گلایه از رانندگان تاکسی و نرخ کرایه قدمتی طولانی در کشور ما دارد.

یک ایراز نارضایتی در سال 1322(68سال قبل) می تواند گویای این پیشینه باشد.

در روز 30 تیرماه 1322 یکی از وکلای مجلس شورای ملی در نطق خود می گوید:

بنده دیروز می خواستم بروم شمیران. یکساعت و نیم بعدازظهر بود رفتم میدان سپه. آنجا یک اتومبیل کرایه سوار شدم .چهار پنچ نفر دیگر هم سوار شدند .مدتی معطل کرد .یکنفر هم اضافه سوار کرد. توی این هوای گرم عوض اینکه از خیابان سعدی و راه معمولی برود شمیران ،رفت سمت پامنار و آمد اول پامنار و اتومبیل را نگهداشت متجاوز از نیم ساعت طول کشید رفت توی بازار بعد از نمیساعت برگشت با چهار حلب روغن .ساعت شد دو ساعت و نیم بعداز ظهر و روغنها را بست پشت اتومبیل و راه افتاد .

خیابان شمیران دم عشرت آباد هم نمیدانم چه کار داشت ایستاد. آنجا هم یک خرده کاری داشت انجام داد و راه افتاد . مجبور بودیم تحمل کنیم ولی بالاخره بین راه حوصله ام سر رفت گفتم آقا چرا این طور میکنید؟ گفت اختیار اتومبیل خودم را دارم .باید هر چند نفر می خواهم سوار کنم و هر چه هم میخواهم کرایه می گیرم .گویا شهربانی هشت قران [قران= ریال]معین کرده است و اعلان کرده است کرایه تا شمیران را و او بیش از دو تومان  میخواست .

بالاخره من حوصله ام سر رفت بهش گفتم بسیار خوب حالا که به شعبه[ منظور پاسگاه پلیس است] رسیدیم تکلیف شما را معلوم می کنم .گفت خیلی خوب معین کن .رسیدیم نزدیک شعبه .برای اینکه یکقدری خجالت بکشد گفتم پنج دقیقه نگهدار .گفت یک ساعت نگه میدارم .آمدیم جلوی شعبه کسی نبود .شوفر بوق زد مدتی بعد از توی چادر چند نفر بدون لباس آمدند بیرون .بهشان گفتم که این آدم اینطور ما را معطل کرده است و دو ساعت و نیم از ظهر گذشته این بلا را به سر ما توی این آفتاب آورده است و باید این را تعقیب کنید .

به جان همه آقایان، نه نمره [= شماره پلاک خودرو]برداشت نه حرفی زد فقط گفت اینها را برسان و برگرد و بمن هم گفت خیلی خوب گزارش می دهم .شوفر آنها را به اسم صدا می زد ومی گفت آقای فلان. معلوم شد سابفه  رفاقت هم دارند و ارتباط هم دارند .

45 302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 187500

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بانام! IR ۱۱:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    1 0
    معلومه توی این 68 سال بهتر نشدیم. پس یاد اون قدیمها هم نه چندان به خیر!
  • بدون نام US ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    1 1
    حالا من خاطره ای تعریف می‌کنم. دو سال پیش از شهرستان سرخرود(مازندران) به سمت تهران با تاکسی دربست به سمت تهران اومدم. در طول راه راننده انواع و اقسام تخلف ها رو انجام میداد. از خوردن و اشامیدن حین رانندگی گرفتی تا سرعت ۱۶۰ - ۱۷۰ و سبقت های وحشتناک. از اونجایی که ایام عید نوروز بود و جاده شمال پر از مامور انتظار داشتم به زودی خودروی آقای راننده متوقف بشه. اما تنها اتفاقی که بارها و بارها افتاد این بود که از کنار هر ماموری که میگذشتیم(با همان سرعت و گاهی در لاین مخالف) اقای راننده برای مامور چراغ میداد و مامور هم ایشون رو میشناخت و بعدش برای هم دست تکون میدادن و سلام میکردن. خودتون قضاوت کنید. امیدوارم این نظر رو منتشر کنید.