مروری بر حوادث ایران در دوشنبه 28 شهریور 1390

 کودک 6 ساله، قربانی انتقام یک زن/عاملان قتل کودک 5‌/‌2 ساله در یک قدمی محاکمه

روزنامه جام جم نوشت: مرد معتادی که در پی رابطه پنهانی با یک زن متاهل، پسر 5‌/‌2 ساله او را کشته و در گورستان شهریار دفن کرده بود، به زودی به همراه زن خیانتکار در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود. 
مهر سال گذشته جسد این پسر خردسال در گورستانی در شهریار کشف شد. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد او پیش از مرگ مورد کودک‌آزاری قرار گرفته و آثار کبودی در بدنش مشهود است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، کارشناسان با گذشت 10 ماه از مرگ کودک اعلام کردند، کودک خردسال بر اثر ضربه مغزی کشته شده و بعد از جنایت، جسدش دفن شده است.
با مشخص شدن علت اصلی مرگ این کودک، مادر او و مردی که با وی ارتباط پنهانی داشت، هر دو به اتهام قتل بازداشت شدند. در ادامه تحقیقات کارآگاهان به محل جنایت که یک دامداری در حومه شهریار بود، رفته و عاملان این جنایت دلخراش، صحنه قتل را بازسازی کردند.
چند روز پیش متهمان برای اخذ آخرین دفاعیات خود به شعبه اول بازپرسی دادسرای شهریار انتقال یافتند.
اعتراف به قتل کودک
ابتدا مرد معتاد که عامل جنایت بود، با اعتراف به قتل پسر 5‌/‌2 ساله گفت:‌ یک قاچاقچی سابقه‌دار هستم. سال گذشته پس از آزادی از زندان دوباره جرایم قبلی را آغاز کردم. در یکی از بوستان‌های شهر با شاکی آشنا شدم. او ادعا کرد از شوهرش جدا شده و با پسر خردسالش زندگی می‌کند. پس از آن با هم ارتباط داشتیم.
متهم به قتل اضافه کرد: شب حادثه زن جوان و فرزندش در دامداری مهمان من بودند؛ اما فرزندش بی‌قراری می‌کرد. او را کتک زده و سرش را به حوضچه کوچک دامداری کوبیدم که بیهوش شد. من هم از ترس جسد را درون گورستان دفن کردم و مادرش را در جریان گذاشتم.
وی افزود: مادر کودک را که در جریان حادثه به شدت شوکه شده بود تهدید به مرگ کردم.
در پی اظهارات مجتبی ـ عامل جنایت ـ مادر کودک نیز مورد تحقیق قرار گرفت و اعتراف کرد با متهم رابطه پنهانی داشته و با میل و رضایت خود به دامداری رفته بود و باورش نمی‌شده که این مرد، جان کودکش را بگیرد.
بنابر این گزارش، متهمان با تجدید قرار قانونی روانه زندان شدند. برای پرونده قضایی در رابطه با مجتبی، متهم به قتل پسر 5‌/‌2 ساله و برای مادر کودک به اتهام ارتباط پنهانی با متهم ردیف اول و ارتکاب زنای محصنه کیفرخواست صادر و به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. بزودی متهمان محاکمه و مجازات می‌شوند.
کودک 6 ساله قربانی انتقام زن عمو شد
در همین حال، فرمانده انتظامی بابلسر از دستگیری زنی خبر داد که به دلیل اختلافات خانوادگی، پسر 6 ساله برادر همسرش را به قتل رسانده است.
سرهنگ طبری با اعلام این خبر به ایسنا گفت: در پی مراجعه فردی به کلانتری 11 شهرستان بابلسر مبنی بر این‌که پسر 6 ساله‌اش از ساعت 11 صبح روز جمعه از منزل خارج شده و تاکنون مراجعه نکرده است، پس از دریافت مشخصات فرد مفقود، ماموران اقدامات اولیه را برای یافتن مبین 6 ساله آغاز کردند.
فرمانده انتظامی شهرستان بابلسر ادامه داد: در ادامه تحقیقات و براساس تماس‌های مردمی با سامانه 110 مبنی بر فوت مشکوک یک کودک در بیمارستان، ماموران احتمال دادند این دو موضوع به یکدیگر مرتبط است و پس از انجام تحقیقات از مسوولان بیمارستان متوجه شدند، متوفی به علت خفگی در منزل عمویش، جان خود را از دست داده و به بیمارستان منتقل شده است.
طبری با اعلام خبر دستگیری متهم به قتل در کمتر از 24 ساعت در تشریح جزییات پرونده گفت: پس از وقوع قتل، ماموران در تحقیقات و بررسی‌های اولیه از خانواده مقتول متوجه شدند، متهم به قتل که میترا نام دارد، به علت اختلاف خانوادگی با خانواده همسرش مرتکب این جنایت شده و متواری است. طبری اضافه کرد: ماموران با اقدامات گسترده اطلاعاتی و استفاده از شگردهای خاص پلیسی، متهم به قتل را هنگام خروج از استان در یکی از محورهای مواصلاتی شناسایی و دستگیر کردند.
وی با بیان این‌که متهم در تحقیقات و بازجویی‌های فنی پلیسی به جرمش اعتراف کرده، گفت: متهم به علت اختلاف خانوادگی با خانواده همسرش و به قصد انتقام از آنان مرتکب این قتل شده ‌است.
فرمانده انتظامی بابلسر افزود: در حال حاضر پرونده برای بررسی بیشتر موضوع در اختیار پلیس آگاهی بابلسر قرار دارد.

 

 

تبانی دزدهای خانوادگی برای سرقت از طلافروشی‌ها

روزنامه جام جم نوشت: زن سابقه‌دار که با همدستی 2 زن دیگر از اقوامش از طلافروشی‌ها طلاهای گرانقیمت می‌دزدید، در ورامین دستگیر شد و 2 همدستش تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند.
چندی پیش مرد طلافروشی با حضور در اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران از 3 زن به اتهام سرقت طلاهای مغازه‌اش شکایت کرد.
شاکی به پلیس گفت: روز حادثه 3 زن به عنوان مشتری وارد مغازه‌ام شدند. با مشاهده ویترین طلاها از من خواستند یکی از نمونه‌ها را برایشان بیاورم. بعد از مشاهده سینی النگوها، آنها را روی پیشخوان گذاشتند و با ادعای این که عروس درون خودرو نشسته است و او باید طلاها را انتخاب کند، برای آوردن عروس جوان از مغازه بیرون رفتند.
شاکی اضافه کرد: در بررسی سینی طلاها متوجه شدم 5عدد النگو به ارزش 5 میلیون تومان، سرقت شده است. وی افزود: بلافاصله از مغازه بیرون رفته و در جستجوی 3 زن مشتری بودم، اما آنها را پیدا نکردم.
در پی این حادثه، ماموران با حضور در محل سرقت ـ طلافروشی ـ به بازبینی فیلم دوربین مداربسته نصب شده در آنجا پرداخته و تصاویر 3 زن سارق را به دست آوردند. در حالی که جستجوها آغاز شده بود، چند مغازه‌دار دیگر نیز با حضور در مرکز پلیس شکایت‌های مشابهی را ارائه کردند.
ردپای 3 زن در سرقت‌های سریالی
با حضور در محل‌های سرقت و بازبینی فیلم دوربین‌های مداربسته، مشخص شد این تصاویر نیز به 3 زن سارق تحت تعقیب پلیس شباهت دارد. با احتمال این که متهمان از افراد سابقه‌دار باشند، هویت آنها از سامانه پلیس آگاهی استعلام و مشخص شد، یکی از متهمان مهری نام دارد و یک دزد سابقه‌دار است که از سال‌های 66 تا 88 چند بار به اتهام سرقت دستگیر و زندانی شده است.
با به دست آمدن هویت این زن سارق، پاتو‌ق‌های احتمالی وی زیر نظر گرفته شد تا این‌که چند روز پیش مخفیگاه وی که خانه‌ای در شهرستان ورامین بود، شناسایی شد و ماموران با عزیمت به این شهر، او را دستگیر کردند.
اعتراف زن سارق
متهم در اظهاراتش به پلیس گفت: چندی پیش با آزادی از زندان به سراغ 2 زن که از اقوامم بودند، رفته و با در میان گذاشتن ماجرای سرقت از طلافروشی‌ها، آنها را با خود همراه کردم. 3 نفری به عنوان این‌که قصد خرید طلا برای عروس خانواده یا هدیه تولد داریم، وارد طلافروشی‌های محله‌های مختلف تهران شده و پس از مشاهده چند نمونه از طلاها، از غفلت طلافروش‌ها استفاده کرده و تعدادی را سرقت می‌کردیم.
متهم اضافه کرد: برای این‌که در جریان سرقت‌های سریالی شناسایی نشویم، با سفربه شهرهای مختلف سرقت‌هایمان را ادامه دادیم.
سرقت‌های سریالی
زن متهم به سرقت با اعتراف به ده‌ها فقره سرقت مشابه از طلافروشی‌ها گفت: من و 2 همدست فراری‌ام در شهرهای شمالی بابل، بابلسر ، رامسر، قزوین و کرج، طلافروش‌ها را فریب داده و حلقه‌های انگشتری، دستبند و النگوهای طلا را که یک تا 15 میلیون تومان ارزش مالی داشتند سرقت کرده و به خریداران اموال مسروقه می‌فروختیم.
سرهنگ قزلباش، معاون مبارزه با سرقت‌های خاص در این‌ باره گفت: با اعتراف زن سابقه‌دار به دزدی از طلافروشی‌های تهران و دیگر شهرهای کشور، او با قرار قانونی در بازداشت به سر می‌برد. تحقیقات برای دستگیری 2 همدست فراری متهم ادامه دارد.
بنابراین گزارش، با دستور قضایی بازپرس شعبه 6 دادسرای ناحیه 4 تهران، تصویر زن سارق بدون پوشش چهره در روزنامه چاپ می‌شود تا چنانچه افرادی در دام او گرفتار شده‌اند، به دادسرا یا اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.

