به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایبنا، تاریخ بشریت همواره با رویدادهای مختلف و بسیار مهمی همراه بوده است که هر یک تا مقداری سرنوشت آدم را تحت تأثیر گذاشته است. تجربههایی که تاریخ بشریت به خویش دیده است هم برگرفته از تجربیات مفید است که اثرهای مهمی در آینده آن رقم خواهد زد و هم برگرفته از تجربیات تلخ و دشوار هستند. جنگ و پیکار و نبرد یا زورآزمایی بین دو یا چند گروه که امکان دارد با خشونت بسیاری همراه باشد. جنگ بین کشورها از سختترین و پر تلفاتترین جنگها میتواند باشد. به این موجب جنگ قدمتی زیادتر از تاریخ داشته و به اساطیر خواهد رسید. مقوله جنگ همچنان یکی از این رویدادهای اثرگذار تاریخ است که زیادتر از صدها و هزاران دفعه در بین اقوام و قبیلهها و امپراتوریها انجام گرفته است و همچنان نیز به روشهای مختلف نیز درحال رخ دادن است. در بیش از سه هزار و پانصد سال تاریخ مضبوط بشریت فقط دویست و هفتاد سال بدون جنگ وجود داشته است.
کتاب «صد جنگ بزرگ تاریخ» نوشته علی غفوری به بررسی مهمترین جنگهای تاریخ میپردازد. کتاب با نبرد آشور و ماد آغاز شده و با جنگ دوم خلیجفارس پایان مییابد. ازجمله جنگهایی که در این کتاب به شرح آنها پرداخته شده جنگهای صلیبی، جنگهای خلیجفارس، جنگهای ایران و روسیه و … است.
آشوریان جنگجویان بی رحم
در دنیای قدیم تمدنهای قابل توجه منحصر به بین النهرین، پارس، چین، جنوب اروپا و شمال شرق آفریقا بود اما در این بین بیشترین تمرکز قدرت، شوکت و نفوذ در بینالنهرین بود. از ۲۳۰۰ قبل از میلاد مسیح دولتهای متعددی در این منطقه به وجود آمدند که برخی از آنها نظیر عیلامیها سوریها و فینیقیها از قدرت و شکوه فراوانی برخوردار شدند. این ملتها دارای روحیه شهرنشینی و ایجاد تمدن بودند اگرچه از جنگاوری نیز غافل نبودند. اما بهتدریج در بینالنهرین دولتی در حال بالا گرفتن بود که میتوانست حیات تمدنهای بینالنهرین را به خطر اندازد.
آشوریها که ملتی سامینژاد بودند در ۱۳۰۰ قبل از میلاد استقلال یافته و سیاست «جنگ و پیشروی را اتخاذ کردند دلیل اصلی این امر نیز غیر حاصلخیز بودن زمینهای آنها و آبادانی تمدنهای مجاور بود. در بهار هر سال دولت آشور نیروهای خود را گردآوری کرده و به شهرهای آباد اطراف میتاخت. نبردهای پیدر پی آنها را به اندازهای قوی و جنگاور ساخت که بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۶۰۰ قبل از میلاد قویترین قدرت نظامی آسیا بودند. سپرهای بلند، وسایل قلعهکوب و برجهای متحرک سبب شده بود تا هیچ شهری در برابر آنها توان مقاومت نداشته باشد و از طرف دیگر در دشتها نیز سربازان تمدنهای دیگر قادر به مبارزه با آنها نبودند چراکه سرباز آشوری از نظر تجهیزات سرآمد زمان خود بود تیر و کمان نیزه کلاهخود و زره سبب شده بود تا مردان آشوری تقریبا رویینتن شوند. میتوان گفت از نظر نظامی آشور به مانند رم باستان بود و سپاههای آشوری بسیار منظم و تعلیم دیده بودند.
دولاندلن تاریخنویس فرانسوی در کتاب «تاریخ جهانی» خود مینویسد: خطر آشوریها تنها به دلیل تجهیزات پیشرفته آنها نبود بلکه روش حمله و یورش آنها بیشتر سبب وحشت دشمنان میشد. ملتی که در مقابل آنها سر فرود نمیآورد از روی زمین محو میشد. آنها به غارت دهات، سوزاندن خرمنها و قطع درختان میوه دار اقدام میکردند. سکنه شهرها را میکشتند، پوست مردان را میکندند و آنها که زنده میماندند به غلامی میرفتند.
