دانش‌آموزان اتباع حق تحصیل در رشته‌های ریاضی و تجربی را ندارند/ به مادر ایرانی می‌گویند می‌خواستید با اتباع ازدواج نکنید

مرداد ماه امسال بود که فرهادی، سخنگوی آموزش و پرورش اعلام کرد: «دانش‌آموزان اتباع ثبت نام نمی‌شوند، مگر اینکه مجاز باشند و این سیاست دولت است.» با این وجود بعدتر یعنی ششم مهر ماه فرهادی در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران اما گفت: «یک دانش‌آموز که پدر و مادرش به صورت غیرقانونی مهاجرت کرده‌اند، گناهی ندارد. اگر این دانش‌آموز به سواد و دانش مجهز شود، کمک به کشور همسایه نیز خواهد بود.»

به گزارش خبرآنلاین،«به ما گفتند بچه‌هایتان چه پسر و چه دختر را در یک مدرسه دور از شهر تجمیع می‌کنیم و بچه‌ها تا پایه ششم می‌توانند آنجا تحصیل کنند. بچه‌های ششم به بعد هم فقط می‌توانند آنلاین تحصیل کنند.»، «پدرم از سال۶۰ به ایران آمد. هم کارت آمایش داریم و هم پاسپورت اقامتی. از شهریور ماه که پیگیر ثبت نام بودیم خبری نشد. به آموزش و پرورش ملارد مراجعه کردیم؛ اما مدارس گفتند که از ارگان‌های بالا به ما دستور داده‌اند که اتباع ثبت نام نشوند.»، «با اینکه من خودم یک مادر ایرانی هستم؛ اما من هم مانند اتباعم. بچه‌هایم با داشتن مدارک اقامتی اما حتی حق تحصیل در کشورم را ندارند. هرکجا می‌گویم که من یک مادر ایرانی‌ام، به من می‌گویند خودت ایرانی هستی و بچه‌هایت اتباع هستند. می‌خواستی با اتباع ازدواج نکنی. چه می‌دانستم حاصل ازدواجم این می‌شود که دخترم تا ۸ سالگی بی‌سواد بماند.»
فرهیختگان در خبری نوشت:احتمالاً بخشی‌شان قرار بود امسال کلاس اولی باشند و حتماً بسیاری‌شان هم ذوق کیف و لباس نوی مدرسه را داشتند. هر چه به اول مهر نزدیکتر شدیم؛ اما ظاهراً قصه برای برخی خانواده‌های اتباع تلخ شد و برخی اتباع افغانستانی قانونی ساکن در ایران، در دوگانگی رفتن و نرفتن به مدرسه قرار گرفتند. علی‌رغم اینکه در چند ماه اخیر تعداد قابل توجهی از اتباع غیرمجاز از کشور رد مرز شدند و به نظر می‌رسید که مهر امسال فرایند تحصیل اتباع مجاز هموار شود؛ اما همچنان در برخی شهرستان‌ها مانند مهدی‌شهر سمنان و ملارد در تهران، آموزش و پرورش و برخی ارگان‌های دولتی دیگر، خارج از پروتکل قانونی درحال اعمال سلیقه‌های شخصی هستند.

