جواد مرشدی:روز گذشته ترامپ از پیشنهاد پوتین برای مشارکت در مذاکرات ایران و آمریکا خبر داد وگفت ایران در تصمیمگیری درباره توافق هستهای کُند عمل میکند.
رئیس جمهور ایالات متحده با بیان اینکه از نظر من، ایران در این موضوع بسیار مهم تعلل کرده ،بازی روانی خود را ادامه داد واز رو به اتمام بودن زمان تصمیم گیری تهران درباره برنامه هسته ای گفت.
این پرونده مدتهاست که از بستر فنی خود خارج شده و اکنون به میدان نبرد سیاسی میان ایران و این ائتلاف بدل شده است.یک روز از جمله نظامی می گویند و روز دیگر از تشکیل کنسرسیوم.ظاهرا آنها میخواهند همه مسائل خود با ایران را از طریق این پرونده حلوفصل کنند، در حالی که این کار غیرممکن است.
در تحلیل مذاکرات باید بین اهداف این مواجهه و روندهای اجرایی که طرفین دنبال میکنند، تفکیک قائل شد. نباید درگیر اقدامات تاکتیکی یا روانی روزانه مانند توئیت ترامپ یا سخنان دیگران شویم. اینها نباید ما را از اهداف استراتژیک و ماهیت مذاکرات منحرف کنند.
خبرگزاری "خبرآنلاین"در گفتگو با نصرت الله تاجیک دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بین الملل ایجاد کنسرسیوم و زمینه همکاری هسته ای با کشورهای منطقه را مورد بررسی قرار داده که در پی می آید.
بنظر شما کشورهای منطقه تا چه حد تمایل به همکاری در کنسرسیوم هسته ای با ایران را دارند و در این زمینه همکاری می کنند؟
برای پاسخ دقیق به این سوال، باید از کشورهای منطقه مستقیماً سوال شود. تا امروز، من هیچ اظهار نظر رسمی یا متنی از سوی این کشورها ندیدهام که آمادگی خود را برای مشارکت در چنین کنسرسیومی اعلام کرده باشند. در حال حاضر، همکاری مشخصی میان ایران و کشورهای منطقه در زمینههای عادی چه رسد به راهبردی از جمله هستهای وجود ندارد. این عدم همکاری نشاندهنده آن است که ایده تشکیل کنسرسیوم هستهای، فعلاً در سطح نظری باقی مانده و اجرای آن در این منطقه بعید به نظر میرسد.
ابتدا باید بررسی کنیم که آیا چنین مدلی از کنسرسیوم در سایر نقاط جهان تجربه شده است یا خیر. آیا در قاره آمریکا، اروپا، یا آسیا کنسرسیوم هستهای عملیاتی شده؟ پاسخ، منفی است یا حداقل نمونه بارز و موفقی وجود ندارد.
در همین منطقه خلیج فارس، کشورهای حاشیه جنوبی آبراه " که نسبت به ایران هم راستاتر و همگنترند"خودشان نتوانستهاند هیچ نوع همکاری یکپارچه فنی، فناورانه یا استراتژیک ایجاد کنند؛ آن هم با وجود اشتراکات فرهنگی، زبانی و اقتصادی. حال چگونه میتوان انتظار داشت که این کشورها با ایران که دارای روابطی پر از سوءظن، بیاعتمادی و اختلافات سیاسی و ژئوپلیتیکی است همکاری نزدیک و اعتماد فناورانه برقرار کنند؟
به بیان روشن، منطقه ما توسعهنیافته است. بسیاری از کشورهای منطقه، پیشرفت ایران را تهدیدی علیه خود تلقی میکنند. آنها عادیسازی روابط ایران با غرب را به زیان خود میدانند. ما نه همکاری دانشگاهی داریم، نه مراکز مطالعاتی مشترک، نه حتی تبادل جدی دانشجو. بنابراین طرح ایده کنسرسیوم در چنین شرایطی، واقعگرایانه نیست و بیشتر یک پروژه دانشگاهی یا نظری است تا عملیاتی.