mojrem

 

 

عذاب وجدان قاتل پس از 5 سال فرار

روزنامه جام جم نوشت: عامل یک جنایت که از 5 سال پیش تحت تعقیب پلیس تهران قرار داشت، به دلیل ترس و عذاب وجدان، سرانجام با حضور در یکی از کلانتری‌ها خود را تسلیم پلیس کرد.
رسیدگی به این پرونده از شامگاه 6 شهریور 85 در پی مرگ جوانی به نام قاسم در یکی از بیمارستان‌های تهران در دستور کار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
ماموران با اطلاع از وقوع این حادثه، در بیمارستان حضور یافتند و با تحقیق از مسوولان آنجا متوجه شدند مرد زخمی از سوی برادرش به بیمارستان منتقل شده، اما به دلیل خونریزی شدید جان باخته است. به این ترتیب با هماهنگی قضایی جسد مرد جوان به پزشکی قانونی منتقل و برادر مقتول برای تحقیقات به پلیس آگاهی احضار شد.
مرد جوان به پلیس گفت: شب حادثه یکی از اقواممان که در شهرستان زندگی می‌کند، به خانه‌مان در شهرک ولیعصر آمد و خواست تا با برادرم ـ قاسم ـ صحبت کند. وی‌افزود: دقایقی بعد با صدای کمک‌خواهی برادرم مقابل در رفته و متوجه شدم او با 2 ضربه چاقو زخمی شده و مجید ـ عامل جنایت ـ در حال فرار است. او را تعقیب کردم که در تاریکی شب ناپدید شد. برادر زخمی‌ام را به بیمارستان انتقال دادم اما او تسلیم مرگ شد.
در پی اظهارات برادر مقتول، عامل جنایت به نام مجید تحت تعقیب قرار گرفت سپس خانه پدری مجید شناسایی شد و ماموران با حضور در آنجا به تحقیق از خانواده‌اش پرداختند و مشخص شد آنها از ماجرا بی‌خبر بوده‌اند و از فرزندشان بی‌اطلاع هستند.
جستجوهای پلیسی برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا این که با گذشت 5 سال از وقوع حادثه، متهم که دچار عذاب وجدان شده بود، چند روز پیش با حضور در یکی از کلانتری‌ها، خود را به پلیس تسلیم کرد.
اعتراف به جنایت
متهم در اظهاراتش به پلیس گفت: چندی پیش از حادثه، تعدادی از جوان‌های فامیل به من گفتند قاسم ـ مقتول ـ در رابطه با اختلاف‌هایی که میان خانواده‌هایمان بوده، با آنها حرف زده و به دروغ از من و خانواده‌ام بدگویی کرده است. با شنیدن این حرف‌ها به تهران آمدم تا در ملاقات با قاسم علت ماجرا را جویا شوم.
متهم اضافه کرد: وقتی مقابل خانه‌شان رفتم، او بیرون آمد و در رابطه با حرف‌های نامناسبی که پشت سر خانواده‌ام زده بود، با او حرف زدم که با هم درگیر شدیم و من نیز عصبانی شدم و با چاقویی که همراه داشتم، 2 ضربه به قاسم زده و از ترس فرار کردم. در این مدت سرگردان شهرهای مختلف بودم تا عاقبت عذاب و جدان مرا رها نکرد و بعد از 5 سال خود را به پلیس تسلیم کرده و خواستار مجازاتم.
بنابراین گزارش، متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات از وی ادامه دارد.

