۰ نفر
۲۷ مهر ۱۳۸۹ - ۰۳:۳۹

چنین می نماید که "قهوه ی تلخ" و "شب های برره"، دو روی یک سکه محسوب می شوند. از یک سو (در شب های برره )، به نقد فرهنگ جاری و به جا مانده از تاریخ ایران می پردازد و در روی دیگر سکه (درقهوه ی تلخ)، ساختار سیاست و قدرت در نظام سلطانی ایران به زیر ذره بین نقد برده می شود.


ابتدا لازم است به دو نکته ی مقدماتی اشاره کنم. اول آن که آن چه را در این جا می نگارم، صرفا تفسیری است که برای فهمیدن این سریال در ذهنم شکل گرفته است و ممکن است سازندگان آن چنین نظری و قصدی نداشته اند. در این جا برای تفسیر، به "مرگ مولف" تمایل دارم. و نکته ی دوم این که در این نوشته ی کوتاه، مسایل فنی و هنری ( که البته خارج از توان و تخصص من است )، در میان نیست و صرفا به تفسیر متن بسنده می گردد. شاید بتوان شمعی برافروخت تا روزنه های تاریک، دیده شوند.
1- چنین می نماید که "قهوه ی تلخ" و "شب های برره"، دو روی یک سکه محسوب می شوند. از یک سو (در شب های برره )، به نقد فرهنگ جاری و به جا مانده از تاریخ ایران می پردازد و در روی دیگر سکه (درقهوه ی تلخ)، ساختار سیاست و قدرت در نظام سلطانی ایران به زیر ذره بین نقد برده می شود. ویژگی ها و مشخصات هر یک از این دو ساختار فرهنگ و سیاست را می کاود و آنها را بر پرده ی عریان می تاباند. وجوه اشتراک و افتراق آنها را عیان می کند و می خواهد بگوید که بر تارک چنین فرهنگی، البته چنین سیاستی و حاکمانی، حکمروانی خواهند کرد. شب های برره، روایت مناسبات و روابط حاکم بر جامعه است و قهوه ی تلخ، روایت گر مناسبات و کیفیت قدرت در ساختار سیاسی ایران است. رویکرد هر دو سریال مورد نظر، انتقادی و افشاگرانه است. تلخی ها را به شیوه ی شیرین و دلربا مطرح می کند تا لبخندی بر لبان ساکنان این مرز بوم بنشاند. شاید در پس این لبخندهای تلخ، اندیشه ای و  تفکری جوانه بزند و گل بدهد. و شاید کسی از خود بپرسد که آیا می توان کاری کرد؟
2- در قهوه ی تلخ (و در شب های برره )، روایت گر و افشاگر مناسبات حاکم بر جامعه و ساختار قدرت، روشنفکری است که در گیرودار این مناسبات قرار می گیرد و مجبور است با مردمانش و حاکمانش، زندگی کند و در میان آنها بماند. مفری و گریزی از آن چه هستیم، نیست. روشنفکری که برای حرکت های اصلاح گرانه اش، باید منتظر انواع آزارها و رنج هایی باشد که مدام از هر سو بر او می بارد. و چه رنجی بالاتر از این که از جهان مدرن به پیشامدرن، سقوط می کند. چه رنجی بالاتر از این که او را نمی فهمند و او نیز نمی تواند با جامعه و حاکمانش ارتباط برقرار کند. اما باید بماند و اگر می تواند بر جامعه اش اثر بگذارد. می ماند اما به انواع تهمت ها و ناملایمات زخمی می شود. از او استفاده می کنند، عملا کاره ای نیست، اما هر اشتباه و ناکارآمدی را به او منتسب می کنند. جاسوس اش می خوانند، منحرف و کارشکنش می دانند. به اجبار به دربار می برندش و در وقت دیگر، بر سرش می کوبند و به زندانش می افکنند. روشنفکر می خواهد به رسالت تاریخی خود عمل کند و اگر می تواند از بروز برخی فجایع و  آسیب ها و زیان ها جلو گیری کند. اما مگر می تواند.؟ او در جریان تند سرنوشت جاری جامعه اش، ناتوان تر از این است که کاری کند و به رسالت روشنفکری اش جامه ی عمل بپوشاند.
روشنفکر در ساختار پیشامدرن فرهنگ و سیاست، بیگانه ای تلقی می شود که می خواهد آشوب برپا کند و نظم را بر هم بزند. وصله ی ناجوری بر عبای فرهنگ و قبای سیاست و غریبه ای که از زمان خود جلوتر است.  تلاش هایش برای ارتباط، تفهیم و تفاهم با دیگران، نافرجام می ماند. دست و پا بسته ای در میان امواج متلاطم فرهنگ و دریای آشوب زده ی سیاست، گاهی بر بالا و گاهی به قعر تاریکی فرو می رود.
3- قهوه ی تلخ، افشاگر نظام سلطانی (پاتریمونیالیسم) است که بر این سرزمین حاکم بوده است. مو به مو نکات و مشخصات این شیوه از حکمرانی و قبله ی عالم را برملا می کند. پرده های تاریخ را بالا می زند و  با تاباندن نور افکنی بر گوشه و کنار پنهان و تاریک  ساختار قدرت، رسوایش می کند. کاری می کند که بیینده به سلطان بخندند و به تمسخرش گیرد. یادمان باشد که نام سلطان، روزگاری لرزه بر اندام ها می انداخت و خواب ها را پریشان می کرد. اما "قهوه ی تلخ" ما را دعوت می کند تا دست اش بیندازیم و بر او ریشخند زنیم. شاید "قهوه ی تلخ"، اشاره به روزگار سیاه و تلخ دارد، همان گونه که رنگ قهوه، تیره و گاه سیاه است و البته قهوه ای تلخ. می توان با نوشیدن ( فهمیدن) قهوه ی تلخ، در باب "آن چه هستیم" ، کمی تاملی کنیم و در امتداد لبخندمان، کمی بیندیشیم. اگر قهوه ی تلخ، ما را به تامل وادار کند، به هدفش رسیده است. اما اگر صرفا به خنده ای منتهی شود، ناکام از دنیا رفته است و فنجان قهوه ی تلخ از دست مان بر زمین نا آگاهی مان ریخته است، بی آن که خودمان متوجه شده باشیم.
( در نوبت آتی به ویژگی های نظام های سلطانی که در قهوه ی تلخ بر آن انگشت تاکید نهاده است، پرداخته می شود)


