نگاه احزاب به دانشجویان با طمع همراه است.

مهدی خاکی‌فیروز: خبرنگار روزنامه تایمز مبهوت تظاهرات دختران مسلمان دانشجو بود او با تعجب از راهنمای محلی خود پرسید: «آیا اینها مخالفت حکومت اسلامی هستند؟» او بعدها که به لندن بازگشت، گزارشی مفصل از مشاهدات خود از تهران نوشت. مقاله او اینچنین آغاز می‌شد: «در دانشگاه تهران، صدها دختر دانشجو که خود را در میان پارچه‌های بلند سیاه پوشانده بودند، در حالی که با پاهای خود محکم بر زمین می‌کوبیدند، فریاد می‌زدند: مرگ بر استبداد».

این روایت یک انگلیسی از جنبش دانشجویی ایران در جولای 1999 (تیر 1387) است. زمانی که کوی دانشگاه تهران تخریب شده و برخی شهرهای بزرگ ایران، دستخوش ناآرامی‌های سیاسی شده بود.

نادیده گرفتن اصل تقسیم کار اجتماعی
جنبش دانشجویی تعاریف مختلفی دارد. مطابق یکی از این تعاریف، جنبش دانشجویی یعنی نادیده انگاشتن اصل تقسیم کار اجتماعی و مداخله گسترده دانشجویان در فعالیت‌های سیاسی. در شرایطی که احزاب و سازمان‌های سیاسی نمی‌توانند مأموریت‌های خود را به خوبی انجام دهند، دانشجویان پا به عرصه سیاست می‌گذارند تا در تحولاتی کوتاه مدت، مشارکت کنند این حضور به دعوت نخبگان سیاسی بدنه جامعه، ندای وجدان یا حس ماجراجویی و بی‌قراری‌های دوران جوانی صورت می‌گیرد، گاهی دانشجویان در عرصه سیاست می‌مانند و سازمان‌های سیاسی حرفه‌ای را تشکیل می‌دهند و گاهی نیز حضور سیاسی آنها با پایان شور و نشاط و دوران حضورشان در دانشگاه پایان می‌یابد.

یکی از ضعف‌های جنبش دانشجویی، دشواری‌های مربوط به انباشت تجربه‌های سیاسی در این جنبش است، دانشجویان، سیاستمدار حرفه‌ای نیستند و شاید به همین دلیل است که می‌توانند در تحولات سیاسی ریشه‌ای‌تر نقش ایفا کنند. هر‌چند آنها به مقتضای شرایط روحی و اجتماعی خود، اغلب هزینه سنگینی پرداخت می‌کنند و گاهی نیز مشارکت سیاسی منفعلانه را بر مشارکت سیاسی فعال برمی‌گزینند. در چنین شرایطی آنها همچون توده‌های شن با تند‌باد سخنان حماسی سیاستمداران چپ، هر روز از این سو به آن سو حرکت می‌کنند. هرچند به نظر می‌رسد انباشت تجربه‌های سیاسی در جنبش دانشجویی باعث شده تا این جنبش برای خود نقشی فراتر از پیاده‌نظام جبهه دوم خردادی‌ها قائل باشد.

افول چپ و رشد لیبرالیسم
فعالیت‌های دانشجویی در دانشگاه‌های ایران در طول 10 سال اخیر به شدت تحول یافته است. بخش مهمی از این تحولات، به تغییر ترکیب محصلان دانشگاه‌ها باز می‌گردد. در دهه اخیر، سهم لایه‌های فرودست اجتماعی از جمعیت دانشگاهی کشور به شدت کاسته شده است.

افزایش تأثیر کلاس‌های کنکور در قبولی دانشگاه‌، رواج چشمگیر دانشگاه‌های آزاد، غیر انتفاعی، شبانه و... در کنار ثابت ماندن ظرفیت دانشگاه‌های رایگان دولتی، طبقاتی‌تر شدن نظام آموزش دبیرستانی و مواردی از این دست باعث شده تا فرزندان دهک‌های بالاتر نسبت به دهک‌های پایینی، با سهولت بیشتری به دانشگاه‌ها راه یابد. این پدیده باعث شده تا گرایش‌های چپ اقتصادی، طرفداران کمتری در دانشگاه‌ها داشته باشند. نخستین موج جدید اعتراض‌های دانشجویی در سال تحصیلی 1373 و در اعتراض به ورود دانشجویان شهریه‌ای به دانشگاه‌ها آغاز شد. اما اکنون آن اعتراض حتی اهمیت تاریخ پژوهانه خود را از دست داده است.

این روز‌ها اعتراض به کیفیت پایین غذای دانشجویی یا خدمات نامناسب خوابگاه‌ دانشگاه‌ها، بیش از آنکه به یک جریان سیاسی جدی تبدیل شود، به یک سرگرمی دانشجویی شباهت یافته است. در یک کلام، نسل چپی‌ها در دانشگاه‌ها، در حال واگذاری آخرین سنگر‌های خود به لیبرال‌ها هستند.

فمینیست‌ها در دانشگاه‌ها
در اوایل دهه 70 در اغلب رشته‌ها و دانشگاه‌ها، در هر کلاس تعداد اندکی دختر در کنار انبوهی از پسران به چشم می‌خوردند. اما اکنون این ترکیب جابه‌جا شده است. در برخی دانشکده‌ها مانند دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران بیش از 90 درصد دانشجویان دختر هستند. این حضور از سویی باعث مهار جنبش‌های رادیکال سیاسی شده است اما از دیگر سو، به رشد جنبش فمینیستی در دانشگاه‌ها دامن زده است. جنبشی که به رغم ظاهر آرام آن، نقد‌هایی تند به مبانی دینی و تجربه نظام جمهوری اسلامی وارد می‌آورد.

نظریه حلقه‌های تودرتو
نظریه جامعه مدنی، جامعه را به حلقه‌هایی تو در تو شبیه می‌داند که براساس میزان فاصله از قدرت رسمی، تقسیم‌بندی می‌شوند. در مرکزی‌ترین حلقه، حکومت‌ و ارکان اقتدار آن قرار می‌گیرند. لایه بعدی که جامعه سیاسی نام دارد، به احزاب و سازمان‌های سیاسی اختصاص دارد. عنوان لایه بعدی، جامعه مدنی است یعنی کانون‌های اجتماعی غیر سیاسی.

مطابق این نظریه، تورم و چاق شدن هر یک از لایه‌ها به لایه بیرونی آن ضربه می‌زند و تعادل اجتماعی را از بین می‌برد. به بیان دیگر، سیاسی شدن جنبش دانشجویی به معنی غفلت از کارکرد‌های اجتماعی آن است. دانشجویی می‌توانند به عنوان صاحبان تفکر نقاد نقش مثبتی در باز طراحی برنامه‌های توسعه، شناسایی آسیب‌های دولت و جامعه و همچنین تقویت زیر‌ساخت‌های علمی و فنی کشور فراهم کنند. آنها می‌توانند با نگاهی به افق‌های دور دست، خطا‌های ناشی از روزمرگی سیاستمداران را شناسایی و گوشزد کنند. اما در عین حال گرفتار شدن به روز‌مرگی سیاسی، می‌تواند همه این دستاورد‌ها را از جنبش دانشجویی سلب کند.

تشکل‌هایی برای هیچ‌کس
مطابق آیین‌نامه تشکل‌های دانشجویی، گروه‌هایی می‌توانند به صورت رسمی و با کمک‌های مالی‌وزارت علوم در دانشگاه‌ها فعالیت کنند که دست کم 5/2 درصد دانشجویان آن دانشگاه، عضو آن باشند. هرچند تاکنون هیچ تشکل دانشجویی با احراز شرایط مندرج در این آیین‌نامه به رسمیت نرسیده است، با این حال گروه‌های دانشجویی متعددی در دانشگاه‌ها فعال هستند که به گفته خودشان، با عملکرد و سابقه‌شان است که رسمیت می‌یابند و نه تعداد اعضا. در جدول پیوست این گزارش با تعدادی از تشکل‌های دانشجویی و گرایش‌ سیاسی آنها آشنا می‌شوید. تشکل‌هایی که حتی در مجموع نیز 5/2 درصد جامعه دانشگاهی کشور را پوشش نمی‌دهند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 12443

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 5 =