 

 

پایان گروگان‌گیری 300‌میلیونی

روزنامه شرق نوشت: سه آدم‌ربا که مردی را به گروگان گرفته و در ازای آزادی او خواستار دریافت 300میلیون تومان شده بودند دستگیر شدند.
چندی قبل اعضای خانواده مردی، به‌نام فرهان نزد پلیس بندرعباس رفتند و از ربوده شدن وی توسط افراد ناشناس خبر دادند. آدم‌ربایان در تماس تلفنی با خانواده گروگان اعلام کرده بودند برای آزادی او باید مبلغ 300میلیون تومان پرداخت شود.
برادر فرهان در این‌باره به پلیس گفت: چند روز قبل برادرم از خانه بیرون رفت اما تا شب هرچه صبر کردیم برنگشت. ما دو روز از فرهان بی‌خبر بودیم تا اینکه مردی ناشناس با من تماس گرفت و گفت برادرم را به گروگان گرفته است. او که ما را به کشتن فرهان تهدید می‌کرد، گفت: برای آزادی‌اش باید 300میلیون تومان به او بدهیم.
به دنبال این اظهارات، افسران پلیس آگاهی برای شناسایی گروگان‌گیران و اسارتگاه فرهان به تکاپو افتادند. ماموران ابتدا با کمک خانواده مرد ربوده شده فهرستی از افرادی که ممکن بود دست به این آدم‌ربایی زده باشند تهیه کردند. افسران آگاهی در بین مظنونان با سه مرد سابقه‌دار روبه‌رو شدند که هر کدام 10 فقره سابقه کیفری در پرونده‌شان به چشم می‌خورد. ماموران در جریان تحقیقات خود یکی از این افراد به‌نام احسان را تحت نظر گرفتند و مشخص شد او به طرز مشکوکی به ساختمانی در خیابان شهید جعفری رفت و آمد می‌کند. به این ترتیب چند روز این محل تحت‌نظر گرفته و مشخص شد آنجا اسارتگاه فرهان است. در چنین شرایطی ماموران ابتدا احسان را بازداشت کردند و سپس در عملیاتی غافلگیرکننده دو همدست دیگر او را هم بازداشت و گروگان‌شان را پس از 38 روز اسارت آزاد کردند.

 

 

قتل مرد 75 ساله به دلیل رابطه پنهانی

روزنامه شرق نوشت: مردی بعد از برقراری رابطه با یک زن متاهل، برای ازدواج با او شوهرش را کشت. این متهم اکنون فراری است و پلیس شهرستان کلاله واقع در استان گلستان تحقیقات گسترده‌ای را برای دستگیری او آغاز کرده است.
ماموران پلیس بعد از اینکه از قتل یک مرد 75ساله باخبر شدند به خانه او رفتند و در همان بدو تحقیقات با مشکوک شدن به همسر مقتول او را تحت بازجویی قرار دادند. این زن در اعترافات خود ضمن معرفی قاتل، از رابطه پنهانی‌اش با او پرده برداشت و گفت: مدتی پیش روی زمین‌های کشاورزی این فرد کارگری می‌کردم و به تدریج به او علاقه‌مند شدم و رابطه پنهانی با او را آغاز کردم.
این زن افزود: ما با گذشت مدتی از شروع این ارتباط، تصمیم به ازدواج گرفتیم. تنها مانع بر سر راه ما، همسرم بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم او را بکشیم.
وی در ادامه اعترافات خود گفت: شب حادثه در تماس‌های تلفنی، بار دیگر نقشه‌ قتل را مرور کردیم و قرار شد، مرد موردعلاقه‌ام نیمه شب در حالی که من در ورودی منزل را باز گذاشته‌ام وارد خانه شود. او طبق برنامه پس از ورود به منزل با ضربات چاقو همسرم را به قتل رساند و بعد از اطمینان از مرگ وی متواری شد.
این زن در ادامه اعترافات تکان‌دهنده خود ادامه داد: پس از خروج این مرد از منزل با من تماس گرفت و خواست بدون همراه بردن دو دختر 9 و 12 ساله‌ام، با وی فرار کنم ولی من حاضر به این کار نشدم. این زن در ادامه، انگیزه خود را برای همکاری برای قتل همسرش و ارتباط پنهانی با قاتل، بی‌توجهی همسرش به او و پرداخت نکردن نفقه عنوان کرد. بنا بر این گزارش در حالی که این زن در بازداشت به سر می‌برد پلیس در تعقیب همدست اوست.

 

 

