کیش صرفاً یک جزیره در خلیج فارس نیست؛ بلکه یک ویترینی است از آنچه ایران میتواند در عرصه گردشگری، سرمایهگذاری و توسعه منطقهای عرضه کند. طی دههها، تصویر کیش بهعنوان مقصدی امن، مدرن و متفاوت شکل گرفته است؛ برندی که در ذهن گردشگران و سرمایهگذاران، معادل اعتماد و کیفیت است. اما این برند اکنون در میدان رقابتی دشوار با مقاصدی چون دبی، استانبول و دوحه قرار گرفته است. هر عقبنشینی ما، واگذاری سهمی از بازار آینده است.
قدرت یک برند، صرفاً در لوگو یا شعار تبلیغاتی نیست؛ در «اعتماد» نهفته است. اعتماد است که سرمایهگذار را به میدان میآورد، گردشگر را جذب میکند و در نهایت، اشتغال و درآمد برای مردم میسازد. اما همین سرمایه نمادین، به شدت آسیبپذیر است. اگر تفاوتهای کیش با سرزمین اصلی کمرنگ شود؛ اگر بیثباتی مدیریتی و بوروکراسی دستوپاگیر جای نوآوری و شفافیت را بگیرد، برند نیز فرسوده خواهد شد.
خطری دیگر نیز وجود دارد که کمتر به آن توجه میشود: تخریب برند از درون. هر بار که در رسانهها، شبکههای اجتماعی یا حتی محافل محلی، جزیره با سیاهنمایی یا بدگویی تصویر میشود، در واقع برند کیش لطمه میخورد. مردم محلی باید بدانند که حتی گلایههای ناآگاهانه، وقتی به گوش مخاطب بیرونی میرسد، میتواند تصویر جزیره را مخدوش کند. اعتماد عمومی به برند، از درون جامعه آغاز میشود؛ اگر ما به جزیره خود بیاعتماد باشیم، چرا دیگران باید آن را باور کنند؟
راه آینده روشن است: بازگشت به اصل تمایز. کیش باید همچنان مقصدی متفاوت بماند؛ با محیطی پاک، خدماتی باکیفیت و چهرهای بینالمللی. آینده برند کیش، فراتر از سرنوشت یک جزیره، بخشی از جایگاه ایران در رقابت گردشگری منطقهای است. اگر نمیخواهیم به تماشاچیان توسعه در خلیج فارس بدل شویم، باید این برند را نهتنها حفظ کنیم، بلکه فعالانه پاسداری و بازتعریف نماییم
نظر شما