خبرآنلاین - سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و دیدارهای سطح بالای او در عربستان، در حالی انجام شد که هفته پیش از آن شاهد حمله رژیم صهیونیستی به خاک قطر (کشوری که سالها در قامت یک میانجی منطقهای شناخته میشد) بودیم.
این تحول، نه تنها جایگاه قطر به عنوان یک بازیگر فعال در حوزه دیپلماسی منطقهای را به چالش کشید، بلکه این پیام را بهوضوح مخابره کرد که میانجیگری در نظم جدید امنیتی منطقهای، نیازمند پشتوانه واقعی قدرت و نفوذ است؛ نه صرفاً منابع مالی یا جایگاه نمادین.
نشست اخیر سران کشورهای اسلامی و عربی در دوحه نیز نتوانست در قامت یک کنفرانس راهبردی، هیچ دستاورد روشن و اثرگذاری را به همراه داشته باشد. بیانیه پایانی آن نشست، بیشتر جنبه تشریفاتی داشت تا عملیاتی، و در عمل، نه تغییری در مناسبات قدرت ایجاد کرد و نه واکنشی واقعی به تحولات میدانی به همراه داشت.
در چنین شرایطی، سفر علی لاریجانی به عربستان میتواند سرآغاز یک رویکرد عقلانی و واقعگرایانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد؛ رویکردی که با درک درست از توازن قوا و ظرفیتهای بالفعل کشورهای منطقه، به دنبال بهرهگیری از وزنههای واقعی در تعاملات بینالمللی است.
در شرایطی که نقش عمان در برهههایی از تاریخ روابط ایران با غرب مثبت بوده، اما همچنان خاطره تلخ همزمانی مذاکره با مسقط و حملات تروریستی رژیم صهیونیـستی به خاک ایران، پرسشهایی جدی در مورد میزان اعتمادپذیری این کشور به عنوان میانجی بر جای گذاشته است.
از سوی دیگر، قطر نیز که در سالهای اخیر نقش میانجی را در گفتوگوهای ایران با غرب، آمریکا، و گروههای فلسطینی برعهده داشت، با حمله اخیر اسرائیل به خاکش، عملاً جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر امن از دست داده است.
بنابراین، در شرایط فعلی، اتکا به قطر، عمان یا حتی مصر برای میانجیگری در تعاملات حساس و راهبردی ایران ـ چه در قبال آمریکا، چه در قبال اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ـ دستاورد قابلتوجهی نخواهد داشت. در مقابل، عربستان سعودی، با جایگاه موثر خود در جهان اسلام و نظام منطقهای، روابط راهبردی با غرب، نفوذ در بازار انرژی، و همچنین تحول جدید در رویکرد سیاست خارجیاش، میتواند یک میانجی فعال، معتبر و تأثیرگذار در مناسبات منطقهای و بینالمللی ایران باشد.
در سطح کلانتر، نزدیکی ایران و عربستان و ایجاد روابط راهبردی میان دو قدرت بزرگ منطقه، میتواند سرآغاز شکلگیری یک پیمان امنیتی دستجمعی در منطقه خلیج فارس و حتی جهان اسلام باشد؛ پیمانی مبتنی بر منافع مشترک، مقابله با هژمونیطلبی تهاجمی رژیم صهیونسیتی، و تقویت امنیت منطقهای بر پایه همکاری و همگرایی است.
بنابراین بهرهگیری از ظرفیت میانجیگری عربستان سعودی، انتخابی هوشمندانه، راهبردی و مبتنی بر واقعگرایی است.
* دانشآموخته روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی تهران
نظر شما