار به نفع مردم است که خدمت به همسایگان منافعش به خود ما هم برمیگردد.
ما میتوانیم کلی امتیاز به خارجی بدهیم ولی نمیتوانیم به طور منطقی از حقوق تولیدکنندگان و سازندگان داخلی دفاع کنیم.
ما میتوانیم حقوق شهروندی را تا حدودی رعایت کنیم ولی نمیتوانیم حقوق عامه مردم که حقوق عمومی است را پاس داریم، در نتیجه توده ملت ناراضی میشوند و بیشترین خسارت را میبینند.
ما میتوانیم صد طرح را همزمان شروع کنیم اما نمی توانیم یک طرح را به خوبی، در زمان مقرر و با رعایت صرفه به اتمام برسانیم.
ما میتوانیم همیشه از خود و از همگروه و هم حزب خود دفاع کنیم ولی نمیتوانیم از آنها انتقاد کنیم.
ما میتوانیم جلوی توطئه ضدانقلاب امنیتی را بگیریم ولی نمیتوانیم در مسائل اقتصادی متخلف را بگیریم و به سرعت مجازات کنیم تا مردم بدانند مسئله جدی است.
ما میتوانیم به هنگام جنگ در برابر متجاوز با شهامت بایستیم و شهید و جانباز بدهیم اما پس از آن در برابر غارتگر اقتصادی و فرهنگی نمیتوانیم جسورانه عرض اندام کنیم.
ما میتوانیم هزاران کمپ با هزینههای گزاف برای معتادان ایجاد کنیم ولی نمیتوانیم مجازات سخت برای معتادان وضع کنیم تا از ترس عدهای به سوی آن نروند.
ما میتوانیم در باره مضار و منافع چیزها ساعتها داد سخن بدهیم و جلسه و سخنرانی بگذاریم اما نمیتوانیم گامی عملی برداریم و به مردم از انجام شدهها خبر دهیم.
ما میتوانیم به اسم بازرگان در کشورهای دیگر حضور پیدا کنیم اما نمیتوانیم کار با کیفیت تحویل دهیم تا اعتماد دیگران را جلب کنیم.
ما میتوانیم به آنی سرمایههای مادی و معنوی را فراری دهیم اما نمیتوانیم از گفتن حرفهای ضد و نقیض در رسانههای عمومی خودداری کنیم.
ما میتوانیم از اهمیت اطلاعات تا میتوانیم سخن بگوییم اما نمیتوانیم به گونهای عمل کنیم تا شبکهوار از هر جا اطلاعات خواستیم با کمترین تغییر و اختلاف، آن را به دست آوریم. هر سازمانی برای خود یک آمار و یا حکومت دارد!
ما میتوانیم با اجازه دادن به قاچاق از هر نوع آن ملت خود را بدنام و متضرر و بدبین به نظام کنیم ولی نمیتوانیم نام یک فرد و یا افراد را ولو تخلف محرز داشته باشند به مردم بگوییم و آن را حفظ آبروی افراد قلمداد میکنیم.
ما میتوانیم یک شبه قیمت دلار و سکه را بالا و پائین ببریم که مردم بگویند این کار دولت است که دارد کمبودهای خودش را جبران میکند ولی نمیتوانیم ثباتی در بازارها ایجاد کنیم تا سرمایهدار داخلی و خارجی، دستکم در مدت یکسال تکلیف خودشان را بدانند.
ما میتوانیم بر عرض و طول ادارات و میزهای توقف کار بیفزاییم و برای افراد زائد بر سازمان دولت پست ایجاد کنیم ولی نمیتوانیم رضایت کاربران را فراهم کنیم.
ما میتوانیم هر روز قانون و بخشنامه تصویب کنیم ولی نمیتوانیم قوانین و مقررات دست و پاگیر را حذف کنیم.
ما میتوانیم در نظام قضا تا میشود پرونده درست کنیم ولی نمیتوانیم با صرف وقت بیشتر، و با تعیین اولویت، زمان رسیدگی به پروندهها را کم کنیم تا متخلف هر چه سریعنر به کیفر برسد و تخلف و جرم در جامعه کمتر شود.
ما میتوانیم با تصمیمات غلط اکوسیستم کشور را بههم بزنیم اما نمیتوانیم در جایگزین اتلافها کاری جدی انجام دهیم.
ما میتوانیم تقصیرها را به گردن یکدیگر بیندازیم و اما نمیتوانیم تقصیر را بپذیریم و یا مقصر را معرفی کنیم چون خودمان هم در قضیه دخالت داریم.
ما میتوانیم مصرف سیگار و غلیان را (بگذریم از مواد مخدر شدید دیگر) با قیمت ارزان آن چنان گسترش دهیم تا همه معتاد شوند ولی نمیتوانیم از خیر واردات و افزایش درآمد کاذب آن بگذریم.
ما میتوانیم با واردات بیرویه کمر اقتصاد ملت را بشکنیم ولی نمیتوانیم تسهیلات لازم را به صورت زنجیره به تولید کننده بدهیم تا کار تولید با کیفیت رونق بگیرد.
ما میتوانیم به گردشگران فراوانی با دادن میلیاردها دلار ارز مسافرتی برای رفتن به کشورهای دیگر و از جمله همجوار بدهیم تا احساس دلتنگی نکنند و فیالمثل هتلهای ترکیه از این بایت دلگیر نشوند، ولی نمیتوانیم تسهیلات لازم را به لحاظ کیفیت، قیمت، و امنیت در مناطق مختلف کشور برای مردم خود فراهم کنیم، برای خارجیها پیشکش! و آن وقت میگوییم چرا مردم به خارج میروند.
ما میتوانیم ارزش ریال خود را آن چنان کاهش دهیم تا با آن نتوان کاری کرد ولی میتوانیم در کاهش قدرت خرید با یکدیگر مسابقه بگذاریم؛
ما میتوانیم به اسم صدور انقلاب به کشورهای دیگر کمک کنیم ولی نمیتوانیم از آنها بخواهیم تا ما را به طور جدی در سازندگی کشورشان شریک کنند.
ما میتوانیم اعتماد مردم را آنچنان خدشهدار کنیم تا دیگر کسی به حرف رسانهها گوش ندهد ولی نمیتوانیم شفافسازی کنیم تا ملت بداند آنچه از اخبار میگیرد اطمینانبخش است و خلافی در آن نیست.
ما میتوانیم در تبلیغات صداوسیما از هر کالایی برای افزایش درآمد خود آگهی پخش کنیم ولی نمیتوانیم خط مشی صحیحی برای ارتقای سطح فرهنگ جامعه اتخاذ کنیم تا برنامههای ما معجونی از اضداد نباشد.
ما میتوانیم تا دلتان بخواهد شعار آزادی سر دهیم ولی نمیتوانیم ملت خود را از فقر و ناداری و یا عدم اجرای عدالت برهانیم و در نتیجه سرمایه اجتماعی را از دست میدهیم.
ما میتوانیم تا جایی که امکان دارد از خود تعریف کنیم ولی در مقام همدلی و همکاری با دیگر نهادها نمیتوانیم کوچکترین هماهنگی را داشته باشیم، در نتیجه تمام تقصیرها را به گردن دیگران میاندازیم و نمیتوانیم یک سوزن به خود بزنیم و بگوییم ما هم در این کار مقصریم.
ما میتوانیم تا آنجا که ممکن است فرصتها را بسوزانیم ولی نمیتوانیم تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم.
ما میتوانیم همیشه به نفع جیب و خانه خود فعالیت کنیم ولی نمیتوانیم نفع عامه را بر نفع خود ترجیح دهیم.
ما میتوانیم بیحد و حصر تملقگویی کنیم ولی نمیتوانیم از ترس از دست دادن موقعیت، حرف حق بزنیم.
ما میتوانیم با جرأت و جسارت کارهایی را که در آن تخصص نداریم به عهده بگیریم ولی نمیتوانیم اگر پستی به ما داد شد و شایستگی آن را نداشتیم «نه» بگوییم.
ما میتوانیم از مالیات فرار کنیم ولی نمیتوانیم دستکم برای نفع عامه در مصارف دولتی صرفهجویی کنیم.
ما شدهایم کشور تناقضات و نمیدانم تا کی این امر ادامه خواهد داشت و این یعنی فرهنگ و یا تناقضات فرهنگی! آیا ما بر دین ملوکمان هستیم و یا ذاتاً این خصوصیات در خونمان رخنه کرده و در رگهایمان ریشه دوانده است؟

میتوانیم و نمیتوانیم خصلت ما و یا دستکم جمع کثیری از ما شده است که ما را ملتی ممتاز نموده است. مواردی از از آن به قرار زیر است. تو خود بیا و بر آن آنچه میتوان افزا.
کد خبر 790926
نظر شما