۰ نفر
۲۴ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۵

فارغ از همه منازعات سیاسی و اختلافات فکری، نباید به اختلافات قومی دامن زد.

چه فرق می کند، عرب یا عجم. هر کس این بازی را تحریک کند، کاری زشت و ناصواب انجام داده است. این درست است که میان اقوام مختلف، حتی شهرهای نزدیک به هم یا روستاها و یا در دل روستا محله بالا و پایین با هم منازعه و رقابت دارند، اما این کار برای جاهلان هر دو طرف مطلوب است نه برای نخبگان و راهبران و زبدگان این دو قوم. مگر آن که یا جاهل باشند یا از سرعناد و سیاست بازی های بی دلیل بخواهند این مسائل را دنبال کنند و میان عوام به خود شیرینی بپردازند و غافل از پیامدهای آن برای امروز و فردای کشور خود و منطقه باشند.
زمانی اسرائیل که درست شد، و روابط خوبی که به دلیل وابستگی دولت پهلوی با امریکا، با کشور ما داشت، خشم عربها برانگیخته شد. نام خلیج فارس را عوض کردند و شروع به دشنام گویی به عجم ها کردند. پیش از آن نویسندگان ایرانی در دوره رضا شاه، به تحقیر عربها پرداختند و در نثر و نظم بارها بدگویی کردند. هر دو کار زشتی کردند. مگر تردیدی در این هست که خلیج فارس، فارس است؟ تکرار یک گزاره اشتباه که آن را درست نخواهد کرد. در این زمینه ایران باید تاکید بورزد، ادله تاریخی و جغرافیایی خود را نشان دهد و در اثبات حقوق خود تاکید کرده به هیچ روی کوتاه نیاید.
این منازعات پس از انقلاب اسلامی صورت جدی تری به خود گرفت. صدام، صدها کتاب و چندین همایش علیه مجوسیان گذاشت. جنگ تحمیلی را قادسیه خواند. عربها را به اسم قادسیه به دفاع از خود فرا خواند و همه را درگیر منازعه با عجم کرد. ماجرا ادامه یافت.
بعد از جنگ، تلاش دو دولت هاشمی و خاتمی این بود که منازعه با عربها جای خود را به روابط متعادل‌تری بدهد. آثار آن هم مثبت بود. هم از بحران در منطقه کاست، هم تا حدودی جلوی خرید تسلیحات را گرفت. هم توجه را به سمت مقابله با اسرائیل جلب کرد. در این شرایط عرب و ایرانی و ترک بهم نزدیک تر شدند.
اما بعد چه شد؟ شعارها و سیاست های تند اولا عربها را از ما جدا کرد. همان سال اول. بعد هم اسرائیل را که در موضع ضعف بود و با آن همه جنایت بدنام شده بود، در کانون حمایت های امریکا و اروپا قرار داد. سیل سلاح ها را به سمت خاورمیانه سرازیر کرد. اینها بماند... تا بزرگترین مانور این روزها که همه اش علیه ماست.
.... داستان دشمنی عرب و عجم در یکی از برهه های بد خود قرار گرفته است. این هم ناشی از مسائل فیما بین و در دست سیاستمداران است که حالا دوره بد خود را به نمایش گذاشته و امیدواریم بدتر نشود. این که چه کسی این روابط را خراب کرد، چه چیزی به دست آورد، کدام طرف مقصر است، باید در جای خود مورد تامل قرار گیرد. مشکل این است که حالا پیش آمده و قبل از آن که آتشین تر شود باید فکری برای آن کرد و لااقل باید زبان را نگاه داشت.
از زاویه تمدنی، باید گفت تمدن اسلامی حاصل تلاش عرب و عجم و ترک به عنوان سه قوم اصلی با دهها قوم دیگر در نواحی دوردسترس تر است. متهم کردن این که تمدن فقط از عجم است نه دیگران، گفتن این که دیگران هیچ تمدنی ندارند. گفتن این که همه تمدن این نواحی مربوط به پارس است، نه سخن تاریخی درستی است نه به مصلحت سیاسی ما.
توسعه این دشمنی های قومی که با هیچ کجای دین ما سازگار نیست، حتی اگر توسط دیگران با بی توجهی صورت می گیرد، آدم های عاقل نباید دنبال آن باشند. اگر دیگران جسارتی می کنند، نباید اسباب خروج ما از حد اعتدال شده و بگوییم که آنان هیچ تمدنی ندارند. مگر خداوند در قرآن نفرموده است که «لایجرمنّکم شنآن قوم علی ان لا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوی» رفتار تند دیگران نباید شما را از عدالت خارج کند.
امروز ما بیش از همه نیاز به همگرایی داریم نه ایجاد تفرقه قومی. وقتی اروپاییان از میلیاردها دلار خود می گذرند تا یکی از اعضای خود را نجات دهند، این چه رفتار و گفتاری است که در باره اقوام دیگر از ما سر می زند؟ اگر یک آیه زیبا و خواستنی در قرآن باشد همین است که ان اکرمکم عند الله اتقاکم.
 

کد خبر 207573

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =