جواد مرشدی:این روزها مواضع رئیس جمهور ایالات متحده در مورد ایران تغییر محسوسی کرده و ترامپ که تا چندی پیش مادام از مذاکره سخن می گفت حالا از تلویحا از مداخله نظامی در تجاوز اسرائیل علیه ایران سخن میگوید.
به نظر میرسد که نبرد اصلی دونالد ترامپ جنگ روانی باشد و او بنا دارد از این طریق مسیر مذاکره را هموارتر کند.البته درگیری در جنگ روانی برای ایرانیان تازگی ندارد و بیش از ۴۰ سال است که آمریکا و اسرائیل از این ابزار استفاده کردهاند. تجاوز نظامی است که از بیش از یک هفته پیش آغاز شد حالا مجددا مقدمهای برای جنگ روانی دشمن علیه ایرانیان شد.
نکته اینکه همسو با این جنگ روانی شبکه های اجتماعی از دسترس آحاد جامعه خارج شده و اکثر جامعه مرجعیت رسانه ای خود ا از داخل به خارج کشور منتقل میکنند و شبکه های فرامرزی نیز با تبلیغات سنگین و پروپاگاندا دیدگاه خود را در نظر افراد مختلف ترویج خواهند داد.
خبرگزاری خبرآنلایندر گفتگو با محمد خُدادی مدیر عامل اسبق خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) به بررسی ابعاد جنگ روانی اخیر پرداخته است.
*** این روزها مادام صحبت از حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران در میان است، تحلیل شما در مورد وضعیت جنگ روانی و نظامی علیه ایران چیست؟
در حال حاضر با سه واژه کلیدی روبهرو هستیم: تضعیف، تحقیر و تجزیه. تضعیف با حمله نظامی، تحقیر از طریق ایجاد آشوب و تقابل میان مردم، و در نهایت تجزیه به معنای حذف ایران و تقسیم آن به کشورهایی کوچک تحت عنوان استانهایی مشابه آسیای میانه یا کشورهای حاشیه خلیج فارس. سلاح اصلی این مسیر، جنگ روانی است که هدف اصلی آن مردم ایران هستند. حمله نظامی نیز در راستای تحقق اهداف جنگ روانی صورت میگیرد.
تا زمانی که مردم ایران همدل، همکار، همراه و همبسته باشند، نه تضعیف ایران ممکن است، نه تحقیر آن و نه تجزیهاش.در چنین شرایطی، هر ایرانی باید خود را یک سرباز جنگ روانی بداند. باید یادمان باشد که ما در حال دفاع هستیم، نه حمله. دفاعی مشروع که بر مبنای عقل، منطق و قواعد بینالمللی شکل گرفته است. این دفاع، مشروعیت کامل دارد.
اتهامی که علیه ایران مطرح میشود (دسترسی به سلاح هستهای) حتی از سوی سازمان سیا و مقامات رسمی آمریکا نیز رد شده است. رئیس سازمان انرژی اتمی و نهادهای بینالمللی هم اذعان دارند که هیچ شواهدی در این زمینه وجود ندارد؛ مشابه اتفاقاتی که برای عراق افتاد.
حمله نظامی صرفاً پوششی برای جنگ روانی است. آنها میدانند با زدن چند پایگاه، کشور سقوط نمیکند. سقوط کشور زمانی رخ میدهد که مردم خود بخواهند سقوط کنند. نمونهاش غزه است؛ با وجود حملات شدید، تا زمانی که مردم ایستادگی کردند، غزه سقوط نکرد.
*** در جنگ روانی علیه ایران از چه ابزارهایی استفاده میشود؟
در جنگ روانی، چهار ابزار کلیدی علیه ایران به کار گرفته شدهاند:شبهخبر یا خبر جعلی (Fake News): انتشار اطلاعات دروغین تحت پوشش خبر برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی.
القاء اطلاعات: ترکیب خبرهای ساختگی با واقعیت برای تکمیل پازل عملیات روانی و القای ضعف یا بحران.
تشکیک: ایجاد تردید در توان، هویت، انسجام و قدرت جمهوری اسلامی.
چندپارگی: ایجاد دوگانگی و تقابل درون جامعه، میان مردم و حاکمیت، یا بین اقوام و مذاهب مختلف.
