جواد مرشدی: دونالد ترامپ در دومین دور سفر خود به خاورمیانه با احمد الشرع دیدار کرد، ترامپ پس از این دیدار رئیس جمهور موقت سوریه را جوانی خوش قیافه، مردی سرسخت با گذشته ای واقعا قوی و مبارز توصیف کرد، گویی نام جنگی "ابومحمد الجولانی "را از یاد برده است.
جولانی که با حمایت ترکیه و قطر و چراغ سبز آمریکا و عربستان روی کار آمده، روزی در فهرست تروریستها بود و ایالات متحده در پی او، آن هم با جایزه ای ده میلیون دلاری.
در این دیدار احمد الشرع از شرکتهای آمریکایی دعوت کرد که در حوزه انرژی، زیرساخت و بازسازی سوریه سرمایهگذاری کنند. او از طرح ساخت «برج ترامپ در دمشق» سخن گفت و مدعی شد که او و ترامپ "سرنوشت مشترکی" دارند؛ هر دو از سوءقصد جان سالم به دربردهاند و خواهان بازسازی نظم منطقهای جدید هستند. رئیس دولت انتقالی سوریه اظهار امیدواری کرد که این کشور بهعنوان یک حلقه تجاری حیاتی بین شرق و غرب ایفای نقش کند.
دونالد ترامپ هم از لغو تحریم ها گفت و سوریه را تشویق به عادیسازی روابط با اسرائیل کرد. این در حالی است که برخی رسانه ها از دیدار مقامات ارشد سوری و اسرائیل با میانجیگری قطر خبر داده اند.
حالا قرار است مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، هفته آینده با اسعد الشیبانی، وزیر خارجه سوریه، درباره روند عادیسازی و اجرای شروط ترامپ گفتوگو کند.
خبرگزاری "خبرآنلاین" در گفتوگو با قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه به تغییر رویکرد آمریکا نسبت به جولانی و پیشنهاد عادی سازی روابط سوریه با اسرائیل پرداخته است.
تا چندی پیش آمریکا احمد الشرع (جولانی) را تروریست می خواند و برای وی جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیین کرده بود ولی حالا به یکباره ترامپ با وی دیدار می کند و او را فردی با گذشته قوی می خواند. علت این تغییر رویکرد چیست؟
درک سیاست بدون توجه به زمان و مکان ممکن نیست. هیچ دشمنی در سیاست همیشگی نیست و هیچ دوستی هم دائمی نیست. همه چیز بستگی به منافع طرفین دارد. روابط بینالملل، نه بر پایه آرمانگرایی یا اخلاق، بلکه بر مبنای منافع و امنیت ملی کشورها شکل میگیرد. مفاهیمی مانند ایدئولوژی، مذهب یا هویت فرهنگی، اغلب به ابزاری در دست سیاستمداران برای توجیه تصمیمات و اعمال سیاسی تبدیل میشوند. تودهها ممکن است این دستاویزها را باور کنند، اما واقعیت صحنه سیاست همان بازی منافع و قدرت است، چه در سیاست داخلی و چه در عرصه بینالملل.
نمونههای متعددی برای این موضوع وجود دارد. یاسر عرفات زمانی از دید آمریکا یک تروریست محسوب میشد، اما بعدها در کنار رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر اسرائیل ایستاد. ویتنام، که در دوران جنگ سرد دشمن کمونیستی آمریکا بود، امروز یکی از نزدیکترین متحدان واشنگتن در منطقه شده است.
همین اتفاق در سوریه نیز در حال رخ دادن است. گروههایی چون تحریرالشام که روزی با آمریکا میجنگیدند، اکنون مورد حمایت غیرمستقیم برخی بازیگران منطقهای هستند. جبهه جولانی که پیشتر با انگیزههای طایفی، ضدشیعی، و حتی قومگرایانه عربی-کردی درگیر بود اکنون به ابزار مهار نفوذ ایران و پایان دادن به گسترش هلال شیعی در منطقه تبدیل شده است.
در افغانستان نیز آمریکا با یکی از دشمنان سابق خود (طالبان) توافق کرد و آنها را به قدرت بازگرداند. قطر و ترکیه دو کشوری بودند که با چراغ سبز آمریکا و شاید کمک روسیه به همراه جولانی چهره خاورمیانه را عوض کردند. ریگان جمله معروفی در این زمینه داشت: «دشمنِ دشمن من، دوست من است.» امروز هم در سوریه، با تغییر نقشها و منافع، همین منطق جاری است. جولانی عملاً به حضور ایران و حزبالله در سوریه پایان داد و این موضوع یکی از بزرگترین خدمات به محور آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی تلقی میشود و حالا دارد جایزه اش را می گیرد.
ترامپ به جولانی پیشنهاد داده که رابطه سوریه با اسرائیل را دوستانه پیش ببرد. آیا این اتفاق خواهد افتاد و اگر این رابطه دوستانه شود در معادلات منطقه تا جه حد تاثیرگذار خواهد بود؟
اینکه شرایط داخلی سوریه اجازه چنین رابطه ای را بدهد یک بحث است، از طرفی خود بشار هم حاضر نبود با اسرائیل درگیر شود و از این رو به عملیات های اسرائیل در خاک سوریه پاسخ نمی داد. اسرائیل هم تا قبل از شرایط ۷ اکتبر علاقه ای به سقوط بشار اسد نداشت. اعراب به این نتیجه رسیده اند که در جنگ با اسرائیل موفق نخواهند شد و جنگ به نغع فلسطینیان نیست و جز تخریب و نابودی شهرها و دارایی ها نتیجه دیگری ندارد، تجربه لبنان نیز همین را نشان داد. عرفات سال ها قبل به این نتیجه رسیده بود و گفته بود در صلح پیروزیم و در جنگ شکست خواهیم خورد.
به زعم شما آیا سوریه به پیمان ابراهیم خواهد پیوست و اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت؟
الان شرایط تغییر کرده و از سوی دیگر ترکیه روابط رسمی با اسرائیل دارد، فرماندهی نیروهای آمریکایی در منطقه نیز در قطر مستقر است و این دو قدرت طرفدار اصلی جولانی هستند. طبیعی است که در چنین شرایطی، بازیگران مورد حمایت این کشورها، مسیر صلح با اسرائیل را دنبال کنند.
با این حال، چالشهایی نیز باقی است. مسائلی مانند اشغال جولان، حضور نیروهای خارجی در سوریه، یا وضعیت گروههای قومی و مذهبی داخل کشور، موضوعات حساسی هستند. آیا سوریه آماده است از بخشی از خاک خود صرفنظر کند؟ یا آیا اسرائیل حاضر است در ازای صلح، همانند تجربه صحرای سینا، اراضی اشغالی را بازگرداند؟ اینها پرسشهایی هستند که پاسخشان در گرو تحولات آینده است.
آیا این دیدار می تواند پایه گذار دولت پایدار جولانی در سوریه باشد؟
واقعیت این است که دولت سوریه با مجموعهای از مشکلات داخلی روبروست. هرچند اکثریت جمعیت این کشور سنی هستند، اما اقلیتهای قدرتمندی چون علویها، کردها، مسیحیان و دروزیها نیز نقش تعیینکنندهای دارند. کردها، با حمایت مستقیم آمریکا، از قدرت نظامی بالایی برخوردارند. مسیحیان حدود ۱۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهند و رابطه نزدیکی با غرب دارند. دروزیها در جنوب کشور تحت حمایت اسرائیل هستند و علویها، علیرغم کاهش نفوذ، همچنان از ارتباطات سنتی با غرب برخوردارند.
تشکیل یک دولت باثبات در سوریه مستلزم مصالحهای داخلی، منطقهای و بینالمللی است. به احتمال زیاد، مدیریت این مصالحه در دست ایالات متحده خواهد بود؛ با همراهی ترکیه، قطر، عربستان، امارات، مصر و اسرائیل. در داخل سوریه نیز باید توافقی میان گروههای قومی و مذهبی شکل بگیرد.
در نهایت، اگر چنین مصالحهای شکل بگیرد، با توجه به اکثریت جمعیتی اهل سنت، قدرت اصلی به آنها واگذار خواهد شد. در حال حاضر، چهرهای چون جولانی در حال نمایندگی این جریان است و اگر بتواند رابطه خود را با آمریکا، اسرائیل و بازیگران منطقهای تثبیت کند، ممکن است در آینده سیاسی سوریه نقشی کلیدی ایفا کند.
۲۱۲
نظر شما