۰ نفر
۳۰ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۹

من پدر گرافیک نیستم، پدر گرافیک نوین هم نیستم. من یک تلاشگرم. این تعارفات متعلق به جامعه‌اى است که به دنبال سمبل‌ها است. (مرتضی ممیز)

مرتضى ممیز درگذشت و گرافیک معاصر ایران، یکى از مهم‌ترین پیشکسوتان و پیشگامان خود را از دست داد. بحث درباره جایگاه او و نقد آثارش امر تازه‌اى نیست و آثار او که از مطرح‌ترین هنرمندان پنجاه سال گذشته بود، گذشته از دیدگاه‌هاى گوناگون و متعدد، به فراوانى بررسى شده است.

مى‌ماند این نکته که چنین جایگاه بلندى براساس کدامین فیض و فضیلتى، بحق، ارزانى او شد و چگونه توانست این محبوبیت عظیم را میان همگنان خود کسب و نگاهدارى کند که نه تنها در سطح فرهنگ معاصر ایران، که در جامعه جهانى گرافیک امروز نیز مشهور و مورد ستایش باشد. تاریخ گرافیک معاصر ایران را مى‌توان، به جرئت، به قبل و بعد از مرتضى ممیز تقسیم و مشخص کرد و هرچند جریان پیوسته و دایرى همچنان در طول این یکصد سال هنر گرافیک ما را پیش برده و دوران‌ها و تحولات متعددى را سبب شده، اما هیچگاه با چنین سرفصل درخشان و مشخصى مواجه نبوده‌ایم. کوشش عظیم ممیز، در کنار چالش‌هاى درونى و شخصى‌اش در راستاى بهبود و اعتلاى کارش، برنامه‌ریزى‌ها و چشم اندازهاى تازه‌اى را شکل داد که در اصل مى‌باید از سمت و سوهاى دیگر و از جانب نهادهاى مسئول آن روزگار پیش‌بینى و تعقیب مى‌شد که نشد، و بار سنگین ماند برعهده او که با لیاقت و شایستگى از عهده برآمد.

ممیز با نخستین تجربه‌هاى مستقل و متشخص گرافیکى خود، از دهه هزار و سیصد و چهل شمسى، هدف و جهتى را مشخص کرد که هر چند دوردست مى‌نمود، اما دور از دسترس هم نبود و در امتداد همین هدفمندى بود که گرافیک و گرافیست به عنوان حرفه و هنرى صاحب شأن و آبرو شناخته شد و رسمیت گرفت، چون پیش از آن دوران، گرافیست تنها عضو و کارمندى بود در کار تصویرگرى صفحات شعر و قصه مجله‌ها، و نه بیش. و ممیز که جنگجویى بود تنها مانده، چنین عنوان و کسبى را کافى ندانست و نپذیرفت و در این چهل و پنج سال، از تاسیس رشته گرافیک در دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران تا عرضه کردن و شناساندن گرافیک و گرافیست‌هاى جوان ایرانى به فرهنگ جهانى، تا معلمى ممتد و طولانى و بى‌دریغ، تا تاسیس انجمن صنفى طراحان گرافیک ایران، تا ایجاد نشریه‌هاى تخصصى گرافیک، تا راهنمایى و راهبرى هر آنچه که به گرافیک مربوط مى‌شد لحظه‌اى وا نماند و از پا نیفتاد، و از پا که نیفتاد هیچ، از پاافتاده‌ها را هم مراقبت و همراهى کرد. فهرست مجموعه فعالیت‌هاى او در این عرصه، بیش از ده صفحه ریز حروفچینى شده را شامل مى‌شود و همین مثال گواه کاملى است از کار درخشان و یک‌سره او در متن فرهنگ معاصر ایران و نشان مى‌دهد که هیچ صنف و گروهى، از ناشر و فیلمساز تا اهل قلم و چاپ‌گر و روزنامه‌نگار و دیگران دیگر از حاصل کار او بى‌بهره نماندند و دین او بر گردن فرهنگ تصویرى ما همچنان بى‌چون و چرا است.

گمان دارم، آرام آرام، پاسخ سئوالى که در بالا مطرح شد را مى‌توان با وضوح بیشترى دریافت کرد و دید؛ که آنچه او را بر این اریکه نشاند، حاصل کارى عظیم و مداوم، مدیریتى هوشمندانه و بى‌غیظ و حسد، خلاقیتى جوشان و درخشان و مهرى بى‌حد و حصر به مردمان و جوانان بود و هرکس که از این منبع فیض برخوردار شود و لطف الهى، در داشتن گوهر استعدادى در حد کمال، شاملش شود، دیگر جنگجوى تنهاى پریشان نخواهد بود و نخواهد ماند و رفته رفته جویبارهاى فراوان پراکنده به این رود روان خواهند پیوست و حرکت خروشان، تا دوردست امتداد خواهد یافت. چهل وپنج سال بود که او را مى‌شناختم و دوست داشتم. کوشیدم در این سال‌هاى طولانى بیمارى و آزمونى که دیر یا زود در انتظار همه است، و درست است که مرگ قطعى‌ترین همه رویدادها است، از همراهى و همدلى‌‌اش باز نمانم، هرچند که همسر شایسته و مفخم‌اش لحظه‌اى همدمى جوارش را ترک نکرد و مجالى براى مراقبت دیگران باقى نگذاشت. این چند کلمه را با پریشانى تمام نوشتم تا اداى دینى باشد به دوستى که دوست بسیارى از مردمان بود و هرچه مى‌خواست براى همه مردمان بود. این چنین است که در پاسخ، تنها نماند و تجلیل شد در حد نهایت و فوج فوجِ دوستدارانش همچنان در آمد و شد‌اند و جایگاه او در دل مردم و اهل فرهنگ باقى و برقرار.

کد خبر 17673

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =