مهندس سحابی در کتاب خاطرات خود آورده است :
اشارهای به آشنایی با مرحوم بهشتی که در سال 1333 رخ داد میکنم. ما در آن سالها با مرحوم مطهری مرتبط بودیم و من اخبار و تحولات و اقدامات نهضت مقاومت را برای ایشان میگفتم. یک روز من به آقای مطهری گفتم که این نهضت مقاومت احتیاج به پشتیبانی و گسترش دارد. و خوب است که شما و سایر روحانیونی که میشناسید مقداری به ما کمک کنید.
آقای مطهری در پاسخ من گفت: چنان که میدانید من اهل سیاست نیستم ولی یک روحانی را که استعداد این امور را دارد و فرد بسیار خوبی است به شما معرفی میکنم. فرد موردنظرِ مرحوم مطهری، آقای بهشتی بود (که در آن موقع هنوز دکتر نبود). قراری با آقای بهشتی گذاشتم تا ایشان را در مسجد سپهسالار ببینم. آن زمان آقای بهشتی خیلی جوان بود.
در مسجد سپهسالار ایشان را ملاقات کردم و درباره حمایت از نهضت مقاومت و لزوم همکاری و کمک به آن با ایشان صحبت کردم. آقای بهشتی میگفت که قصد من فعالیت در زمینه فرهنگی است و فعلاً تمام همّ خود را روی مدرسه دین و دانش در قم گذاردهام و الان قصد کار سیاسی ندارم. در جریان این مقالات، متوجه شدم که در دوران مصدق، بهشتی عضو جبهه ملی اصفهان و فعال بوده است.
مرحوم بهشتی بعدها به همراه مرحوم باهنر و آقای گلزاده غفوری از طریق آقای سید رضا برقعی در زمینه برنامهریزی تحصیلی در وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شدند و به تدوین کتابهای دینی مدارس پرداختند. در سالهای 46-1342 که ما در زندان بودیم، ایشان جزوههایی را که برای معلمین و محصلین آماده میکرد برای ما به زندان میآورد و از ما میخواست با توجه به ایام فراغت در زندان آنها را مطالعه و نظرات خودمان را منعکس کنیم.
این کار مرحوم بهشتی و باهنر و برقعی، کارهای ارزندهای بود و آن کتابهای دینی در ایجاد اندیشههای اسلامی در میان بچههای مدارس مؤثر بود. بعد از آن هم که ایشان چندی را برای امامت جماعت مسجد هامبورگ به آلمان رفت، علاوه بر امامت جماعت مسجد هامبورگ، یک مرکز اسلامی هم تأسیس کرد که در جمعآوری و تشکل دانشجویان مسلمان و مبارز در اروپا بسیار مؤثر بود.*
منبع: بنیاد نشر اندیشه های شهید بهشتی
/6262
نظر شما