ایران چقدر آمادگی دارد تا فناوریهای خود را به اشتراک بگذارد؟
ما هنوز نمیدانیم اساساً ایده کنسرسیوم رسمی مطرح شده یا صرفاً گمانهزنی رسانهای است. مثلاً رسانه «آکسیوس» اخیراً از طرح کنسرسیوم به همراه مجوز احتمالی ترامپ برای درصدی از غنیسازی خبر داد، که البته از سوی ترامپ تکذیب شد.
بهفرض پذیرش سناریو و ورود به بررسی آن، موضع رسمی ایران (بر اساس اظهارات وزیر امور خارجه) این است که اگر هم کنسرسیومی مطرح باشد، در کنار غنیسازی داخلی خواهد بود، نه جایگزین آن. در واقع، ایران نمیخواهد با هر ایدهای مخالفت کند، بلکه هدفش باز نگه داشتن راه گفتوگوست تا به هدف اصلی یعنی رفع تحریمها برسد.
اما در عمل، با توجه به نبود همکاری علمی، فنی و ... بین ایران و کشورهای منطقه، اجرای چنین پروژهای بسیار بعید به نظر میرسد. ایران حاضر نیست به راحتی منافع استراتژیک خود را به اشتراک بگذارد، مخصوصاً اگر این کار به قیمت کاهش اقتدار ملی یا افزایش نفوذ اطلاعاتی خارجی باشد.
آیا عربستان حاضراست از غنیسازی در خاک خود چشمپوشی کند و با ایران وارد شراکت در غنیسازی در خاک ایران شود؟
با توجه به شناختی که از عربستان دارم، بعید است که این کشور نیز تمایلی به چنین همکاری داشته باشد. ما حتی در حوزههای سادهتری مثل صنعت یا تولیدات غیرحساس و حتی دوچرخه سازی هم پروژه مشترکی نداشتیم. چگونه ممکن است همکاری از فناوری هستهای آغاز شود؟ در گذشته سرمایهگذاریهایی از سوی عربستان خصوصا در خصوص مواد شوینده در ایران وجود داشت، اما به دلایلی نظیر تحریمها و فشارهای آمریکا، این سرمایهگذاریها قطع شدند. یعنی خود آمریکا و اقداماتش باعث دور شدن کشورها از یکدیگر شده است! حالا چه انتظاری هست که چنین کنسرسیومی زمینه اجرائی به خود بگیرد؟!
پیشنیاز چنین همکاریهایی، حل مجموعهای از مسائل سادهتر است. نمیتوان بدون طی کردن مراحل ابتدایی اعتمادسازی، به مرحلهای حساس مانند کنسرسیوم هستهای رسید.
کلا چقدر زمینه همکاری هستهای واقعی در منطقه وجود دارد؟ آیا خیال و رویاست یا اینکه واقعا این زمینه وجود دارد؟
ما حتی در حوزههایی مثل محیط زیست، ریزگردها، آب، نفت یا آلودگی هوا همکاری مشترک نداریم. هیچ پروژه مشترک، مرکز تحقیقاتی، یا نشست علمی مؤثری میان ایران و کشورهای منطقه برگزار نشده است.
دلیل اصلی این وضعیت، نبود یک گفتمان غالب سیاسی،اقتصادی وفرهنگی درونمنطقهای است. هر کشوری مسیر توسعه خود را متفاوت طی میکند. ایران به دلیل تجربه جنگ تحمیلی و حمایت برخی همسایگان از دشمنش، مسیر توسعه دفاعمحور را در پیش گرفته است. این اختلاف در رویکردهای راهبردی، مانع بزرگی برای هرگونه همگرایی است و روز به روز بر عناصر واگرا افزوده میشود و آمریکا نقش موثری در این زمینه دارد.
پس، نقشآفرینی قدرتهای خارجی، از جمله آمریکا، در تشدید شکافها و بیاعتمادیها، قابلانکار نیست. کشورهایی که خود نقش مؤثری در دوری کشورها از یکدیگر داشتهاند، امروز نمیتوانند پیشنهاددهنده راهکار نزدیکی باشند.
