تا چند سال پیش وقتی میخواستیم چند طنزنویس خوب را نام ببریم به زحمت میافتادیم و جز چند نام محدود، هیچکس دیگر را به خاطر نمیآوردیم. امروز اما الحمدلله تعداد طنزنویسان خوب و قابلتأمل روز به روز بیشتر و بیشتر میشود. تعداد نهادهای نیمهرسمیای که به طنز توجه جدی نشان میدهند هم در این میان تأثیر بسزایی در رشد طنز و طنزنویسی داشته. با این حال هنوز مراکز و نهادهای رسمی و فراگیر یا نسبت به طنز بیتوجهند یا نازلترین نوع آن را تبلیغ و ترویج میکنند. مثال میزنم؛ دفتر طنز حوزه هنری، پنج سال پیش نخستین دوره کتاب سال طنز را برگزار کرد، به این امید که گردانندگان کتاب سال جمهوري اسلامي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این موضوع توجه بیشتری کنند که نکردند، یعنی هنوز در هیچ دورهای از کتاب سال جمهوری اسلامي جایزهای به یک کتاب طنز (ترجمه یا تألیف فرقی نمیکند) تعلق نگرفته است. در حالی که فیالمثل بعضی از آثار زندهیادان احترامی و صلاحی حقیقتاً مستحق دریافت چنین جایزهای بودند. تلویزیون هم که اصولاً با طنز جدی سر و کاری ندارد. در این سالها فقط من دو نمونه را به خاطر دارم که جنس طنزش با طنزهای سخیف تلویزیونی متفاوت بود. یکی «تفنگ سر پر» که امرالله احمدجو ساخته بود و دیگری مجموعه «کاکتوس» به کارگردانی محمدرضا هنرمند که هر دو این بزرگواران به دلیل برخورد سرد و نامناسب دستاندرکاران صدا و سیما سالهاست که سراغ کارهایی از این دست نرفتهاند. البته مخاطبان جدی طنز بیاعتنا به لودگیهای رایجی که از در و دیوار بر سر ما باریدن گرفته است به آثاری توجه نشان میدهند که در تریبونهای رسمی از آنها نام و نشانی نیست. نمونهاش جشنوارهای است که بر و بچههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه انداختهاند و قرار است در آن به کتابهای طنزی که توسط نوجوانان کتابخوان برگزیده شده جايزه بدهند. من البته از طرفی خوشحالم که دستگاههای رسمی خیلی به اینجور کارها روی خوش نشان نمیدهند چراکه سوابق آنها نشان میدهد به محض ورود در چنین موضوعاتی چنان قضایا را به اغراض سیاسی و غیرفرهنگی آغشته میکنند که اصل ماجرا کاملاً فراموش میشود، اما از طرفی این همه فاصله بین مخاطب خاص و دستگاههای رسمی و اداری را هم نشانه خوبی نمیدانم.
نظر شما