دانش‌آموزان اتباع حق تحصیل در رشته‌های ریاضی و تجربی را ندارند
گزارش‌های رسیده حاکی از این است که درحال حاضر چند دسته از کودکان اتباع تا به این لحظه و با وجود گذشت تقریباً ۲ هفته از آغاز سال تحصیلی، هنوز نتوانسته‌اند در هیچ مدرسه‌ای ثبت نام کنند. دسته اول آن دسته از اتباع غیرمجازی هستند که هنوز تعیین تکلیف نشده‌اند. این گروه عمدتاً زنان سرپرست خانواری هستند که کارت آمایش داشته‌اند و در سال‌های اخیر همسرانشان فوت کرده‌اند. اکنون همراه با کودکان خردسال، بی‌هیچ آینده و امیدی، توان بازگشت به افغانستان را ندارند و در مدت زمان تعیین تکلیف اتباع غیرمجاز نیز نتوانسته‌اند برای روشن‌شدن تکلیفشان به کارگروه ویژه اداره اتباع مراجعه کنند. 
دسته دوم اما اتباع مجازی هستند که درگیر ناهمانگی‌ها و کشمکش‌های ارگان‌های دولتی و نهادهای مسئول در ثبت نام فرزندانشان هستند و به نظر می‌رسد تصمیم اتخاذ شده از سوی مسئولان برخی شهرها مبنی بر عدم ثبت نام دانش‌آموزان اتباع مجاز، خلاف قانون است. 
دسته سوم بازماندگان از تحصیل در میان اتباع، اتباع مجازی هستند که مادر ایرانی دارند و به اصطلاح به آن‌ها «مادر ایرانی» می‌گویند. این دسته از اتباع علی‌رغم اینکه به ایران تعلق خونی، ژنتیکی و فرهنگی دارند؛ اما از نگاه برخی مسئولان هیچ تفاوتی با دیگر اتباع موجود در کشور ندارند و تصمیمات اتخاذ شده برای این دسته از اتباع، عمدتاً بدون درنظر گرفتن رابطه خونی آن‌ها با ایران است. 
مرداد ماه امسال بود که فرهادی، سخنگوی آموزش و پرورش اعلام کرد: «دانش‌آموزان اتباع ثبت نام نمی‌شوند، مگر اینکه مجاز باشند و این سیاست دولت است.» با این وجود بعدتر یعنی ششم مهر ماه فرهادی در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران اما گفت: «یک دانش‌آموز که پدر و مادرش به صورت غیرقانونی مهاجرت کرده‌اند، گناهی ندارد. اگر این دانش‌آموز به سواد و دانش مجهز شود، کمک به کشور همسایه نیز خواهد بود.»
از سوی دیگر، کاظمی، وزیر آموزش و پرورش در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان تأکید کرده بود: «ثبت‌نام اتباع در چهارچوب ضوابط وزارت کشور و سازمان مهاجرین انجام می‌شود و افرادی که فاقد مدارک هستند، وزارت کشور برای آن‌ها تعیین تکلیف خواهد کرد.» به گفته کاظمی، هماهنگی میان دستگاه‌های ذی‌ربط برای جلوگیری از اختلال در روند آموزشی ضروری است. بدیهی است حق تحصیل برای تمام کودکان حاضر در کشور چه ایرانی و چه اتباع، جنبه انسانی دارد. از سویی دیگر هرچند سیاست عدم پذیرش اتباع مجاز، سیاستی اتخاذ شده برای تعیین‌تکلیف دانش‌آموزان اتباع و در راستای توزیع عادلانه امکانات آموزشی است؛ اما در بخش کلان ماجرا، اساس حضور این دسته از اتباع باید تعیین‌تکلیف شود و هرچه زودتر باید براساس ظرفیت، توان و نیاز کشور اتباع قانونی در خاک ایران ماندگار و اتباع غیرقانونی اخراج شوند. چرا که قطع تنها یک حلقه از چرخه حذف اتباع غیرقانونی در اجتماع، به خودی خود آسیب‌زا است و می‌تواند در مراحل بعدی، آسیب‌های دیگری را برای جامعه داشته باشد. 
ماجرای اتباع مجاز ساکن در مهدی‌شهر اما حاکی از یک کج سلیقگی و البته اعمال سلیقه شخصی است. درحالی که اتباع مجاز ساکن در مهدی‌شهر چندین دهه است که در آن شهرستان زندگی می‌کنند، به دلیل درگیری پیش آمده میان یکی از اتباع ساکن در مهدی‌شهر و شهروندان آن؛ اکنون فرزندانشان از تحصیل بازمانده‌اند و درحال حاضر تمام اتباع مجاز به دلیل تخلف یک شخص مجازات می‌شوند. آنچه از منظر عقلی و قانونی بدیهی است، مجازات و برخورد با اتباع متخلف این شهرستان است و نه تمام اتباع قانونی آن شهر. مسئولان مهدی‌شهر در ابتدا از خانواده‌ها خواسته‌اند تا پرونده تحصیلی فرزندانشان را با رضایت خودشان، تحویل بگیرند و بعد به آن‌ها گفته شده که تمام دانش‌آموزان اتباع تا پایه ششم در یک شیفت و به صورت مختلط در یک مدرسه جمع‌آوری می‌شوند و دانش‌آموزان اتباع متوسطه نیز تنها به صورت آنلاین حق تحصیل دارند. همچنین گفته شده است که دانش‌آموزان اتباع حق تحصیل در رشته‌های ریاضی و تجربی را ندارند.