با توجه به گفته های شما این سوال پیش می آید که اساسا اصلا چرا ایده کنسرسیوم مطرح شده است؟
کنسرسیوم هم نکات منفی دارد و هم نکات مثبت. اگر با بدبینی به آن نگاه کنیم اصل ایده کنسرسیوم خارج کردن توانمندی بومی شده ایران است! لذا ایده کنسرسیوم، اگرچه در ظاهر میتواند مشارکتپذیر و همگرایانه باشد، اما در عمل برای منطقه ما در شرایط کنونی مناسب نیست. شاید اگر از همکاریهای علمی، فنی، و مطالعاتی کوچکتر آغاز کنیم، در آینده شرایط برای طرحهایی در این سطح فراهم شود. اما شرط نخست آن، رفع دشمنی میان ایران و آمریکاست.
آمریکاییها هنوز نمیدانند دقیقاً چه راهبردی را در قبال ایران باید دنبال کنند. منبع اطلاعاتیشان ناقص، غیرمستقیم و غالباً جهتدار است. مادامی که تکلیف آنها مشخص نباشد، ورود ایران به چنین پروژههایی بیفایده یا حتی مضر خواهد بود.
در مذاکرات نیز، اگر بحث تحریمها به سرانجام نرسد و صرفاً به جزئیاتی مانند غنیسازی بپردازیم، نتیجهای حاصل نخواهد شد. باید مذاکرات «برد-برد» باشد، در غیر اینصورت ایران انگیزه ای برای تداوم حضور بر سر میز مذاکره نخواهد داشت! اگرچه استراتژی اش تداوم مذاکرات است. اما بخشی از مشکل کنونی وضعیت دولت ترامپ در مقابل فشارهای داخلی و خارجی و سردرگمی در این زیمنه است!
از این صحبت شما آیا می توان نتیجه گرفت که طرح ایده کنسرسیوم صرفا برای خروج از بن بست است ؟
بله، شاید طرف عمانی این ایده را مطرح کرده باشد. شاید هم طرف آمریکائی به عنوان یک سناریو مطرح کرده باشد! اما کلا نامه اخیر آقای ویتکاف گویا خیلی تو ذوق مذاکره کننده گان ایرانی زده است! اما روش آمریکا که میخواهد از رسانه به عنوان بخشی از مذکره استفاده ابزاری کند و ایده هایی چون کنسرسیوم را از طریق رسانهها و منابع ناشناس، اغلب در قالب تاکتیکهای روانی مطرح کند. آمریکا، بهویژه در دوران ترامپ، تلاش میکند از طریق این تاکتیکها افکار عمومی ایران را تحت فشار قرار دهد. اینجاست که ضرورت دارد یک استراتژی رسانهای هوشمند و فعال از سوی ایران طراحی و اجرائی شود.
از سوی دیگر، باید روشن شود مشروعیت و هدف این مذاکرات چیست. ایران تنها به دلیل رفع تحریمها وارد گفتوگو شده و اگر نتیجه ملموسی حاصل نشود، ادامه روند مذاکره تنها منجر به فرسایش و کرختی افکار عمومی خواهد شد.
در نهایت اینکه این ایده اگرچه حتی یک بازی روانی هم باشد آیا محقق خواهد رسید ؟
ایده کنسرسیوم هستهای اگرچه در سطح نظری قابل بررسی است و شاید در محافل دانشگاهی یا مطالعاتی ارزش داشته باشد، اما در سطح سیاسی و اجرایی، با توجه به شرایط منطقه، روابط ایران با همسایگان، و دیوار بلند بیاعتمادی، فعلاً زمینهای برای تحقق آن وجود ندارد.
راهحل آغاز این نوع همکاریها، بازسازی تدریجی اعتماد، کاهش تنشها، ایجاد گفتمان مشترک منطقهای، و در نهایت، حل مشکلات ایران و آمریکا از طریق گفتگوست و نه اتخاذ استراتژی تهدید و فشار از پائین و چانه زنی از بالا با تهدید و بالا نگاه داشتن چماق حمله اسرائیل و یا اعمال مکانیسم ماشه توسط آمریکا و اروپا! انشاالله.
212
نظر شما