از دیرباز هنگامی که به ابنسینا پرداختهایم، بیشترین چیزی که نگاه ما را به سوی خود کشیده است، مهارت و برجستگی اندیشههای وی در زمینههای فلسفی و پزشکی بوده است. ما بیشتر او را به عنوان نویسنده کتابهای سترگ و اثرگذاری همچون شفا، قانون و اشارات و تنبیهات که البته به زبان عربی است میشناسیم اما درباره دیگر کار ارزشمند وی در زمینه نگارش منطق، الهیات و طبیعیات به زبان پارسی کمتر سخن میرود.
در اینباره نخستین پژوهشگری که سخنان روشنگری به دست میدهد زنده یاد دکتر محمد معین است که با تصحیح بخشهایی از کتاب دانشنامه علائی (همه بخش الهی و پارهای از بخش منطق) و سپس نگارش مقالهای در درآمد کتاب لغتنامهی دهخدا به این جنبه از کار تأثیرگذار ابنسینا میپردازد (مقالهی لغات فارسی ابنسینا و تأثیر آنها در ادبیات). در این نوشته کوتاه نیز همه دادههای آماری و بازگشتها به این دو کار ایشان است به همین خاطر برای آشنایی بیشتر به این دو نوشته مراجعه شود.
ابنسینا کتاب دانشنامه علائی را همچنان که از نامش پیداست بر اساس در خواست علاءالدوله مینگارد و در آن میکوشد تا مطالب پیچیده علمی ـ فلسفی را به زبانی آسانتر و دریافتنیتر بیان کند و به همین سبب در نگارش آن زبان پارسی را به کار میبرد تا به کار همگان بیاید. وی در نگارش دانشنامه تا آنجا که در توانش بوده است بیشتر اصطلاحات و واژگان را به پارسی دری برمیگرداند و همانگونه که دکتر معین مینویسد این برگردانها بر چهار گونه بودهاند.
نخست با دگرگونکردن کاربرد برخی واژگان روزمره، و به کارگیری آنها همچون اصطلاحهای علمی و فلسفی همانند واژهی بسیاری در برابر کثرت (دانشنامه، الهی ص47) و ایستادن در برابر قائمبودن (دانشنامه، الهی ص68).
دوم با ترکیب و آمیختن واژهها با یکدیگر و رسیدن به واژههای نوین مانند واژه اندریافت در برابر ادراک (دانشنامه، الهی ص5) و پاره شدن در برابر تجزی (دانشنامه، الهی ص46).
سوم با آمیختن واژههای پارسی و عربی با یکدیگر همانند علم ترازو در برابر علم منطق (دانشنامه، منطق ص2) و علم انگارش دربرابر علم ریاضیات (دانشنامه، الهی ص5).
چهارم با ساخت و نوآوری ِواژههایی که تا پیش از وی به کار نرفته بود، برای رسیدن به برابرهای نوین برای اصطلاحات عربی همانند واژه ایستادگی به خود در برابر قیام به ذات، پیوند پذیر در برابر قابل اتصال، جنبشِ راست در برابر حرکتِ مستقیم، شاید بود در برابر امکان، سپس طبیعت در برابر مابعدالطبیعه، هرآینگی بودن در برابر وجوب و کُنا در برابر فاعل.
زنده یاد دکتر معین برای ریشهیابی این جنبش نزد کسانی چون ابنسینا و همزمان با وی بیرونی چنین استدلال کردهاند که دو دلیل میتوان برای این کار در نظر گرفت: نخست عربی ندانستن مردم عامی ایرانی و سپس عربی ندانستن شاهان ایرانی. به عبارت دیگر ایشان علت نگارش این کتابها به زبان پارسی را تنها همین دو دلیل میداند و به هیچ گرایش و خواست دیگری از سوی خود نویسنده در نگارش این کارها اشاره نمیکند اما با توجه به انواع برگردانها نزد ابن سینا که گفته شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر تنها دلیل پارسی نگاشتن کتابهای علمی و فلسفی، نادانی عوام و پادشاهان نسبت به زبان عربی بود هیچگاه ابن سینا دست به نوآوری و واژهسازیهایی که در کتابهای پیشینیان سابقه ندارد، نمیزد. زیرا به دلیل ساختگیبودن، این واژهها به احتمال بسیار از معادلهای عربی خود ناآشناتر بوده و در نتیجه به کارِ بهبودِ فهم عوام در زمینه مسایلِ علمی ـ فلسفی نمیآمدهاند و البته این با منحصر دانستن سبب نگارش اینگونه کتابها در ناتوانی عوام و شاهان در خواندن به زبان عربی نمیسازد. از انواع این واژهها چنان که خود زنده یاد دکتر معین میآورند چند نمونه برای روشن شدن مطلب در بخش چهارم برگردانها ذکر شد. نگارنده چنین میپندارم که ایشان درخواست شاهان و نیاز مردم را بهانهای برای گسترش زبان پارسی و آوردن ترکیبهای نوین به آن میدانستهاند و هدف آنها از این کار تنها دو دلیل ذکر شده توسط زنده یاد دکتر معین نیست بلکه چنان که گفته شد واژهسازی، دلیلی بر این است که تنها استفاده از واژههای آشنا به گوش مردم و شاهان و رساندن معنی به آنها هدف ابنسینا نبوده است. از سوی دیگر این اندیشه یعنی پاسداری از زبان پارسی و در ادامه فربهسازیِ آن امر نوظهوری نبوده است بلکه ما چند سالی پیش از ابنسینا آن را نزد بزرگانی همچون فردوسی مشاهده میکنیم. به همین سبب شاید بتوان ابنسینا را به گونهای دانسته در ردیف نخستین کسانی جای داد که نسبت به زبان پارسی و گسترش آن دغدغه داشتهاند و تلاش خود را نیز در این زمینه به کار بردهاند که با آن چه در پی میآورم به خوبی پیداست که این تلاش بهره خود را به زبان پارسی رسانده است.
از این میان شمار بسیاری از این واژگان در زبان علمی ـ فلسفی امروزین ما نیز به کار میرود که ما به کارگیری آنها را مدیون وی و دیگر هم دورهاش یعنی ابوریحان بیرونی هستیم که او نیز با نگاشتن کتاب التفهیم به زبان پارسی و البته در علم نجوم در این جنبش سهیم بوده است. همچنین به پیروی از ابن سینا افراد دانشمندی همچون غزالی، ابوعبید جوزجانی، ناصرخسرو، افضلالدین کاشانی و خواجه نصیرالدین توسی نیز برخی از این واژهها را به کار گرفتند یا شمار دیگری بر آن افزودند که در مقاله دکتر معین ذکر شدهاند. اکنون به عنوان نمونه برخی از این واژهها را که امروز نیز به کار میروند از نظر میگذرانیم. واژهی روان در برابر واژهی نفس (رگشناسی، ص5)، واژهی بهرهپذیر در برابر قابل قسمت (دانشنامه، طبیعی ص4)، پیوستگی در برابر اتصال (دانشنامه، الهی ص15)، چهچیزی (چیستی) در برابر ماهیت (دانشنامه، منطق ص20)، هستبودن در برابر موجودیت (دانشنامه، الهی ص53)، اینجهانی در برابر دنیوی (دانشنامه، الهی ص2)، بازدارنده در برابر مانع (دانشنامه، الهی ص95)، بسودنی، بوییدنی، چشیدنی در برابر ملموس، مشموم، مذوق (دانشنامه، طبیعی ص29)، میانجی در برابر واسطه (دانشنامه، الهی ص38)، جانور در برابر حیوان (دانشنامه، منطق ص8)، نیستی در برابر عدم (دانشنامه، منطق ص41)، شناختن در برابر معرفت (دانشنامه، الهی ص23)، روینده در برابر نبات (رگشناسی، ص4)، میانگین در برابر وسطی (دانشنامه، الهی ص16)، یکسان در برابر مساوی (دانشنامه، الهی ص14)، انگاشتن در برابر فرض کردن (دانشنامه، منطق ص122)، پرورش در برابر تربیت (دانشنامه، منطق ص7)، خواست در برابر اراده (دانشنامه، الهی ص57)، زایش در برابر تولید (دانشنامه، الهی ص149)، شمار در برابر عدد (دانشنامه، الهی ص27)، بینایی و شنوایی در برابر باصره و سامعه (دانشنامه، طبیعی ص82)، چرایی در برابر علت (دانشنامه، الهی ص34)، نهاد در برابر وضع یا طبع (دانشنامه، الهی ص29)، جنبش در برابر حرکت (دانشنامه، طبیعی ص3)، کنش در برابر فعل (دانشنامه، منطق ص29)، نیرو در برابر قوت (دانشنامه، طبیعی ص50)، یافت در برابر وجدان (دانشنامه، الهی ص146)، رده در برابر صف یا سطر (دانشنامه، الهی ص17)، هموار در برابر مسطح (دانشنامه، طبیعی ص35)، تن در برابر جسد (رگشناسی، ص17)، چگونگی در برابر کیفیت (دانشنامه، الهی ص28).
در پایان واژههای زیبایی را که ابن سینا به کار برده اما اکنون در زبان ما آشنا نیست و به کار نمیروند برای آشنایی بیشتر، البته باز هم با استفاده از مقالهی ارزشمند زنده یاد دکتر معین، میآوریم. (به امید اینکه شاید هم زمانی برای بیان مفهوم نوینی به کار روند.)
اندر یافتن در برابر ادراک کردن (دانشنامه، الهی ص5)، آمیختن در برابر اختلاط (دانشنامه، الهی ص3)، برسو در برابر عالی (دانشنامه، الهی ص27)، زبرسو در برابر علوی (دانشنامه، الهی ص51)، فروسو در برابر سفلی (دانشنامه، الهی ص27)، دیداری در برابر مرئی (دانشنامه، طبیعی ص69)، کرده در برابر مفعول (دانشنامه، الهی ص29)، مایگی در برابر مادیت (دانشنامه، الهی ص153)، بَستناکی در برابر انجماد (دانشنامه، طبیعی ص75)، پیداگر در برابر ظاهرکننده (دانشنامه، منطق ص40)، جنبنده به خواست در برابر متحرک بالاراده (دانشنامه، الهی ص132)، حد مهین و کهین و میانگین در برابر حد اکبر و اصغر و اوسط در قیاس (دانشنامه، منطق ص116)، پهنا و درازا در برابر عرض و طول (دانشنامه، الهی ص13)، مانندگی در برابر شباهت (دانشنامه، الهی ص64)، سپسی در برابر تأخر (دانشنامه، الهی ص50)، پذیرایی در برابر قبول (دانشنامه، الهی ص14)، گویا در برابر ناطق (دانشنامه، منطق ص8).
نظر شما