۰ نفر
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۰
ردپای معلمان متفاوت در کتاب و ادبیات

در دنیای ادبیات و قصه‌ها، معلمانی هستند که در شکل‌گیری هویت دانش آموزان نقش داشتند؛ معلمانی که کلیشه‌ها را می‌شکنند، جرقه‌های کنجکاوی را روشن می‌کنند و درس‌هایی فراتر از کتاب‌های درسی ارائه می‌دهند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در وجود همه ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تایید بشه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصر به فرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه باشه یا بقیه اون رو نمی‌پسندن. به قول فراست: «یک دو راهی در جنگل سر بر آورده بود و من جاده‌ای را در پی گرفتم که رد کمتری در آن نمایان بود و این همانی بود که راه را متفاوت می‌ساخت.»

بنابر روایت فارس، این جملات بخشی از کتاب «انجمن شاعران مرده» است که کسانی که این کتاب را خوانده و یا فیلمش را دیده‌اند، محال است شخصیت اول آن را که یک معلم است از خاطر برده باشند. احتمالا شما هم با رجوع به گذشته به خاطر دارید معلمانی که برایتان الهام‌بخش و متفاوت بودند. معلمانی که در چارچوب سنتی مدارس نمی‌گنجند. حتی اگر در مدرسه چنین معلمانی نداشته باشید، در دوران دانشگاه قطعا اساتیدی با این ویژگی داشته‌اید. کتاب‌های زیادی قصه‌شان حول مدرسه و معلمان و دانش‌آموزان می‌چرخد؛ گاه نگاه انتقادی؛ گاه نگاه تعلیمی و گاه انگیزه‌بخش. ارائه تصویر معلمان فراتر از نقش آموزشی صرف و به عنوان شخصیت‌های الهام‌بخش و اثرگذار در زندگی افراد، موضوعی است که در آثار ادبی زیادی مورد توجه قرار گرفته است. این معلمان، نه تنها دانش را منتقل می‌سازند، بلکه با منش و رفتار خویش، تاثیری ماندگار بر جای می‌گذارند. در دنیای کتاب‌ها، نمونه‌های فراوانی از این شخصیت‌های ویژه یافت می‌شوند؛ معلمانی که با داشتن رویکردهای آموزشی متفاوت، داستان‌هایی خلق می‌کنند که در حافظه مخاطب ماندگار می‌گردد. در ادامه چندنمونه از معلمان به یاد ماندنی کتاب‌ها(چه با رویکرد مثبت و چه با رویکرد منفی) معرفی می‌کنیم؛

ردپای معلمان متفاوت در کتاب و ادبیات

مدیر مدرسه | معلمی که مدیر شد!
«می‌دیدم که این مردان آینده، در این کلاس‌ها و امتحان‌ها آن‌قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب‌شان را آن‌قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلا آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلّم است، متوجه این چیزها نیست. چون طرف مُخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه‌ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه‌ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرکش ترس است و ترس است و ترس.»این بریده‌ای از کتابی است از جلال آل احمد که از مدرسه و معلم و مدیر بودن می‌گوید و با نگاه انتقادی همیشگی نویسنده، سیستم آموزشی را مورد نقد قرار می‌دهد.راوی قصه، معلمی است که از شغلش ناراضی است و برای این که آسوده‌تر شود و دردسر نداشته باشد، مدیر یک دبستان می‌شود؛ حال آن که این تازه آغاز دردسرها است و آنقدر درگیر چالش می‌شود تا در نهایت استعفا دهد.قصه با زندگی معلم‌ها، والدین بچه‌ها و دانش‌آموزان جلو می‌رود. خود آل احمد سال‌ها معلم بود و به همین جهت واکاوی دقیقی درمورد سیستم آموزشی ارائه می‌دهد. علاوه بر آن وضعیت معیشت معلمان را هم نشان می‌دهد که از دلایل بی‌میلی معلم‌ها به کارشان است.

ردپای معلمان متفاوت در کتاب و ادبیات

انجمن شاعران مرده | علیه کلیشه‌ها
مدرسه‌ای را تصور کنید که قوانین سخت و فضای خشک و رسمی دارد و چهار شعار دارند: سنت، افتخار، انضباط و سرافرازی. اما معلم جدید ادبیات انگلیسی که سال‌ها قبل در همان مدرسه درس خوانده بود، تمام معادلات را بهم می‌ریزد و انقلابی در دل دانش‌آموزان به وجود آورد!بی‌شک یکی از معلمان داستان‌ که فراموش شدنی نیست همین آقای جان کیتینگ «انجمن شاعران مرده» است؛  مردی که سعی دارد چگونه لذت بردن از زبان و واژه‌ها را به دانش آموزان آموزش دهد و نشان دهد که واژگان و اندیشه‌ها، قدرت تغییر جهان را دارند.معلم جدید قواعد ثابت و یکنواخت مدرسه را به هم می‌ریزد و یک باشگاه مخفی دور از فضای محدودکننده مدرسه ایجاد می‌شود تا تجربه‌های جدیدی بین این معلم و شاگردش شکل بگیرد. نویسنده با خلق این معلم دوست‌داشتنی سعی کرده است این پیام را به مخاطب برساند که قدر لحظات زندگی را بیشتر بدانیم؛ چرا که تنها یک بار زندگی می‌کنیم. احتمالا شما هم پس از خواندن این کتاب، دوست دارید یکی از این دانش آموزان آقای کیتینگ باشید!

ردپای معلمان متفاوت در کتاب و ادبیات

قصه‌های مجید | انشاءهای ناتمام
احتمالا همگی با کتاب «قصه‌های مجید» و سریالش آشنایی دارید. قصه پسر نوجوانی که با مادربزرگش زندگی می‌کند و مدام قصه تازه‌ای برای خودش و «بی بی» درست می‌کند. اگرچه این کتاب به طور مستقیم به معلمان و مدرسه نمی‌پردازد، اما بخشی از زندگی «مجید» و هویتش و قصه او در مدرسه می‌گذرد.احتمالا کلاس‌های انشاء او و معلمش را به خاطر دارید؛ مثلا در یکی از انشاءها بیان می‌کند که «مرده شور ها» بیشترین خدمت را به مردم می‌کنند، یا بافتن یک ژاکت برای معلم انشاء و یا حتی معلم انشایی که مجید از او تشکر می‌کند که متوجه استعداد او شده است و مجید هم در وصفش شعر سروده است« تو ای آموزگار نیک و دانا...» ما معلم‌های انشای او را خوب به خاطر داریم.

ردپای معلمان متفاوت در کتاب و ادبیات


سه شنبه ها با موری | معلمی تا آخرین لحظه زندگی
نامش موری شوارتز است؛ زمانی نه چندان دور استاد دانشگاه بوده و جامعه‌شناسی تدریس می‌کرده اما اکنون مبتلا به بیماری ALS است و روز به روز بدنش تحلیل می‌رود. شاگردش، میچ، او را از تلویزیون می‌بیند و تصمیم می‌گیرد به او سر بزند؛ دیدن او همانا و گذاشتن قرار ملاقات در هر سه‌شنبه همانا.هر سه‌شنبه وعده سرجایش است. موضوعات مختلفی وجود دارد که این دو با یکدیگر حرف بزنند؛ ازدواج، مرگ، تأسف خوردن برگذشته، بخشش، احساسات، سالخوردگی، بیماری و...دیالوگ‌های پر مغز بین استاد و شاگرد که برآمده از حکمت موری پس از سال‌ها زندگی عاشقانه و پردغدغه است، از جذابیت‌های این کتاب غیرداستانی است. استاد اگرچه رو به زوال است اما هرگز ناامیدی در او دیده نمی‌شود.احتمالا پایان کتاب برای همه قابل حدس است، استاد می‌میرد اما چیزی که از این معلم به یادگار مانده است، عشق و زندگی تا لحظه آخر است. در این کتاب، این استاد در آستانه مرگ، آخرین کلاس‌هایش را برگزار یم‌ند و دریچه‌ای تازه از زندگی برای میچ می‌گشاید. تا آن جا که خود نویسنده می‌گوید: « اگر استاد موری شوارتز در زندگی فقط یک جمله به من آموخته باشد، آن جمله این است: «در زندگی چیزی به نام خیلی دیر شده وجود ندارد.» او خودش تا لحظهٔ آخر زندگی‌اش مرتب در حال تغییر بود.»

کد خبر 2058065

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین