زینب کاظمخواه: آیسخولوس را پدر تراژدی مینامند، از آن روی که او نخستین شاعری است که با نوآوریهای خود، چه در پرداخت مضامین و شخصیتها و چه در نحوه اجرای نمایشنامه بر صحنه، این قالب هنری را تکامل بخشید.
مضمون نمایشنامههای آیسخولوس بیش از هر چیز بر رابطه آدمی با خدایان استوار است. بسیاری از پرسشهای ازلی انسان در این نوشتهها مطرح میشود: آدمی تا چه حد مسئول کردههای خویش است و تا چه حد محکوم رای خدایان؟ آنگاه که اراده و آرزوی آدمی با خواست خدایان در تعارض میافتد چه پیش میآید؟ علاوه بر این، آیسخولوس رویدادهای مهم زمانه خود را در نمایشنامههایش بازتاب داده است.
مضمون نمایشنامههای آیسخولوس بیش از هر چیز بر رابطه آدمی با خدایان استوار است. بسیاری از پرسشهای ازلی انسان در این نوشتهها مطرح میشود: آدمی تا چه حد مسئول کردههای خویش است و تا چه حد محکوم رای خدایان؟ آنگاه که اراده و آرزوی آدمی با خواست خدایان در تعارض میافتد چه پیش میآید؟ علاوه بر این، آیسخولوس رویدادهای مهم زمانه خود را در نمایشنامههایش بازتاب داده است.
عبدالله کوثری که او را بیشتر با ترجمه ادبیات آمریکای لاتین میشناسیم، مجموعه آیسخولوس را که شامل هفت نمایشنامه برجامانده از اوست، ترجمه کرده که این کتاب از سوی نشر نی منتشر شده است.
کوثری این بار سراغ تراژدیهای یونانی رفته و قصد دارد بعد از این کتاب هم آثاری از اوریپیدس را ترجمه کند، اما کتاب آیسخولوس شامل هفت اثر به جا مانده از این تراژدینویس یونانی است: «پرومته در بند»، «اورستیا»، «هفت تن علیه تبس»، «آگاممنون»، «پناهجویان»، «الههگان انتقام» و «نیازآوران».
این مترجم پیشتر تریلوژی «اورستیا» آیسخولوس را که شامل سه تراژدی میشد، ترجمه کرده بود و در این سالها چهار تراژدی دیگر او را نیز ترجمه کرد که در نهایت شد کتاب آیسخولوس.
کوثری درباره علاقهای که به تراژدیهای یونان یافته به خبرآنلاین میگوید: «من از قدیم دوست داشتم که تراژدیهای یونان را ترجمه کنم و از آنجا که آیسخولوس پدر تراژدینویسهای یونان است، از آثار او شروع کردم.»
اگر شاهرخ مسکوب اثر سوفوکلس دیگر تراژدینویس یونان را ترجمه نکرده بود، کوثری این اثر را هم ترجمه میکرد ولی از آنجا که ترجیح میدهد که کتابی که ترجمه نشده ترجمه کند،بنابراین میگوید: «اولویت بعدیام ترجمه آثاری از اوریپیدس است که نسل بعدتر در عهد دموکراسی یونان است که برای ما جزو مدرنترینها محسوب میشود، به همین دلیل در قرن بیستم هم از لحاظ تئاتر و هم از لحاظ روانشناختی مورد توجه بوده است.»
به گفته او، «از اوریپیدس شانزده نمایشنامه داریم ولی هنوز تصمیم نگرفتهام چند نمایشنامه را ترجمه کنم، لااقل هفت تراژدی را تصمیم دارم که ترجمه کنم، اگر بخواهم هر شانزده تا را ترجمه کنم دو برابر کتاب فعلی میشود که با توجه به وضع فعلی و گرانی ترجیح میدهم که هفت تا از معتبرترینها برای ترجمه انتخاب کنم.»
کوثری درباره ترجمه کتاب آیسخولوس و انتخاب زبانی فاخر برای ترجمه این کتاب توضیح داد: «شعرها سنگین هستند و سعی شده با توجه به ذائفه مخاطب قدری ساده شود. همانطور که میدانید اصل این تراژدیهای به شعر هستند، از این روی برای ترجمه زبان آرکائیک را انتخاب کردهام که پاسخگوی این تراژدیها باشد.»
به اعتقاد این مترجم این نوشتهها باشکوهترین نوشتههای بشر هستند؛ زماناش هم به 2500 سال پیش بازمیگردد، اینها تراژدیها اهمیت تاریخی دارند و یکی از ارکان ادبیات غرب بودهاند که مورد اقتباس بسیاری قرار گرفته و کاملا بر ادبیات غرب جاری هستند و اگر کسی میخواهد از ادبیات غرب لذت ببرد این تراژدیها را باید بخواند.
او دلیل انتخاب تراژدیهای یونان برای ترجمه را علاقه شخصیاش دانست و ادامه داد: «مترجم طرف کاری میرود که هم دوست داشته باشد و هم توانایی ترجمهاش را داشته باشد. سرچشمههای این زبان واژگان شاهنامه و نثر قدیم خودمان است و در دوران معاصر میتوان گفت که شعر شاملو است و نوشتههای سبک قدیمی از نسل معاصر بعضی از آثار بهرام بیضایی و ترجمههای شاهرخ مسکوب هم این ویژگی را دارند، بنابراین این کار بیسابقه نیست، ولی میتوانم ادعا کنم که کار من بیسابقه است که نه مسکوب به این رسیده بود و نه دیگران. این کار نتیجه تجربه خودم و مطالعه زیاد شعر است که هر کدام را از جایی به دست آوردهام و در ترجمهام از آن بهره گرفتهام.»
کوثری در نظر دارد که تراژدیهای یونان را با زبانی واحد ترجمه کند، اما فعلا کار سوفوکلس را قصد ندارد ترجمه کند و درباره دلیل این موضوع توضیح میدهد: «ترجمه مسکوب خوب است و کارهای مهم سوفوکلس را ترجمه کرده است، از این رو فعلا ضرورتی نمیبینم که آن آثار را ترجمه کنم، شاید بعد از ترجمه آثار اوریپیدس این کار را انجام دهند.»
او درباره تراژدیهای ایرانی و تفاوتش با تراژدیهای یونان نیز گفت: «عدهای رستم و اسفندیار را با معیارهای تراژدی، تراژدی میدانند، یا کسانی داستان رستم و سهراب را تراژدی به شمار میآورند، به نظرم این قیاسها درست نیست ما اصولا چیزی که در تراژدیهای یونان میبینیم حالت دیالوگ بودنشان است که در ایران این نوع تراژدی را نداشتهایم، اما از حیث مضمون بعضی از بخشهای شاهنامه تراژدی نامید میشود.»
58244
نظر شما