 

کد خبر 101536

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 12
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهرنگار IR ۰۶:۰۳ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    4 0
    نقد بسيار جالبي بود، به نظر من قهوه تلخ روايت تنهايي روشنفكر ايراني است،روشنفكري كه در وطن خويش قريب است ودرد نفهميدن و درك نشدن از سوي توده ها را دارد. قهوه تلخ با مخاطب خود صادق است و دروغ نمي گويد و از اين جهت بر دلها مي نشيند. قهوه تلخ حديثي است از استبداد شرقي و خودكامگي سلاطين در گذشته ها و مخاطب خود را به تأمل و انديشه وا ميدارد.
  • فرزین IR ۰۶:۱۵ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 2
    تمجید گر محترم! بهتر است بدانید نمایشهای سیاه بازی سالهای سال است کاری می کنند که مردم به سلطانها بخندند! و این سنت را قهوه تلخ بوجود نیاورده بهتر است همانگونه که فرمودید بیشتر به تخصص خودتان بپردازید.
  • رضا IR ۰۶:۲۵ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 1
    مطمئن هستید که فقط نقد نظام سلانی است و احیانا کوچکترین ارتباطی به وضعیت امروز ما ندارد؟
  • شهاب IR ۰۷:۱۶ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 1
    اين مطلب مربوط به همين سريال قهوه تلخه كه تو بقاليا مي فروشن...اون كه مثل نمايشاي سياه بازيه .
  • بدون نام US ۰۷:۲۴ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 1
    تاریخ به ما می اموزد که هیچ کس از ان نیاموخت.
  • یک نفر IR ۱۰:۳۱ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    1 0
    جناب علی زمانیان با سلام مقاله بسیار پر محتوا و پخته ای بود امید وارم از این پس بیشتر از شما نوشته ای ببینیم با درود
  • بدون نام DE ۱۹:۴۶ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۳
    1 0
    این همه مقاله که همه شون ضد قهوه تلخن تو سایتون گذاشتید نکنه قهوه تلخ کار شما رو هم کساد کرده. اوائل به خاطر قرعه کشیش می گرفتم حالا یه روز پخشش عقب می افته اعصابمون خورد میشه
  • ALI2 IR ۱۴:۴۵ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۸
    2 0
    قهوه تلخ آیینه تمام نمای اوضاع کنونی هم هست.
  • بدون نام IR ۰۵:۱۱ - ۱۳۸۹/۰۸/۱۸
    2 0
    خیلی خوب دست گل شما درد نکند
  • بدون نام IR ۰۵:۱۳ - ۱۳۸۹/۰۸/۱۸
    2 0
    قهوه ای تلخ نماد بسیاری از واقعیت هاست
  • علي IR ۰۶:۲۳ - ۱۳۸۹/۰۸/۲۴
    3 0
    با سلام خطاب به دوستاني كه قهوه تلخ را سياه بازي ميدانند اين ديگه بسته به درك و آي كيوي هركسي است كه از اين سريال چي برداشت كنه برخي از سريال عميق ترين مفاهيم انتقادي رو از جامعه برداشت ميكنند و برخي هم مثل شما سياه بازي برداشت ميكنن.
  • علیرضا IR ۱۶:۵۳ - ۱۳۸۹/۰۹/۱۱
    0 2
    آیا واقعا روشنفکر ایرانی اینگونه بوده و هست که نشان داده می شود؟! زهی خیال باطل! تلخی قهوه ای که مستشار الدوله های پرادعای پوج در طول تاریخ به ملت ما نوشانده اند و می نوشانند بسیار بیشتر از تلخی چاپلوسی حکومتیان در دیروز و امروز است. ما به شدت ظاهربینیم!

آخرین اخبار