 پدر یا مادر، قاتل دختر 4 ساله کیست؟

روزنامه شرق نوشت: زن و شوهری که متهم هستند دختر چهارساله خود را کشته‌اند، در جلسه محاکمه قتل را گردن یکدیگر انداختند.
در ابتدای جلسه رسیدگی به قتل این کودک که زهرا نام داشت، عطار نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه کیفری‌استان تهران گفت: مسوولان بیمارستانی در اطراف ورامین، دوم آبان سال 82 گزارش دادند، کودکی چهارساله به نام زهرا به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته و جانش را از دست داده است. وقتی ماموران در بیمارستان حاضر شدند، مادر زهرا را بازداشت کردند.
این زن که فاطمه نام دارد به ماموران گفت: دخترم را بغل کرده بودم که از دستم رها شد و روی زمین افتاد، من هم او را به بیمارستان آوردم. گزارش پزشکی قانونی ادعای این زن را رد کرد، چراکه در این گزارش آمده بود کودک به شدت کتک خورده‌ و از چند ناحیه دچار کبودی و شکستگی شده است و علاوه بر این جراحت‌هایی ناشی از ضربات شی‌ای قابل انعطاف مثل شلنگ در بدنش وجود دارد و البته در نهایت این دختر به دلیل ضربه‌مغزی جانش را از دست داده است. همچنین پزشکی قانونی اشاره کرد روی دستان دخترک کبودی‌های نازکی وجود دارد که نشان می‌دهد دست‌های او برای مدتی بسته شده بود.
نماینده دادستان ادامه داد: «با توجه به این نظریه زن جوان دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و این بار اعتراف کرد با کمک شوهرش زهرا را زده است. او در این مرحله گفت: دخترم جایش را خیس کرده بود، من و شوهرم عصبانی شدیم و او را زدیم. فاطمه در بازجویی‌ها بار دیگر حرفش را عوض کرد و مدعی شد خودش به تنهایی دخترش را کتک زده است. آن‌طور که صورت‌جلسه پلیس نشان می‌دهد احمد - پدر زهرا - بلافاصله بعد از اعتراف همسرش به قتل در همان اداره آگاهی اعلام کرده است شکایتی از متهم ندارد.
عطار ادامه داد: با توجه به اینکه جد پدری زهرا نیز اعلام رضایت کرده است و از عروس و پسرش شکایتی ندارد، به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارم.
در ادامه فاطمه در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول ندارم و هرچه تا به حال گفتم، دروغ بود. شوهرم زهرا را کشت و من از ترس او نتوانستم واقعیت را بگویم. من و احمد دخترعمو، پسرعمو هستیم. از وقتی با او ازدواج کردم، روزگار خوشی نداشتم. احمد بچه پسر دوست داشت و می‌گفت چون دخترزا هستی به درد نمی‌خوری. وقتی دختر اولم به دنیا آمد، با من به شدت دعوا کرد که چرا دختر به دنیا آوردی. برای بار دوم حامله شدم، وقتی بچه به دنیا آمد، باز هم دختر بود. احمد با دخترم زهرا خیلی بد بود و می‌گفت که نمی‌تواند او را تحمل کند. از همان روز اول که بچه به دنیا آمد، با او بدرفتاری می‌کرد. روز حادثه صبح زود به نانوایی رفتم. وقتی به خانه آمدم، دیدم احمد دست و پای زهرا را با طناب بسته و بچه را زیر پتو کرده و آنقدر زده که بچه بیهوش افتاده و غرق در خون است. من دخترم را بلند کردم و به بیمارستان بردم. پول نداشتم حتی ماشین کرایه کنم، پیاده تا بیمارستان دویدم. در آنجا به من گفتند دخترم مرده است.
این زن در ادامه گفت: شوهرم از اول با من دعوا می‌کرد. او معتاد بود و هرچه درمی‌آورد، خرج اعتیادش می‌شد و همیشه من و بچه‌ها را کتک می‌زد. آن روز هم وقتی پلیس از من پرسید چه شده از ترسم چیزی نگفتم.
فاطمه درباره اعترافاتش در اداره آگاهی گفت: احمد به من گفت قتل را گردن بگیر من رضایت می‌دهم تو بیرون می‌آیی. من از احمد می‌ترسیدم و از ترس قبول کردم.
فاطمه درباره انگیزه شوهرش از قتل زهرا گفت: زهرا خرما دوست داشت و احمد به او گفته بود، باید خرما را دانه‌دانه بخورد اما زهرا روز حادثه چون گرسنه شده بود، خرما را با جعبه از داخل یخچال برداشته بود. دخترم از ترس پدرش خرما را زیر پتو قایم کرده و خورده بود. وقتی احمد موضوع را فهمید، او را کشت.
بعد از فاطمه وکیل مدافعش در جایگاه حاضر شد و گفت: حرف‌های فاطمه و تناقض‌گویی‌های او نشان می‌دهد او از چیزی هراس دارد و نمی‌خواهد واقعیت را بگوید. شوهر فاطمه مرد بداخلاقی است و به همین دلیل هم فاطمه در مراحل اولیه تحقیق همه چیز را مخفی کرده است.
سپس احمد که با وثیقه آزاد بود، از خودش دفاع کرد و با رد اتهام مشارکت در قتل گفت: فاطمه بچه را کشت و من اصلا در آنجا نبودم. روز حادثه سرکار بودم. یکی از همسایه‌ها به من زنگ زد و گفت بیا حال زنت بد ‌است، من هم بلافاصله به خانه رفتم و دیدم دخترم روی زمین افتاده است. من تلاشم را برای اینکه دخترم را نجات دهم، کردم اما او فوت شد. زنم او را زده بود. فاطمه از وقتی با من ازدواج کرد، مشکل روحی داشت. او یک دختر دیگرمان را هم کشته بود. بچه 10روزش بود که فاطمه او را کشت.
احمد درباره اینکه اگر فاطمه نوزاد 10روزه را کشت، چرا او اعلام شکایت نکرد، گفت: فاطمه زنم بود و می‌ترسیدم آبروریزی شود، ضمن اینکه فکر کردم هر دو جوان هستیم و می‌توانیم دوباره بچه‌دار شویم.
متهم در مورد اینکه اگر همسرش دو بچه او را کشته چرا رضایت داده است، گفت: نمی‌دانم چرا این کار را کردم و حالا هم شکایتی ندارم. فاطمه زندگی من را نابود کرد. بعد از مرگ دخترم من معتاد شدم، او درباره من دروغ می‌گوید.
بنا بر این گزارش در پایان جلسه بعد از اینکه وکیل متهم ردیف دوم هم از موکلش دفاع کرد، هیات قضات شعبه 71 برای صدور رای دادگاه وارد شور شد.
56282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 174068

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =