ساعت ۳ صبح است. دو ساعت دیگر برای خوابیدن وقت دارم و واقعاً آرزو میکردم که ای کاش میتوانستم قبل از پرواز طولانی فردا صبحام کمی بخوابم. اما به جای خوابیدن در سالن اجتماعات هاستل نشستهام و مشغول نوشتن هستم، چون نمیتوانم بخوابم، و مقصر کسی است که در اتاق خواب خُرّ و پُف میکند – ترسناکترین نوع مشتری هاستل.
در عین حال که در هاستل ماندن را دوست دارم، مشکلاتی در این نوع مکانها وجود دارد که مختص اقامتگاههای اشتراکی هستند. اما اغلب این مشکلات قابل پیشگیری هستند – چه شما خودتان متخلف باشید، چه یک نفر دیگر حقتان را زیر پا گذاشته باشد. برای این نوع ناراحتیهای غیرمتداول راه حلهایی پیشنهاد خواهم کرد تا در نیمه شب، وقتی که زمان کمی برای خوابیدن دارید، سعی نکنید به دنبال راهی برای دفع کردن خشم و ناراحتیتان بگردید.
خرّ و پُف کردن هماتاقی

قربانی: همیشه با خودتان گوشگیر داشته باشید. با اینکه استفاده از گوشگیر همیشه نتیجهبخش نیست، اولین خط دفاعی شماست. یک راه حل دیگر این است که در هنگام خواب هدفون روی گوشهایتان بگذارید و به صدای سفید (White Noise: صدایی شامل چندین فرکانس با شدتهای برابر) گوش بدهید. حتی اگر روی تلفنتان زنگ تنظیم کرده باشید، با به صدا درآمدن زنگ، صدای سفید قطع خواهد شد.
جغد شب و خروس سحرخوان

قربانی: از چشمبند (و گوشگیر) استفاده کنید. حتی اگر مشکلی در رابطه با نور یا صدا پیش نیامده، بهتر است قبل از خواب از آنها استفاده کنید، چون در هاستل نمیتوان اتفاقات را پیشبینی کرد. در این مورد هم میتوانید به صدای سفید گوش بدهید. اگر لامپ برای مدت زیادی روشن ماند، و صدای حرف زدن افراد بلندتر از حد معمول بود، یک درخواست ساده برای خاموش کردن لامپ یا پایین آوردن صدا، بخش اعظمی از مشکلات را حل خواهد کرد.
خوابگاهها فضاهای اشتراکی هستند، و این فضا مخصوص به کسی نیست که اول از همه آمده باشد. تختها و کمدها اختصاصی هستند، اما اغلب خوابگاهها فضای مشخصی برای قرار دادن کوله پشتی یا وسایل شخصیتان ندارند. بعضی از افراد هستند که تمام فضای اتاق را برای جا به جا کردن وسایل و خشک کردن لباسهایشان میخواهند، اینکه فضایی خالی باشد به این معنا نیست که هیچ کدام از هماتاقیهایی که هنوز وارد اتاق نشدهاند به آن احتیاج نخواهند داشت. هیچ کس دلش نمیخواهد وارد خوابگاه شود و حس کند که جایی برای او وجود ندارد.

متخلف: برای رعایت کردن سنتها و آداب و رسوم خوابگاه، فقط به چند تقسیمبندی خیلی ساده و ابتدایی نیاز دارید. اگر در اتاق شش تخت وجود دارد، فقط یک ششم از فضای موجود به شما تعلق دارد. اگر لباسهایتان را با دست میشویید، از کارکنان خوابگاه بپرسید معمولاً لباسها را برای خشک شدن کجا آویزان میکنند. محل خشک شدن لباسها معمولاً در خارج از اتاق است. همچنین به یاد داشته باشید که تمام تختهای خالی ممکن است هر لحظه پُر بشوند، بخاطر همین وسایلتان را روی تختهای دیگر رها نکنید.
قربانی: اگر کسی با خودش تصمیم گرفت که لبهی نردبان تخت که چند سانتیمتر با بالش شما فاصله دارد جای خوبی برای خشک کردن جورابهایش است، کاملاً حق دارید که آنها را از آنجا بردارید. همین امر در مورد وسایلی که روی تخت شما گذاشته میشود صدق میکند. اگر وارد خوابگاه شدید و هماتاقیهایتان کل اتاق را اشغال کرده بودند و هیچ کسی نیست که برای شما جا باز کند، وسایل بدترین متخلف را در گوشهای جمع کنید، و فضای اطرافتان را باز کنید. چنین اتفاقاتی در واقعیت خیلی کم پیش میآِیند. آدمهای ساکن در خوابگاه همیشه آمادهی استقبال از کسانی هستند که تازه از راه رسیدهاند. گرچه باید به این نکته اشاره کرد که فضای شخصی، مرز مبهمی دارد. اگر کسی که روی تخت بالایی ساکن است برای پوشیدن کفش یا مرتب کردن وسایلش به فضایی احتیاج داشت، استفاده کردن از تخت پایین در چنین مواردی ایرادی ندارد.
دزد غذا
قربانی: وقتی آن دوریتوها خورده شده باشند، دیگر برنمیگردند. میتوانید مقصر را با گشتن در سطلهای زباله تعقیب کنید، و یا اینکه این جُرم را به گوش همه برسانید، اما هیچکس از یک آدم «ضدّ حال» خوشش نمیآید. اگر نوشیدنی یا غذایی دارید که دلتان نمیخواهد کسی آن را بردارد، تا زمانی که بوی بدی نداشته باشد، میتوانید از آن در کوله یا کمدتان نگهداری کنید. (نگهداری ماهی در اتاق ممنوع است).
متخلف: اگر خدایی ناکرده در معرض آلودگی به عفونت حشرات قرار گرفتهاید، باید اقدامات احتیاطی لازم را انجام بدهید تا در زمان ورود به یک مکان جدید هیچ مسافر کوچک قاچاقی همراهتان نباشد. هرچند که گشوده و صادق بودن با هاستل جدیدتان بهترین گزینه است. اجازه بدهید که آنها بدانند کِی و کجا در معرض ساس قرار گرفتهاید و به آنها اطمینان بدهید که یک ناقل بیخبر و بیاطلاع نیستید. شاید آنها مراقبتهای بیشتری در اختیارتان قرار بدهند تا از شرّ ساسها خلاص بشوید. البته ممکن است با شما مثل یک ناقل رفتار کنند، اما در کل جامعهی کولهگردها درک میکنند که این جنگ بین انسان و ساس است، و سکوت اجازه خواهد داد که ساسها در این جنگ برنده بشوند.
قربانی: وسایلتان را جمع کنید. اطمینان حاصل کنید که ناقل نیستید و از آن مکان خارج شوید. آن شب که نتوانسته بودم بخوابم (همان شبی که با یک شیپور هم اتاقی شده بودم و نوشتن این ستون را شروع کردم)، به کشور جدیدی رفته بودم و دلم به جز خواب چیز دیگری نمیخواست. توسط یارویی که روی تخت پایینی بود بیدار شدم، و او از من سوالاتی پرسید که هیچ وقت دلتان نمیخواهد آنها در خوابگاه را بشنوید: «تو میدونی ساس چه شکلیه؟»
دو شب پشت سر هم نتوانسته بودم بخوابم، و با اینکه این کار یک امتیاز منفی در کولهگردی است، نجات پیدا کردم. اگر قبلاً هیچ وقت در هاستل اقامت نکردهاید، نباید با این مقاله که فقط در مورد بدیها و مشکلات این نوع مکانهاست است، در موردشان قضاوت کنید. این کار درست مثل این است که با خواندن صفحهی حوادث یک شهر در روزنامه، در مورد آن شهر حس خاصی پیدا کنید.
هرچند چنین مشکلاتی گاهی – حتی به ندرت – پیش خواهند آمد. اگر اینطور شد، به راحتی میتوان حلشان کرد، و همه میتوانند به زندگی کولهگردی خود ادامه بدهند.
نظر شما