نکته جالب اینجاست که این ابزارها تا امروز نه تنها به هدف نرسیدهاند، بلکه اثر معکوس داشتهاند. جنگ روانی علیه ایران بیش از ۴۰ سال است که توسط اسرائیل و آمریکا جریان دارد. رسانههایی مانند ایراناینترنشنال در تمام بحرانها، چه در کرونا، چه در حوادث اقتصادی یا قضایی، نقشی در این جنگ ایفا کردهاند.
*** نکته اینجاست که در این شرایط که به زعم شما جنگ روانی پیش آمده شبکه های اجتماعی ایرانی بسته شده ومردم برای اطلاع ازاخبار به همان شبکه های خارجی و از جمله اینترنشنال روی آورده اند و به نوعی مرجعیت رسانه ای از داخل به خارح از کشور انتقال پیدا کرده .
در جنگ نظامی، مدیریت ارتباطات باید در راستای حفظ امنیت انجام شود. اما این امر نباید منجر به قطع کامل دسترسی مردم به اطلاعات شود. اگر جریان رسانهای داخلی به خوبی مدیریت نشود، این میدان را به رسانههای خارجی واگذار میکنیم. پس باید به صورت جدی در مورد اصلاح ساختار رسانهای کشور اندیشید.
*** شما وضعیت جنگ روانی ایران و آمریکا ، ایران و اسرائیل را چطور می بینید، نقش دیپلماسی چگونه است و چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
دیپلماسی جهانی، تابع میدان نبرد است. اگر قدرت نداشته باشی، صدایت شنیده نمیشود. اگر دیپلماسی و حقوق بینالملل کارایی داشت، امروز مردم غزه بدون آب، غذا و دارو زندگی نمیکردند. لذا، تعیینکننده نهایی، قدرت و مقاومت در میدان است، نه کلمات دیپلماتیک.
*** برگردیم به ایران شما فکر میکنید وضعیت چطور خواهد بود ماحصل این جنگ روانی که ترامپ در مورد حمله به ایران براه انداخته به کجا خواهد انجامید؟
اتفاقی که افتاد و در محاسبات دشمنان نبود، همبستگی ملی ایرانیها بود. آنها تصور میکردند با زدن فرماندهان نظامی، ایران تضعیف میشود و مردم به خیابانها میآیند. اما نه تضعیف اتفاق افتاد، نه تحقیر، نه تجزیه.ایران تجربههای زیادی دارد؛ جنگ تحمیلی، تروریسم و جنگهای رسانهای. اما مهمتر از تجربه، اقناع عمومی مردم است. مردم به این باور رسیدهاند که باید ایران را حفظ کنند، چون جایگزینی وجود ندارد. نه ایران آغازگر جنگ بوده، نه تحریک کرده، نه مذاکره را رد کرده. مردم این ظلم آشکار را دیدهاند و در نتیجه از نانواییها تا پمپ بنزین، از پزشک تا خانوادهها، همه در کنار هم ایستادهاند.
*** سوال من این است که این جنگ روانی که ترامپ به راه انداخته چه تاثیری در روند این جنگ خواهد داشت؟
جنگ روانی زمانی اثرگذار است که بتواند شوک ایجاد کند. اما در ایران، این شوک به سرعت به همبستگی تبدیل شد. حتی با شهادت فرماندهان عالیرتبه نظامی، کشور وارد آشوب نشد. بلکه مردم در میدان ماندند، آرامش خود را حفظ کردند، و نشان دادند که درک درستی از شرایط دارند.
*** در مجموع به این برسیم پس جنگ نظامی که پیش آمد مقدمه ای برای جنگ روانی بود که انشاالله در مملکت ما این نطفه خشک خواهد شد .
جنگ نظامی، مقدمهای برای جنگ روانی است. اما این جنگ روانی در ایران با حضور آگاهانه و همبسته مردم، شکست خورده است. در این بحران، مردم ایران قدرتمندانه، با همدلی و حمایت از یکدیگر و نیروهای مسلح، نشان دادند که نمیتوان آنان را با شایعه، حمله یا ترس، از مسیر خارج کرد.
۲۱۲/۴۲
نظر شما