با فرض اینکه این آمار درست است 4 سؤال کلیدی و اساسی در ذهن ایجاد می‌شود. چرا طلاق در تهران بیشتر از شهرهای دیگر ایران صورت می‌گیرد؟ چرا در ایران آمار طلاق روز به روز بالاتر می‌رود؟ چرا سن ازدواج بالا رفته است؟ چرا طلاق‌های عاطفی به راحتی بین همسران رخ می‌دهد؟ در حال حاضر در شهر یا استان تهران شاهد آن هستیم که زندگی و ارزش‌هایی که می‌توان برای آن ملاک قرار داد مادی شده است. سطح توقعات افراد نیز برای ادامه حیات بالا رفته است و متأسفانه شاهدیم که افراد همه این توقعات را از زندگی زناشویی طلب می‌کنند. نه این توقعات در زندگی مجردی و نه در خانه پدر و مادر هیچ‌کدام طلب نمی‌شوند اما به محض وقوع ازدواج می‌خواهند که قصر رؤیایی‌شان به یکباره از زمین سربرآورد و به سرعت آن زندگی رؤیایی که انتظارش می‌رود توسط زوجین مهیا شود.
ازدواج‌هایی که از پیش مطالعه‌ای روی آن صورت نگرفته است و تحقیقی درباره زوجین توسط والدین به معنای سنتی‌اش انجام نمی‌شود. شاید بهتر باشد بگوییم که دختران و پسران دیگر اجازه‌ای به والدین نمی‌دهند که آنها بخواهند برای خوشبختی فرزندانشان مطالعه و تحقیق کنند. اما از این مسئله که بگذریم در خانواده‌های روستایی این روزها بیشتر شاهد تحقیق و مطالعه برای ازدواج جوانان هستیم مسئله‌ای که باعث دوام زندگی می‌شود.
مورد دیگر توجه به همطبقه بودن خانواده‌هاست. در استان تهران خانواده‌ها کمتر به دنبال پیدا کردن خانواده‌هایی همطبقه با خانواده خود هستند و همواره سعی بر آن است که خانواده‌هایی بالاتر هم به لحاظ فرهنگی، سطح سواد و هم مالی برای فرزند خود بیابند که خانواده‌ها با هم وصلت کنند. در این میان توجهی به اختلاف طبقاتی نمی‌شود.
خوداتکایی، اشتغال، استقلال مالی، سواد دانشگاهی و از همه مهم‌تر خودباوری زنان امری است که این روزها بسیاری از مردان را آزار می‌دهد. مردانی که هنوز بینشی سنتی دارند و حتی با حقوق مساوی بین زنان و مردان مخالف هستند. در این میان بسیاری از مردان حاضر به پذیرش احقاق این حق به زنان نیستند بنابراین طلاق به راحتی صورت می‌گیرد و در این میان مردان باعث پاشیده شدن خانواده می‌شوند. این دست کنش‌ها و واکنش‌ها معمولاً در پایتخت روی می‌دهد.
در تهران ازدواج‌هایی صورت می‌گیرد که در آن افراد با یکدیگر در اینترنت، خیابان و یا مهمانی‌های غیرخانوادگی آشنا می‌شوند. ازدواج‌هایی که معتقدیم خاتمه آن در دادگاه اتفاق می‌افتد. مسئله‌ای که در شهرستان‌ها به هیچ عنوان قابل قبول نیست. در حالی که ازدواج امری مقدس، جدی، مسئولیت و مصونیت‌آور است. مواردی که هرکدام جای بحث و تحلیل مفصل دارد اینگونه ازدواج‌ها معمولاً بی‌قیدی و قباحت را به خانواده‌ها می‌دهند و وقاحت را از خانواده‌ها می‌ستانند. پیامبر (ص) طلاق را مغضوب‌ترین مسئله نزد خود عنوان می‌کند در حالی که امروز شاهدیم این مسئله قبیح در جامعه امروز و در پایتخت امری بدیهی به شمار می‌رود. تهران امروز از مسئله فرهنگ ازدواج و دوام خانواده دور شده است. ازدواج‌های مجدد، غیرمتعارف، غیرمنطقی و در راستای هوس‌رانی نیز دلیلی افزون بر همه دلایل است که بیشتر زنان را آزار می‌دهد و با هر ازدواج مجددی یک زندگی کهنه و قدیمی از هم پاشیده می‌شود. ازدواج‌هایی که در آن حق واقعی زنان نادیده گرفته می‌شود و طبیعی است که ازدواج اول را منجر به طلاق می‌کند. اما به طور کلی برای کاهش این آمار هشداردهنده می‌توان پیشنهاد‌هایی به مسئولان ارائه کرد. ارتقای فرهنگ ازدواج به ویژه در بین جوانان. فراهم کردن زمینه ازدواج‌های سالم برای مردم، تبلیغ مقدس برگزار کردن امر ازدواج و توجه ویژه به آن و آموزش تشکیل خانواده‌هایی منسجم و واحد با هدف تکامل انسان‌ها از جمله این پیشنهادها برای داشتن جامعه‌ای ایده‌آ‌ل و خانواده‌مدار است.
استاد جامعه شناسی
نظر شما