سینمای دفاع مقدس در دهههای شصت و هفتاد یکی از پویاترین جریانهای هنری کشور بود. آثاری مانند «دیدهبان» و «مهاجر» ساخته ابراهیم حاتمیکیا، تصویری صمیمی و انسانی از ایمان و ایثار رزمندگان ارائه کردند و توانستند عمق فضا و روحیات جنگ را به مخاطب منتقل کنند. این آثار با پرداختن به شخصیتهای واقعی و ملموس، نه تنها داستان جنگ، بلکه دغدغهها و مبارزات انسانی رزمندگان را بازتاب دادند. در دهههای بعد، فیلمهایی مانند «از کرخه تا راین» و «لیلی با من است» علاوه بر بعد حماسی، ابعاد انسانی و اجتماعی جنگ را نشان دادند و مخاطب را با مسائل اخلاقی و شخصیتی رزمندگان آشنا کردند. حتی در دهه هشتاد، آثار موفقی همچون «دوئل» و «چ» ثابت کردند که این ژانر هنوز ظرفیت جذب مخاطب و خلق آثار ماندگار را دارد و میتواند با روایتهای نوآورانه، مخاطب را به سمت خود جذب کند.
با این حال، امروز سینمای دفاع مقدس با مشکلات متعددی روبهروست. تغییر ذائقه مخاطب، ظهور رسانههای دیجیتال، شبکههای اجتماعی و رقابت با محتواهای متنوع جهانی باعث شده این سینما در حاشیه قرار گیرد. بسیاری از فیلمسازان جوان علاقهمند، به دلیل نبود حمایت و فرصت محدود، از ورود به این ژانر منصرف شدهاند. ضعف مدیریتی و نبود سرمایهگذاری هدفمند، تولید آثار جذاب و حرفهای را تقریباً متوقف کرده و این روند خطر از دست رفتن حافظه تاریخی نسلهای آینده را به همراه دارد.
تحولات نوین در حوزه جنگ و تهدیدها اهمیت ویژهای دارند. دیگر تهدیدها محدود به میدان نبرد فیزیکی نیستند؛ حملات سایبری، جنگ اطلاعاتی و فشار رسانهای نقش مهمی در شکلدهی افکار عمومی دارند. ثبت دقیق این وقایع و بازنمایی واقعی آنها نیازمند ابزارهای نوین روایتگری و تحلیل چندلایه است. در این فضا، سینما و رسانه میتوانند به «موشک رسانهای» تبدیل شوند؛ ابزاری که نه تنها واقعیتها را روشن میکند و آگاهی میدهد، بلکه ذهن و باور عمومی را شکل میدهد و قدرت تأثیرگذاری آن در مقایسه با ابزارهای سنتی بسیار بیشتر است.
برای احیای سینمای دفاع مقدس، لازم است مدیریت این حوزه بازتعریف شود و ساختارهای فرسوده با نهادهای چابک و سازگار با رسانههای نوین جایگزین گردند. سرمایهگذاری هدفمند شامل حمایت مالی، فراهم کردن امکانات حرفهای، ایجاد کارگاههای آموزشی، شبکههای همکاری میان فیلمسازان و تشویق حضور فیلمسازان جوان و توانمند است. این اقدامات میتوانند تولید آثار خلاق و جذاب را ممکن سازند و نسل جدید را به ورود به این ژانر ترغیب کنند.
علاوه بر این، توجه به ابعاد انسانی و اجتماعی جنگ اهمیت ویژهای دارد؛ با توجه به جنگ دوازده روزه روایت از قربانیان غیرنظامی و تأثیر جنگ بر زندگی روزمره مردم تا ترور دانشمندان و فشارهای ناشی از جنگ مدرن. روایت نه تنها میتواند صدای واقعی ایران را به جهان برساند، بلکه از یکجانبهنمایی دشمن جلوگیری میکند و تصویر متوازنتری از وقایع ارائه میدهد. بهرهگیری از زبان رسانهای امروز، از فیلم و مستند گرفته تا فضای مجازی، میتواند به این هدف کمک کند و مخاطب را با واقعیتهای جنگ به شکل ملموس و انسانی روبهرو کند.
همچنین، توجه به روایتگری بینالمللی میتواند نقش مهمی در انتقال صدای ایران داشته باشد. آثار سینمایی دفاع مقدس باید بتوانند به زبان جهانی مفاهیم انسانی و اجتماعی جنگ را منتقل کنند و تجربههای فرهنگی و اخلاقی کشور را به جهان ارائه دهند. تنها با چنین رویکردی است که سینمای دفاع مقدس میتواند دوباره جریانساز شود و حافظه تاریخی نسلهای آینده را بسازد.
این بازآفرینی نه تنها به حفظ میراث فرهنگی و تاریخی کشور کمک میکند، بلکه سینما را به ابزار قدرتمندی در شکلدهی افکار عمومی و تقویت هویت ملی تبدیل خواهد کرد. از این منظر، سینمای دفاع مقدس دیگر تنها بازتاب جنگ گذشته نیست، بلکه ابزاری فعال برای روایت تاریخ، تبیین واقعیتهای نوین و تقویت حضور فرهنگی کشور در عرصه بینالمللی است. در این شرایط بازنگری در روشها و استراتژیها ضروری به نظر میرسد. با مدل کارمندی و صرف انشاالله گفتنها کار پیش نمیرود.
۲۴۲۲۴۲
نظر شما