آشور در اوج قدرت
در ۸۰۰ قبل از میلاد آشور بیشتر سرزمینهای متمدن را خراجگزار خود کرده بود، سوریه به تصرف درآمده و بابل تحت فرمان گردید. در ۷۲۲ ق م همزمان با پادشاهی سارگن دوم، امپراتور بزرگ آشور، ناگهان تمام ملل تحت فرمان آشور که تقریبا خاور نزدیک امروز به علاوه مصر را در بر میگرفت سر به طغیان برداشتند. اتحادیه نیرومند آنها را شاید بتوان اولین اتحاد بزرگ نظامی تاریخ بشر دانست. اتحادیهای مرکب از بابل، عیلام مصر، شام ماد به عنوان دولتهای بزرگ دنیای قدیم در کنار دهها ملت کوچک دیگر تحت ستم، به این نتیجه رسیدند که زمان برای در هم کوبیدن سپاههای آشور فرا رسیده غافل از آنکه قدرت نظامی و جنگاوری آشور چیز دیگری است.
سارگن در ۷۲۰ ق.م به شام (سوریه) رفته و آنها را به همراه نیروهای مصری یکجا در هم کوبید. سپس با حمله به شمال ملل اورات و مادها را شکست داد و ناگهان حرکت خود را به سمت جنوب سامان داد.
ارتش وحشتزده عیلام نجنگیده بابل را رها کرد و به جنوب بینالنهرین عقبنشینی کرد. پسر سارگن سناخریب نیز پس از او به مدت ۱۵ سال نبردها را ادامه داد و بابل را کاملا ویران کرد. وی آسیا صغیر را نیز تصرف کرد. با به قدرت رسیدن آشور بانیپال در ۶۶۹ ق.م امپراتوری آشور به حد کمال رسید. شهرهای بزرگ آسیا یا خالی از سکنه شدند و یا اینکه به تصرف آشور در آمدند. بانیپال چندی بعد عیلام را به تبعیت وادار کرد و با نابود کردن شهر تب، مصریها را نیز وادار به تبعیت کرد.
ظهور دولت مقتدر ماد
مادیها چنان که در «تاریخ ایران باستان» پیرنیا ذکر شده در ابتدای کار تا سالها خراجگزار دولت آشور بودند. در ۷۴۴ ق.م مجدد نبردی سخت بین آشوریها و مادها رخ میدهد که نتیجه این جنگ به سود دولت آشور تمام میشود. این نبرد سبب اطاعت کلیه طوایف مادی از آشور میشود و مهاجمان تا کوه دماوند را متصرف میشوند. ۶۰ هزار اسیر در این نبرد به شهر کالاه پایتخت اولیه آشوریها فرستاده میشود.
مادها که در زمان خود دارای قدرت نفوس و وسعت خاک زیادی بودند، همواره تحت تاثیر قدرت آشور موفق به نشان دادن قدرت خود نشده بودند پادشاهان ماد میدانستند مادام که آشور بر قدرت سوار است ماد در حد یک خراجگزار باقی میماند. در ۷۰۸ پادشاه بزرگ ماد به نام دیاکو به تخت جلوس کرد. او کسی بود که پایههای ماد بزرگ را مستحکم کرد. به گفته مورخان او حدود ۵۰ سال سلطنت کرد و با یکپارچه کردن اقوام ماد زمینه برای طغیان علیه آشور فراهم آمد. فرمانروای آشور، سناخریب در آن زمان درگیر نبرد با بابل و عیلام بود و چون ماد به طور مرتب خراج خود را میپرداخت بهانهای برای جنگ نیز نبود.
مرگ دیاکو به او اجازه اجرا کردن فکر بزرگش را نداد، اما پسر او فرورتیش این فکر را ادامه داد و در حوالی سالهای ۶۴۰ قبل از میلاد پس از مطیع کردن قبایل آریایی و پارسی در ۶۳۳ قصد استقلال از آشور را کرد اما پس از نبردی سنگین مادها فهمیدند که با نیروهای آشور نمیتوان با سربازان معمولی جنگید. پیرنیا در کتاب ایران باستان مینویسد بعد از چندی مادها به واسطه ی پیشرفتهای خود در شرق خواستند تا از قید آسور (آشور) خلاصی یابند اما سپاه چریکی آنها در مقابل قشون مشقکرده آسور که در جنگ با عیلام ورزیدهتر شده بود تاب نیاورده و شکست خورد و شاه هم کشته شد.
۲۵۹
نظر شما