قدس نوشت:

مرگ مرموز در استخر خانه ویلایی

سرایدار خانه‌ای در شمال تهران در غیاب صاحبخانه طعمه وسوسه شنا در استخر شد و به کام مرگ فرو رفت. ساعت 6 صبح دیروز‌ـ سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه‌‌ـ ماجرای مرگ این جوان 25 ساله به پلیس مخابره شد. سحرگاه دیروز خانواده‌ای که از مسافرات چند‌روزه به خانه‌شان واقع در خیابان نفت شمالی در میرداماد، بازگشته بودند وقتی در خانه را باز کردند چشم‌شان به جسد سرایدارشان افتاد که روی شکم درون آب استخر معلق بود و حرکتی نداشت. وقتی این خانواده با پلیس 110 تماس گرفتند دقایقی بعد تیمی از ماموران کلانتری 103 گاندی خود را به خانه ویلایی رساندند و جسد مرد جوان را از آب بیرون کشیدند. تحقیقات نشان داد که جانباخته سرایدار این خانواده ثروتمند بود و وقتی آنان نبودند دچار این حادثه مرگبار شده است. با توجه به مرموز بودن این حادثه پلیس و بازپرس ویژه قتل در برابر 2 فرضیه قرار گرفته است. در فرضیه نخست احتمال داده می‌شود که سرایدار هوس شنا کرده و به کام مرگ فرورفته است و در فرضیه دوم پلیس درحال تحقیق است تا در صورت وقوع جنایت و سرقت پرده از جزئیات آن بردارد.

شکار مار سمی در بازار تهران

نجاتگران آتش‌نشانی با گرفتن یک مار سمی یک متری که موجب نگرانی حجره‌داران بازار شده بود به نگرانی آنها پایان دادند. این مار سمی در یک کارگاه تولید کیف در خیابان 15 خرداد شرقی، روبه‌روی بازار آهنگران خود را در میان کیف‌ها پنهان کرده بود و کارکنان کارگاه صبح دیروز با دیدن این جانور بلافاصله ساعت 7:26 در تماس با 125 درخواست کمک کردند و گروه نجات یک آتش‌نشانی به محل اعزام شد. به گفته مصطفی منصوری، فرمانده نجاتگران، در پی تخلیه کیف‌ها از درون کارگاه و نمایان شدن این مار یکی از نجاتگران با استفاده از ابزار ویژه آن را شکار کرد و درون کیسه ویژه انداخت. وی افزود: هماهنگی با مراکز نگهداری اینگونه حیوانات برای انتقال این مار سمی به عمل آمده است.

دلسوزی دردسرساز مادر برای پسر تبهکار

دلسوزی یک مادر برای پسرش که دربند است، راز شیشه‌ای بودن وی را فاش کرد. پسر جوان در بازداشت بود که به دختری ماموریت داد تا موادمخدر را از دفتر کار وی خارج کند. مادر یک مجرم دربند که برای سرکشی به دفتر خدمات کامپیوتری رفته بود با دیدن دختر و پسری ناآشنا که در را به رویش قفل کرده بودند به تصور اینکه آنان دزد هستند پلیس را در برابر پرونده عجیبی قرار داد.
ساعت 12 ظهر چهارشنبه 29 تیرماه سال‌ جاری زنی در تماس با پلیس 110 ادعا کرد 2 دزد زن و مرد در دفتر کار پسرش واقع در خیابان انقلاب پنهان شده‌اند. همزمان با این تماس دختر و پسر مرموز که ترسیده بودند در دفتر را باز کرده و پا به فرار می‌گذارند که مادر صاحب شرکت دختر جوان را در پله‌ها محکم چسبیده و اجازه فرار نمی‌دهد اما پسر ناشناس می‌تواند خود را به بیرون ساختمان رسانده و پیش از رسیدن پلیس آنجا را ترک کند.
دقایقی بعد تیمی از کلانتری 148 انقلاب خود را به این ساختمان رسانده و دختر مرموز که گریه می‌کرد را به دام انداختند.
این دختر و زن عصبانی با هم به کلانتری انتقال داده شدند و در آنجا بود که مشخص شد وی مهدیه نام دارد و با صاحب شرکت رابطه و آشنایی قدیمی‌ای دارد. زن عصبانی که پی برده بود «مهدیه» پسرش را می‌شناسد وقتی پیش روی افسر پرونده نشست گفت: این زن با پسرم مدت‌هاست دوست هستند و حتی دو روز پیش برای ملاقات پسرم که در پایگاه سوم پلیس آگاهی به خاطر سرقت خودرو بازداشت است رفته اما امروز خودش در حال دزدی از دفتر پسرم بوده که من سررسیدم و اجازه ندادم... وقتی مشخص شد پسر این زن که «میلاد» نام دارد خودش نیز یک مجرم است مسیر تحقیقات عوض شد.
مادر «میلاد» در حال پاسخ دادن به سوالات افسر پرونده بود که ناگهان دیده شد «مهدیه» در حالی که روی صندلی نشسته بود حرکات عجیبی انجام می‌دهد و مرتب جابه‌جا شده و مرموز به نظر می‌رسد. بلافاصله به درخواست افسر پرونده یک مامور پلیس زن به بازرسی بدنی «مهدیه» پرداخت و 2 گرم شیشه و 70 سانت کراک را که به‌طور ماهرانه‌ای لابه‌لای لباس‌های وی جاسازی شده بود به دست آوردند و مشخص شد دختر 28 ساله سعی داشته این مواد را لابه‌لای صندلی‌ها قرار داده و از اتهام حمل مواد خلاص شود. «مهدیه» در حالی که سر به زیر انداخته بود در بازجویی‌ها گفت: من دزد نیستم و به خاطر سرقت به دفتر میلاد نرفتم مادرش اشتباه می‌کند خود میلاد خواسته بود به آنجا برویم.
وی افزود: دو روز پیش به ملاقات‌ میلاد که با خوروی سرقتی دستگیر شده بود، رفتم. او گفت: که در دفترش مقداری مواد جاسازی کرده است و خواست که این مواد را از دفتر خارج کنم و امروز با راننده آژانس که آشنا هستیم، وارد دفتر شدیم. وقتی مادر میلاد را دیدم در دفتر را بستم که مانع ورود وی بشوم و بعد از برداشتن مواد از دفتر خارج شویم.
مهدیه گفت: پسری که فرار کرد راننده آژانس بود وقتی شنید سراغ مواد می‌روم پذیرفت همراهم بیاید. قرار گذاشتیم مقداری از مواد را به او بدهم. وقتی مادر میلاد آمد هر دو ترسیدیم تصور کردیم او چون پسرش در بازداشت است با پلیس 110 تماس گرفته است و شنیدیم فکر می‌کند دزد هستیم. هر دو تصمیم به فرار گرفتیم راننده آژانس توانست برود اما من گرفتار شدم».
وی افزود: دستگیر که شدیم چون مواد نزد من بود بیشتر می‌ترسیدم به خاطر همین سعی داشتم آنها را لای صندلی‌های کلانتری قرار بدهم که متوجه شدید.
بنا بر این گزارش تحقیقات در زمینه جزئیات رابطه شیشه‌ای مهدیه با میلاد که به خاطر سرقت در دام پلیس است ادامه دارد.

/5656

کد خبر 165786

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۴:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
    1 0
    همدست قاچاقچی دزد زندانی وبرخورد شدید قانونی شود.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین