گروه اندیشه:«همیاری ملی» تیتر سرمقاله شماره ۱۵۱ نشریه چشم انداز ایران، توسط لطف الله میثمی مدیرمسئول و صاحب امتیاز این نشریه راهبردی نوشته شده است. میثمی در مقاله اش می نویسد که ایران با انبوهی از مشکلات پیچیده و ناترازیهای گسترده (مانند آب، برق، گاز، پول، اقتصاد، نیروی انسانی، و حتی بیاعتمادی بین مردم و نظام انتخاباتی) دست و پنجه نرم میکند. او تاکید میکند که بسیاری از این مسائل، ریشههای عمیق سیاسی دارند و راهحل آنها صرفاً اقتصادی نیست. میثمی به این موضوع اشاره میکند که تحریمها، عدم سرمایهگذاری خارجی (حتی از سوی متحدان شرقی به دلیل FATF)، تعدد مراکز قانونگذاری، و کمبود ثبات قانونی، به وخامت اوضاع دامن زده است. نکته کلیدی که مقاله او بر آن تاکید میکند، ناکارآمدی رویکردهای صرفاً دولتی و سیاسی در حل این مشکلات است. او با اشاره به تواناییها و ظرفیتهای بالای مردم ایران در مواقع بحرانی (مانند زلزله، سیل، جنگ تحمیلی، اهدای خون)، راهکار "همیاری ملی" را به عنوان یک استراتژی مردمی و مکمل برای برونرفت از این وضعیت پیشنهاد میکند. به اعتقاد میثمی، مردم میتوانند با اقدامات خودجوش و همیاری در زمینههایی مانند ایجاد قرضالحسنه برای مسکن، آموزش، درمان، حمایت از خانواده زندانیان، و حتی اصلاح سنتهای پرهزینه، باری از دوش جامعه بردارند و این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند. او در نهایت بر این باور است که مسئولیت اصلی همچنان بر عهده مسئولان است، اما در شرایط فعلی، همیاری ملی میتواند به "ایران برای ایرانیان" جامه عمل بپوشاند. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
در گرماگرم ناترازیهای بسیاری همچون ناترازی آب، برق، گاز و حتی پول قرار داریم. بیاعتمادی نظام انتخاباتی کشور نسبت به مردم و متقابلاً بیاعتمادی مردم نسبت به نظام، مشکلات عدیدهای را به وجود آورده است. از یکسو، کارشناسی ملی کمنظیری در ایران، آن هم در یک بازه بیستساله رخ داده که حل مسائل اقتصادی ایران از راه اقتصاد میسر نبوده، بلکه راهحل سیاسی میطلبد: خواه بازنگری در سیاست خارجی، خواه مقابله جدی با باندها و مافیای اقتصادی. هماکنون اصلیترین تمرکز نظام بر مذاکرات سیاسی با امریکا بهمنظور رفع تحریمهای غیرقانونی است.
دولت منتخب در مناظرههای انتخاباتی خود مطرح کرد به دلیل تحریمها، صادرات ما ۳۰ درصد ارزانتر و واردات ما ۳۰ درصد گرانتر تمام میشود که سبب ۴۵ میلیارد دلار ضرر به اقتصاد کشور است. تازه پولی هم از طریق صادرات به ما نمیرسد و باید کالا وارد کنیم. دکتر پزشکیان در مناظره انتخاباتی گفت درحالیکه ما قرارداد بیستساله با فدراسیون روسیه و قرارداد بیستوپنجساله با جمهوری چین داریم و گرایش نظام به شرق است، هیچ نوع سرمایهگذاری در ایران انجام نمیشود، چراکه این دو ابرقدرت به دلیل FATF و ترس از تحریم شدن، مایل به سرمایهگذاری در ایران نیستند.
افزون بر ناترازیهایی که رئیسجمهور منتخب در مصاحبه تلویزیونی مستقیم به آنها اشاره کرد، باید ناترازی نیروی انسانی در چرخه صنعتی را نیز افزود. همچنین صنایع کشور به دلیل کمبود منابع انرژی اعم از گاز، گازوئیل و برق، در تمام فصول سال با تعطیلیهای مکرر روبهرو هستند. این ناترازیها موجب کاهش چشمگیر تولیدات شده، حال آنکه شعار سال تحت عنوان «سرمایهگذاری برای تولید» (اعم از داخلی و خارجی) اعلام شده است. از سوی دیگر، تعدد مراکز قانونگذاری به حدی است که ثبات قانونی –بهعنوان پیششرط اساسی سرمایهگذاری- محقق نشده است. در برخی موارد مشاهده میشود که حتی یک فرد میتواند بدون طی فرآیند بازنگری و همهپرسی، مواد قانون اساسی را دستخوش تغییر کند. به نظر میرسد اصل ۴۳ قانون اساسی عملاً به فراموشی سپرده شده است.
نمونه عینی این مسائل را میتوان در اقدامات شورای انقلاب فرهنگی مشاهده کرد که با تصویب قوانین خاص و تشکیل گشت ارشاد، منجر به وقایع ناگواری نظیر فوت خانم مهسا امینی و پیامدهای بعدی آن برای کشور شد. حتی اپوزیسیون با تمایلات براندازی آنچنان ناترازی عقلانیت دارد که نوجوانان و جوانان را در سال ۱۴۰۱ به یک براندازی به قول خودشان بیسر و بیتشکیلات تشویق کرد که ناکامیهای بسیاری را به بار آورد.بسیاری از کلاسهای آموزش و پرورش در مقاطع تحصیلی مختلف اعم از دورههای ابتدایی و متوسطه، در ایام سال بهصورت مجازی برگزار میشود و بسیاری از دانشآموزان تلفن همراه ندارند که بتواند از کلاسهای غیرحضوری استفاده کنند.
متأسفانه همانگونه که شاهد هستیم، جریانهای سیاسی همسو با نظام با کارشکنیهای گستردهای مواجه هستند که موجب میشود هر گونه موفقیت احتمالی در عرصههای داخلی یا بینالمللی صرفاً به جناح خود نسبت داده شود، حتی در مواردی که منافع حاصل از آن موفقیتها به رقبا تعلق گیرد. این مسئلهای بود که دکتر پزشکیان در مناظرههای انتخاباتی به آن اشاره کرد و به رقیب خود متذکر شد که با وجود تأکید ایشان بر مسائل کارشناسی، مشکل اصلی همان کارشکنیهایی است که رقابتهای سالم سیاسی را به خصومتهای نابجا تبدیل میکند. بر این اساس، با اذعان به کثرت مشکلات موجود، صرف برشمردن موارد متعدد نمیتواند راهگشای حل آنها باشد.
مسئله اصلی ما این است که هر شهروندی در هر جایگاهی چه در دولت و چه بیرون از دولت، بهتر است به فکر راه برونرفت از مشکلات باشد تا برشمردن آنها؛ البته بدیهی است که مسئولیت این مشکلات همگی بر عهده مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران است. از آنجا که دولت با گرفتاریهای خارجی و داخلی بسیاری مشغول است؛ در اینجا این پرسش مطرح است که مردم چه باید کنند، حتی وقتی ارز دولتی یا نیمایی مطرح میشود آنچنان باندها و مافیاها مانند چای دبش به جان این ارز میافتند که چیزی به ملت نمیرسد و اگر دولتی ارقام این ارز را که بانک مرکزی به اشخاص واگذار میکند اعلام کند، بلافاصله از سوی مقامات بالاتر جلوی آن گرفته میشود.
اینجاست که باید کنشگران ملی نیمنگاهی به راهبرد جدیدی داشته باشند و آن «همیاری ملی» است که در گذشته در بین ما ایرانیان جاری و ساری بوده و شدت و ضعف داشته است. زمزمهای در بین مردم است که میگویند کسی به فکر ما نیست. آیا خودمان نمیتوانیم به فکر خودمان باشیم؟ آیا قادر نیستیم کار خودمان را خودمان انجام دهیم؟ مگر زلزلههای زیادی در ایران رخ نداده و مگر بلافاصله در مقطع وقوع زلزله برخی از ما مأیوس نشدیم که چرا کاری برای مردم زلزلهزده نمیشود؟ مگر بعد از دو سه روز که از وقوع زلزله میگذشت شاهد آن نبودیم که همین مردم با بسیج نیرو و امکانات خود بهسوی مناطق زلزلهزده چه شوری به پا کردند که حتی یأس بسیاری به امید وافر تبدیل شد و مردم پی به قدرت خود بردند.
موارد دیگری چون سیلهای متعدد هم در ایران رخ داده و قدرت حمایت مردمی را در کنار امکاناتی که نظام در اختیار میگذارد، دیدهایم؛ بنابراین چرا ما نتوانیم این نیرو را در حل مشکلات مردم به کار ببریم. یکی از موارد مهم این قدرت مردمی را در جریان دفاع در برابر حمله بعث عراق دیدیم که واقعاً شگفتآور بود. به عنوان مثال سردار شهید تیمسار ولیالله فلاحی که تجربه زیادی در ارتش داشت، پس از انقلاب ابتدا به فرماندهی نیروی زمینی و سپس به ریاست ستاد نیروهای مسلح گماشته شد و پس از عزل بنیصدر، مرحوم امام اختیارات فرماندهی کل قوا را به او واگذار کردند. او با وجود صلاحیت و کارشناسی اعتراف کرد در جریان وسیع حمله عراق به ایران، ارتش فقط میتوانست چهار ماه جنگ را لجستیک کند و عمده پشتیبانی جنگ از طرف مردم انجام شد؛ با وجود اینکه مردم سلاح سنگینی هم برای مقابله و دفع تجاوز نداشتند، اما مردم با عزم ملی و با کمترین امکانات جنگی و دست خالی با نثار جان خود و استراتژی موج انسانی، مملکت را از اشغال نجات دادند و الگویی را به بار آوردند که منشأ الهام برای مردم لبنان شد و طی هجده سال دفاع از سرزمین لبنان، ارتش اشغالگر اسرائیل را بیرون راندند و استقلال لبنان را تأمین کردند.
در پی فاجعه بندر شهید رجایی، زمانی که نیاز به اهدای خون برای مصدومان اعلام شد، حضور غرورآفرین مردم در صفوف اهدای خون، صحنههای بهیادماندنی خلق کرد. شاهد بودیم که برخی از هموطنان تا چهار ساعت زیر تابش سوزان خورشید صبوری کردند تا بتوانند خون خود را اهدا کنند. فستیوال کوچه در بوشهر که پیش از این به عنوان یک جشن ملی شناخته میشد به سوگ ملی تبدیل شد. در بسیاری از شهرها، مردمان غیور مراسم عزاداری برپا داشتند. از جانفشانی آتشنشانان گرفته تا بسیج خودجوش آمبولانسها و خلبانان دلیری که با هواپیماهای آبپاش، جان خود را به خطر انداختند، همه و همه گواهی روشن بر وجود همبستگی ملی بودند. این رویدادها به وضوح نشان میدهد که برخلاف برخی ادعاها مبنی بر سطح پایین همبستگی ملی در ایران، این حس عمیق همچنان در جامعه زنده و پویا است. صحنههای همدلی و ایثار در این فاجعه، تصویری گویا از پیوند ناگسستنی مردم ایران با یکدیگر ارائه داد.
مردم ما در جریان دفاع از کشور، درخت همیاری ملی را بارور و شکوفاتر کردند؛ اینک در شرایط کنونی چرا ما نتوانیم از این نیروی شگرف در جهت حل مشکلات مردم بهره بگیریم؟ یکی از نگرانیهای ملت و نظام، مهاجرت فرهیختگان است که به نظر میرسد در مقایسه با مهاجرت مردم دیگر کشورها نامطلوبترین نوع مهاجرت است، بدین معنا که در کشورهایی چون هند، پاکستان، افغانستان، عربستان و کشورهای عربی، ترکیه و حتی چین وقتی دانشآموزان، دانشجویان، فارغالتحصیلان و دیگر فرهیختگان به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند، معمولاً بخشی یا تمام درآمد خود را به وطن و خانواده بازمیگردانند، درحالیکه فرهیختگان ما وقتی به خارج از کشور میروند، تمام سرمایه خود را با خود میبرند و پس از استقرار و شاغل شدن، درآمدی را به ایران بازنمیگردانند.
و نهتنها درآمدی بازنمیگردانند، بلکه سعی میکنند سایر اعضای خانواده را نیز با خود به مهاجرت تشویق کنند؛ تازه اگر بخشی از درآمد را به ایران بازگردانند، خانه یا ملکی را میخرند تا در اثر تورم ۴۰ درصدی در ایران گرانتر شده و باز به خارج برگردانند، درحالیکه بانکهای خارجی بیش از ۵ درصد به سپرده بانکی سود نمیدهند. ما میتوانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم، بدین معنا که افرادی که چه در داخل و چه در خارج که از امکاناتی برخوردار هستند یکی از آشنایان یا افراد فامیل خود را در ایران موظف کنند که به وضعیت مردم آسیبدیده و محروم کمک کنند تا آنهایی که در خارج از کشور هستند بتوانند از این طریق مطمئن شوند که پول آنها واقعاً به دست مردم نیازمند در داخل برسد.
بیاییم باور کنیم در شرایط موجود و با تورم ۴۰ درصدی اعلامشده، اگر در فامیل یا در هر محلی چند مؤسسه قرضالحسنه ایجاد شود، میتوانند به خیل مستأجرانی که هر سال ودیعه مسکن (پول پیش) آنها زیاد میشود، کمک رسانند و از طریق قرضالحسنه فقط کارمزد مختصری دریافت دارند که مخارج جاری قرضالحسنه را بدهند. مسکن یکی از مشکلات جدی مردم است. از چنین مسیرهایی میتوان با حمایت از کسانی که دارای مسکن نیستند، شرایطی ایجاد کرد تا بتوانند واحد مسکونی کوچکی برای خود تهیه کنند و از فشار مسکن استیجاری آزاد شوند. این روند البته در ایران تا حدودی انجام میشود، اما اگر حمایت مهاجران و صاحبان امکانات داخلی را بیشتر همراه داشته باشد، میتواند جدیتر پیگیری شود. این کار به جلوگیری از معاملات ربوی و وامهای بانکی با درصدهای بالا هم کمک میکند. سرمایههای ربوی یکی از آفتهای مهم کشور است.
همانطور که میدانیم با وجود آنکه در قانون اساسی آمده آموزش و پرورش و آموزش عالی رایگان حق همگانی است، دبیرستانها و دانشگاههای ما به سمت خصوصی شدن پیش میروند و این موضوع موجب میشود که مردم متوسط و زیر متوسط نتوانند از تحصیلات دبیرستانی و عالی باکیفیت بهرهمند شوند. میتوان با حمایت و پرداخت قرضالحسنه، به آموزش رایگان در مقطع دانشگاه یا دبیرستان در ایران کمک کرد. این هم روالی است که در حال انجام است و مهاجران میتوانند این روند را رونق دهند.فکر نکنیم که این کارها کوچک است، بلکه بینهایت کوچکها با استمرار و فزایندگی خود به قیامی تبدیل میشوند و مردم احساس میکنند که بدون یار و یاور و پشتوانه نیستند، آن هم از طریق هموطنان خود.
نوع دیگر از «همیاری ملی» اختصاص دادن بخشی از درآمد به دانشآموزانی یا دانشجویانی است که تلفن همراه ندارند تا بتوانند از کلاسهای غیرحضوری استفاده کنند و این امر در مناطقی چون سیستان و بلوچستان بیشتر احساس میشود؛ البته هماکنون خیریههایی زیادی در این راستا فعالاند و ما امیدواریم که از طریق همیاری ملی به این روند دامن زده شود و شتاب پیدا کند. از این طریق است که دیگر بیگانگان نمیتوانند با تبلیغات مردم نیازمند و مستمند را بهسوی خود بکشانند.
به یادم دارم موقعی که دانشآموز بودم بهویژه در زمستان که عمدتاً مردم برای گرمایش در خانه کرسی میگذاشتند و همه افراد خانواده از آن کرسی بهرهمند میشدند خیریههایی بودند که زغال و خاک زغال بین مردم توزیع میکردند و در مدرسه بچهها برای هم تعریف میکردند که توانستیم زیر کرسی به درس و مشق خود بپردازیم.
با توجه به کاهش ارزش پول ملی و افزایش دلار در برابر ریال، هزینههای دارو و درمان بیداد میکند، چراکه بیشتر مواد اولیه دارو در ایران وارداتی است و کارخانههای تولید دارو نمیتوانند با یک قیمت ثابت دارو در اختیار بیمارستانها و داروخانهها قرار دهند و مردم ما از این بابت رنج بسیار میکشند؛ البته مسئله باندهای دارویی باید بهطور مستقل بررسی شود که نقش مهمی در کمبود دارو و فروش آن به قیمت بالا دارند. برای نمونه کافی است که یک نفر در فامیل به بیماری سرطان مبتلا شود نهتنها همه پسانداز مالی خانواده صرف معالجه وی میشود که در نهایت ممکن است به درمان قطعی هم نرسیده و پساندازی هم برای بازماندههای متوفی باقی نماند.
کافی است یک نفر مدتی از وقت خود را صرف داروخانهها یا حسابداریها در بیمارستانها کند. او با افرادی روبهرو خواهد شد که توان پرداخت هزینه دارو یا حتی هزینه بیمارستان دولتی را هم ندارند، چه برسد به بیمارستانهای خصوصی. برای هر خانواده یا فامیلی ضرورتی پیش میآید که سرمایه هنگفتی برای معالجه سرطان یا ام اس یا دیگر بیماریها یا حتی دندانپزشکی کنند. در این زمینه قرضالحسنهها میتوانند پاسخ خوبی به این نیاز باشند. در این زمینه نهادهایی مانند محک و نهادهای دیگر فعال هستند و حمایت میکنند، ولی میتوان با حمایت از این نهادها یا ایجاد نهاد جدید به این همیاری پیوست. ظاهراً ضرری که صاحبان قرضالحسنه میکنند این است که ارزش پول خود را با توجه به تورم تا حدودی از دست میدهند، ولی دستاوردهای ملی و معنوی فراوانی در این کار نهفته است.
متأسفانه هزینه هنگفت دیگری که گریبان خانوادهها را گرفته، مرگ یک نفر از اعضای خانواده است که آن خانواده علاوه بر دوا و درمان باید هزینه خرید قبر به قیمت بالا، مخارج تشییعجنازه و مراسم ختم، هفتم و چهلم که همراه با ناهار یا شام در منزل یا رستوران است را بپردازند. در این مراسم عمدتاً مسئله آبرو و آبروداری مطرح میشود، درحالیکه در صدر اسلام و در میان ائمه رسم بر این بوده که بعد از مرگ یک عضو خانواده، اهالی محل تا یک هفته مخارج رفتوآمد و ناهار و شام متوفی را تأمین میکردند تا فشاری به خانواده مرحوم نیاید. به لحاظ مذهبی و معنوی روایتهای بیشماری از جانب پیامبر و ائمه وارد شده است که خانواده فرد درگذشته نباید آسیب ببیند یا ضرر و زیانی متوجه آنها شود.
در اینجا مسئولیتی متوجه علمای دین و دینداران است که با اشاعه این روایتها تلاش کنند بخشی از هزینههایی که در آیینهایی از این دست هزینه میشود به خیریهها راه یابد و صرف امور خیر شود. امیدواریم هر شهروند ایرانی در وصیتنامه خود به این امر تأکید کند و اجازه ندهد که وارثان از آن تخطی کنند. اصلاحی که میتوان در قانون ارث انجام داد این است که به جای تقسیم ثروت بین وارثان، از قدرت انباشت سرمایه استفاده کرده و با آن به تأسیس مؤسسه یا شرکتی مولد بپردازند. این موجب میشود که سهم هر کسی دست نخورد و به جای مصارف شخصی، صرف تأسیس شرکت مولد شود؛ مسلماً چنین نهالهایی که کاشته میشود در راستای زمان به درخت سایهگستری تبدیل خواهد شد که نخستین ثمره آن همیاری ملی است که توان ملت را افزایش میدهد.
راه برونرفت این است که هر مهاجری که از ایران به کشور دیگر میرود فکر نکند که «خر من از پل گذشته است»، بلکه باید دیگراندیش بوده و به فکر کسانی باشد که توانایی مهاجرت ندارند تا همه در سرزمین خود بمانیم دست به دست هم داده تا پروازی همگانی رخ دهد؛ این باقی ماندن در سرزمین را باید از فلسطینیها آموخت که با بیرحمانهترین فشارهای تصورناپذیر از سرزمین خود دفاع میکنند و درس بزرگی به اشغالگران و اربابان زر، زور و تزویر میدهند.
مورد دیگری که به فراموشی سپرده شده حمایت از خانوادههای زندانیان است. پیش از انقلاب، انجمنهای حمایت از خانوادههای زندانی از بودجه مملکتی برخوردار بودند و خیریههایی هم مکمل آن بودند. مهم این است که حساب زندانی را که درست یا غلط محکوم شده باید از حساب خانواده تفکیک کرد. خانواده با از دست دادن نانآور خود نباید محرومیتی را تحمل کند. به نظر میرسد یکی از موارد پیشگیری از جرم، حمایت از خانواده زندانیان است. پس از انقلاب، این انجمنها از رقم بودجه دولتی برخوردار نبودند و تنها خیریهها به هیئتامنای این انجمنها کمک میکردند. البته باید در حمایت از بسیاری از زندانیان هم تلاش کرد، بهویژه زندانیانی که اتهام مالی دارند یا به دلیل پرداختن نکردن اقساط مهریه زندانی شدهاند.
آنچه در فوق اشاره شد به هیچ روی از بار مسئولیت مسئولان جمهوری اسلامی ایران نمیکاهد. آنان با برخورداری از امکانات گسترده موظفاند بهصورت ریشهای به چارهجویی این معضلات بپردازند، اما در شرایطی که نظام با انبوهی از چالشها و بحرانها دستبهگریبان است، «همیاری ملی» بهعنوان راهبردی مردمی پیشنهاد میشود. نشریه سیاسی-راهبردی «چشمانداز ایران» در وضعیت کنونی، خواستار تحقق راهبرد «همیاری ملی» است که این امر مستلزم مشارکت همه شهروندان ایرانی است تا شعار «ایران برای ایرانیان» از آرمان به واقعیت بدل شود؛ چه فردا بسی دیر خواهد بود.
216216
نظر شما