۰ نفر
۲ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۲

نزهت بادی

نیازی نیست تمام فیلم‌های سام پکین‌پا را دیده باشید، فقط کافی است به آن چهره ساکت، شکسته و پر چین و چروک، چشمان نافذ و پلک‌های ورم‌کرده در پشت عینک تیره و پهن و دستمالی که بر پیشانی یا دور سر بسته شده، نگاه کنید تا بفهمید با چه فیلمساز یاغی و تک افتاده‌ای طرف هستیم.
آن وقت بدون اینکه بخواهید در میان کتاب‌ها و یادداشت‌ها و نقد‌ها بگردید، می‌توانید حدس بزنید که «این گروه خشن» و «سگ‌های پوشالی» را او ساخته است. حتی می‌توانید از روی اسم فیلم «سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور» متوجه شوید که کدام فیلمساز کله‌شقی چنین اسمی برای فیلمش انتخاب می‌کند و بعد با دیدن آن صحنه‌های گلوله باران و خونریزی و کشتار شاعرانه به راحتی تشخیص دهید که چه کسی از پس خلق چنین باله خشونتی برمی‌آید.
اما راستش را بخواهید وقتی پای فیلمسازی مثل پکین‌پا - که 21 فوریه سالروز تولد اوست - در میان باشد، اصلا کار به این حدس و گمان و بازی‌ها نمی‌رسد. او آن‌قدر شناخته‌شده و محبوب است که بعید می‌دانم کسی فیلم‌هایش را ندیده باشد و او را به یاد نیاورد. بخشی از عزیز‌ترین خاطرات سینمایی هر یک از ما از دل فیلم‌هایی می‌آید که او برایمان ساخته است.
بنابراین فکر می‌کنم حتی کسانی که انس و پیوند دیرینه‌ای هم با استاد نداشته باشند، او را به عنوان کسی که با افزودن خشونتی شاعرانه و لطیف، سینمای وسترن را از نو زنده کرد، می‌شناسند و حتما تعابیری چون شاعر خشونت و سازنده باله‌های خونین را که درباره او به کار می‌برند، شنیده‌اند.
 
خیلی‌ها او را بخاطر خشونت مفرطی که در فیلم‌هایش به کار می‌برد و تصویر عریان و بی‌پروایی که از درد و زخم و خون و مرگ نشان می‌داد، مورد انتقاد قرار دادند و سعی کردند او را به عنوان فیلمسازی بیمار، دیوانه و خشونت طلب مطرح کنند، اما آن‌ها که درک بهتری از زمانه داشتند، در پشت همه این صحنه‌های خشن، مرد زخم‌خورده و رمانتیکی را یافتند که سعی می‌کرد با خشونتی که به خرج می‌دهد، در زمانه‌ای که به آن تعلق ندارد دوام بیاورد و از پا نیفتد.
به همین دلیل شخصیت‌هایش مردان به آخر خط رسیده‌ای شبیه خودش هستند که می‌دانند دورانشان به سر آمده، اما برای حفظ فردیتشان چاره‌ای ندارند جز اینکه دست به خشونت بزنند. انگار با خشونت می‌توانند هاله نفوذناپذیری دور خودشان بکشانند و از اصول شخصیشان محافظت کنند و با زمانه نامرد دربیفتند و برای مدت کوتاهی زوال و نابودیشان را به تاخیر بیندازند.
اما همه ما خوب می‌دانیم که چه سرنوشت تلخ و غمباری انتظار این مردان سازش‌ناپذیر را می‌کشد و آن‌ها را در چه مسیر نیست انگاری و خود ویرانگری قرار می‌دهد. مگر خود استاد عاقبتی غیر از این یافت که وقتی دیگر از نه گفتن به دنیای کوچک اطراف که در انحصار آدمهای کوتوله و حقیر بود خسته شد، خود به استقبال تباهی و نابودی رفت و در‌‌نهایت همه خشونتی را که بلد بود درباره خودش به کار برد تا اگر قرار است از پا بیفتد، به دست خودش باشد. آن بلاهایی که در زندگی شخصی‌اش بر سر خود آورد که منجر به مرگ زودهنگامش بر اثر سکته قلبی شد، حکم رگبار گلوله‌هایی را داشت که سقوط خودخواسته‌اش را جلو می‌انداخت.
5858
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 200061

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ارشادی IR ۱۶:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۲
    16 5
    زنده باد سام پکین پای عزیز! مرسی از این یادداشت که یادش را زنده کرد
  • کاوه IR ۱۷:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۲
    16 6
    ممنون مطلب خوبی بود در مورد پکین پا