معصومه جوادی نسب: ظهور و بروز نسل جدیدی از جوانان غیرمذهبی و غیر دینی در خانوادههایی کاملا مذهبی در ایران دو دهه اخیر رو به گسترش است. خبرآنلاین برای طرح موضوع «نظام خانواده و روشهای تربیت دینی»، بحث جالب زیر را که اخیر در یکی از گروههای خانوادگی شکل گرفته بود، با مخاطبان خود در میان میگذارد.
در این گزارش گرچه ما با یک نمونه از یک خانواده مذهبی روبرو هستیم اما در نظر داشته باشید از این نوع خانوادهها در جامعه ایرانی بسیاراند.
* پس از انتشار این گزارش، دکتر فدایی، استاد دانشگاه تهران با ارسال یادداشتی این گزارش را مورد نقد و بررسی قرار دادند. اینجا.
هدف این بحث: جستوجوی راهکارهایی برای آسیب شناسی
هدف ما برای طرح این موضوع به هیچ وجهی زیر سوال بردن یک خانواده مذهبی یا کارکردهای مذهب و دین در تربیت نیست. بلکه به عنوان دغدغهمندان دینداری در جامعه ایرانی در جستوجوی راهکارهایی برای آسیبشناسی هستیم.
مشاهدات زیر در بین شش فرزند از دو خانواده مسلمان، مومن و معتقد بررسی شده است. پدر و مادر این خانواده کاملا اهل نماز و روزه و عبادات روزانه هستند و فرزندان خود را در فضایی کاملا مذهبی و دینی بزرگ کردهاند.
مشاهدات عینی طی ده سال در دو خانواده مذهبی
تحلیلگر این گزارش، طی 10 سال این دو خانواده مذهبی را مورد کاوش قرار داد. این 6 جوان در دو خانواده با چه ویژگیهایی تربیت شدهاند؟
1- این شش جوان، متولدین سالهای 60 تا 70 هستند. سالهایی که جامعه ایران در اوج ترویج و تبلیغ دینی و مذهبی بوده است.
2- این شش فرزند در مدارس ویژهای با رویکردهای کاملا مذهبی، خاص درس خواندهاند که در این مدارس تاکید ویژهای روی انجام امور مذهبی با رویکردهای خاص تحصیلی شده است.
3- پدر و مادرهای آنها، فرزندان را از کودکی در آداب دینی و مراسم و اعمال مذهبی در مسجد و هیئتهای مذهبی و سینه زنی و ... شرکت دادهاند و تمام ایام محرم و ماه رمضان و فاطمیه و.... اعمال مذهبی در این خانواده رایج بوده است و بچهها از کودکی اهل هیئت و مسجد و... بودهاند.
پرسش امروز خانواده از نتیجه تربیتشان: چرا اینگونه شد؟
اما نتیجه چه شده است؟ امروز پدر و مادر در هر دو خانواده، از حاصل تربیت فرزندانشان دچار عذاب وجدان و رنجی مداوم هستند. چرا؟ زیرا آنان شاهد این هستند که اینک فرزندانشان در سنین 27 تا 35 سالگی، با وجود همه تلاشهای مذهبی، از تربیت دینی برخوردار نیستند که هیچ، حتی دچار رویکردهایی غیردینی و مخالف آیین و آداب دینی شدهاند.
نتایج یک رفتارشناسی: نوع اعتقادات و اعمال این جوانان امروز چگونه شده است؟
لازم به ذکر است بیان مشاهدات زیر در این 6 جوان به معنای تعمیم آن به کل جامعه جوانان نیست و اینها تنها نمونههایی برای آسیبشناسی و روان شناسی تربیتی در خانوادههای مذهبی هستند که با مشکل روبرو میشوند. گرچه از این نوع آسیب در خانواده های مذهبی مکرر دیده شده و بیان این مشاهدات از سر راهاندیشی و اندیشهورزی دیندارانه است . لذا نباید به ذهن مخاطبان گرامی جز این خطور کند که هدف ما، تحلیل مسائل مختلف است.
اما نتیجه مشاهداتی که از بین این 6 جوان امروز به دست آوردهایم به شرح زیراست:
1- هر شش جوان، نماز نمیخوانند و اعتقاد و التزامی به عموم اعمال و احکام مذهبی و دینی ندارند.
2- سه نفر از این شش نفر اصلا اعتقادی به ظهور فردی به نام امام زمان(عج) ندارند و سه نفر دیگر در گفتوگو عنوان میکنند که به وجود ایشان شک دارند.
3- هر شش نفر، قرآن را یک کتاب غیر کاربردی میدانند که درکی از آن ندارند.
4- هر شش نفر، پدر و مادرهایشان را افرادی خرافی و سطحی اندیش میدانند که تمایلی به مدل برداری از رفتارهای آنان ندارند.
5- هر شش نفر از مدارسی که در آن درس خواندهاند راضی نیستند و اکراه دارند که در جمعهای عمومی اعلام کنند در مدرسه خاص مذهبی تحصیل کردهاند.
5- چهار نفر از این شش نفر به هیچ وجه دوست ندارند، نام فرزندانشان را از اسامی مذهبی انتخاب کنند.
6- دو دختر از این خانوادهها که قبلا چادری بودهاند هم اکنون التزامی به حجاب اسلامی ندارند.
7- هر شش نفر، در عرصه اجتماعی افرادی ساده و معمولی نیستند بلکه کاملا خلاق و توانمند و تاثیرگذار هستند.
8- اما یک نکته جالب توجه در رفتارشناسی این شش نفر مشاهده شد:
این شش نفر در ایام محرم به شیوه های شخصیسازی شده خودشان، به انجام اعمالی مانند نذر گوسفند، ادای احترام به مجلس امام حسین(ع) و حتی شرکت در مجلس عزاداری اعتقاد و التزام دارند. گرچه مشاهده شد که شرکت در این مراسم، هیچ نتیجه رفتار دینی دیگری در زندگی آنان نمیگذارد.
پرسش کلیدی پدر و مادر: کجای نظام تربیتی این دو خانواده مسلمان ایرانی اشتباه بوده است؟
خبرآنلاین برای یافتن راهکارهایی برای تبیین تربیت دینی برای خانواده مسلمان ایرانی، این پرسش را از چند نفر از کارشناسان مذهبی و فرهنگی برجسته پرسیده است:
چرا این 6 جوان با وجود همه تلاشهای مذهبی خانواده، امروز در بهترین حالت، انسانهایی بی تفاوت به مذهب و دین هستند؟
با توجه به اینکه پرسشها به صورت خصوصی از چهرهها دریافت شده است و گفتوگوها در یک گروه خصوصی بودهاند، از بردن نام کارشناسان که همگی از چهرههای فعال هستند، خودداری میکنیم:
پاسخ اول:
پاسخ یکی از مدیران مدرسه مذهبی خاص:
(توضیح: این فرد 30 سال پیش مدیر یک مدرسه مذهبی خاص بوده و امروز در نگاههای سابق خود تجدید نظر کرده است)
چون این خانوادهها در تربیت خودشان، به طبیعت وجودی انسان، اهمیت و اصالت نمیدهند، فرزندان در آینده دچار از خود بیگانگی می شوند. ما حق آزادی و حق انتخاب را در دورههای کودکی و نوجوانی و جوانی از فرزندانمان گرفتیم و آنها را مجبور به عمل کردیم.
این اجبار و این گرفتن حق آزادی و حق طبیعی زندگی، حق متفاوت بودن از بچهها موجب شد، آنها در انتخاب های آینده گزینههای تحمیل شده را کنار بگذارند.
نگاه ایدئولوژیک ما به مقوله تربیت دینی، طبیعت و فطرت خدادادی آنها را تخریب کرد در حالی که ما به این تخریب آگاه نبودیم.
پاسخ دوم:
پاسخ یکی از روحانیونِ مدرس اخلاق در حوزه و دانشگاه:
یکی از علتهای ریشهای این نوع تغییرهای فرزندان خانوادههای مذهبی، حرامخواریهای ناآگاهانه است. بسیاری از این خانوادههای مذهبی با دریافت ربا از بانکهای قانونی کشور، زندگیشان را به حرام آغشته کردهاند. پول ربای وامهای بانکی و سودهای حسابهای بانکی، موجب لقمه حرام شده است و این لقمه حرام، همه روشهای تربیتی را به آتش کشیده است.
لذا هر چه بافتهاند با لقمه حرام که عموما ناآگاهانه هم بوده، به باد رفته است.
پاسخ سوم:
پاسخ یکی از مدیران قدیمی یک مدرسه خاص که از مقامات سیاسی کشور بوده است:
علت این آسیب در تربیت برخی فرزندانمان، مشاهده دوچهرهگیهای دینی و سیاسی بود. آنها در کودکی و نوجوانی به ما اعتماد کردند و حرفهای خوب و اخلاقی و زیبا از ما شنیدند، اما وقتی وارد جامعه شدند، دیدند همان مدیران به ظاهر دینی حاکم بر جامعه که حالا لباس سیاست نیز بر تن دارند، عمل و سخنشان یکی نیست. این فرزندان ما را دچار دوگانگی و بیگانگی کرد. صدمهای که سیاسیون به ظاهر دیندار به جامعه ما زدند، دشمنان نزدند.
ما در دهههای اول انقلاب به گونهای از اخلاق و دینداری سخن گفتیم که در دهههای بعدی به همان روشها عمل نکردیم. این موجب آسیب و اختلال در تربیت این نوع بچهها شده است.
پاسخ چهارم:
پاسخ یکی از روحانیون و کارشناسان برجسته دینی که در از مقامات عالی تربیتی کشور است:
فکر میکنم خطای این خانوادهها، مربوط به رویکردهای مذهبی و مسجد و هیئت مذهبی نیست بلکه به یک تحلیل عمیقتر رفتاری و درون خانوادگی نیازمندیم. باید ببینیم چگونه و با چه روشهایی در درون خانه و خانواده با این فرزندان برخورد شده است که آنها در دوره استقلال جوانی، رویکردهای گذشته خود را کنار گذاشتهاند.
پاسخ پنجم:
پاسخ یکی از نویسندگان مشهور و فعال در حوزه برنامه سازی نوجوانان:
تک بعدی بودن این خانوادهها، موجب این انحرافها و آسیبها میشود. در این نوع خانوادههای مذهبی، مسائل به صورت صرفا یک طرفه و تکبعدی مطرح میشود و فرزندان اینها براساس پذیرش بدون سوال، اعتقادات و رفتارها را قبول کرده اند. بعد وقتی بزرگ میشوند و به سوالاتشان پاسخ داده نمیشود، این پذیرشهای یک طرفه را کنار میگذارند.
در ادامه....
پاسخهای دیگری از سوی کارشناسان نیز مطرح شده است که در گزارشهای بعدی تقدیم خواهد شد. از مخاطبان و علاقهمندان این بحث، دعوت میکنیم تا نظرات خود را به صورت کامنت برای ما منعکس کنند.
/6262
نظر شما