برای آموزش آنلاین در مهدی‌شهر ۱۰ میلیون پرداخت کنید
مظفری یکی از اتباع مجاز ساکن در مهدی‌شهر پس از اینکه مدارس مهدی‌شهر فرزندش را ثبت نام نکردند، به قم منتقل شد. او در گفت‌وگو با «فرهیختگان» گفت: «ما سال ۷۹ آمدیم؛ اول کارت آمایش داشتیم. بعد این کارت‌ها را تبدیل کردیم به پاسپورت اقامتی؛ یعنی تقریباً جزو معتبرترین مدارکی که داخل ایران است. پس از درگیری یکی از اتباع با شهروندان ایرانی مهدی‌شهر؛ از همان موقع گفته بودند که وقتی مدارس تمام شد، در واقع بزرگ‌های شهرشان گفته بودند که اتباع باید کلاً از این شهر بروند؛ یعنی این شهر مثل شاهرود و دامغان باید ممنوعه اعلام شود. بعد از تمام شدن مدارس، مردم آمدند و گفتند: «خب ما چه کار کنیم؟ برویم یا نرویم؟» مردم هم بلاتکلیف بودند. بعد گفتند: «نه، آن‌هایی که برگه سرشماری ندارند باید بروند. آن‌هایی که قدیم هستند مثل کسانی که ۳۰ یا ۴۰ سال است اینجا هستند، یا حتی ۲۰ سال، مدارک کامل دارند، بمانند.»
مظفری ادامه داد: « از ابتدای سال تحصیلی جاری، مدارس مهدی‌شهر به خانواده‌ها پیام داده‌اند که پرونده‌های فرزندان خود را از مدارس فعلی خارج کرده و به مدرسه‌ای خاص منتقل کنند. این مدرسه در شهرکی دورافتاده و خارج از محدوده شهرک اصلی قرار دارد. والدین در زمان تحویل پرونده، مجبور به ارائه اثر انگشت می‌شوند تا در برگه‌ای ثبت شود که انتقال پرونده با «رضایت شخصی» انجام گرفته است. براساس شرایط تعیین‌شده، دانش‌آموزان از پایه ششم به بالا تنها اجازه دارند به‌صورت آنلاین درس بخوانند و برای این آموزش آنلاین نیز باید شهریه‌ای در حدود ۱۰ میلیون تومان پرداخت کنند؛ مبلغی بسیار سنگین و مشابه هزینه مدارس آزاد. برای مقاطع پایین‌تر نیز مقرر شده است که دانش‌آموزان در مدرسه‌ای به نام «مریم» واقع در یکی از شهرک‌های حاشیه‌ای و دورافتاده، بعدازظهرها مشغول به تحصیل شوند. این مکان برای حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ دانش‌آموز در نظر گرفته شده که بخشی از آنان دبیرستانی هستند. هنوز مشخص نشده که معلمان این مدرسه از میان اتباع انتخاب خواهند بود یا کادر رسمی آموزش‌وپرورش.»
خانواده‌ها نسبت به تجمیع دانش‌آموزان در یک مکان خاص نگرانی جدی دارند. به گفته آنان، این مسئله می‌تواند حساسیت‌های اجتماعی را افزایش دهد و احتمال درگیری کودکان به‌ویژه هنگام خروج از مدرسه در ساعات غروب را بیشتر کند.

اتباع مجاز ملارد در انتظار ثبت نام مدارس
نسیمه متولد سال۷۰ است و پدرش از سال ۱۳۶۰ وارد ایران شده است. او نیز فرزند دانش‌آموز دارد و تقریباً ۱۰ سالی می‌شود که در ملارد ساکن هستند. نسیمه ثبت نام نکردن فرزندانش در مدارس ملارد را اینگونه روایت می‌کند: «ما از مرداد پرونده‌های بچه‌ها را دادیم؛ گفتند هر موقع بخشنامه بیاید، ما دوباره شما را ثبت‌نام می‌کنیم. بعد از مرداد رفتیم و شهریور شد و دوباره به مدرسه مراجعه کردیم. وسط‌های شهریور گفتند باید معرفی‌نامه بگیریم؛ معرفی‌نامه را گرفتند و به من گفتند برو فلان برگه را بگیر بیاور تا من ثبت‌نام کنم. رفتیم اسلامشهر و برگه هولوگرام را گرفتیم، اما بعد گفتند نه، هنوز بخشنامه نیامده و باید منتظر بمانید تا ثبت نام کنیم.»
حدوداً روزهای ۲۴-۲۵شهریور که دوباره رفتیم، مدرسه به ما گفت ثبت‌نام کنید و آموزش‌وپرورش هم گفت بفرستید مدرسه‌. من رفتم مدرسه. گفتند ما ثبت‌نام انجام نمی‌دهیم و فقط نام بچه‌ها را می‌نویسیم و می‌فرستیم اداره و اداره خودشان با شما تماس می‌گیرد تا بگوید کدام مدرسه ثبت‌نام کنید. مدرسه‌ها شروع شد؛ دیدیم هیچ خبری از تماس آموزش‌وپرورش نیست. یک روز مانده به مهر، هنوز مشخص نبود؛ دو روز بعدش رفتم اداره آموزش‌وپرورش کل تهران؛ آنجا صحبت کردم و مشکلاتم را گفتم. گفتم پنج سال است دخترم توی این مدرسه درس خوانده و مدارکم کامل است. آموزش‌وپرورش تهران گفت نامه بنویسید ما ارجاع می‌دهیم اداره ملارد پیگیری بشود؛ اگر پیگیری نکردند، شما تماس بگیرید.»
سلیمه ادامه داد: «چند روز پیش گفت بروید آموزش‌وپرورش تا خود آموزش‌وپرورش ثبت‌نام کند. ما رفتیم، اما رفتارشان با ما بد بود. نوشته‌اند که ظرفیت بالای ۳۵ یا زیر ۳۵ نفر در هر کلاس بلامانع است و مهر آموزش ابتدایی را هم زده‌اند. گفتند اگر مدرسه خودتان ثبت‌نام کرده، خوب است؛ اگر نکرده، بروید دنبال مدارس خالی که ظرفیت داشته باشند. خیلی‌ها دوباره رفته بودند و مدرسه‌ها را گشته بودند، اما همگی برگشتند و گفتند پیدا نکردیم. وقتی برگشتیم، به پرسنل گفته بودند برگه‌ها را پاره کنید و بریزید سطل‌آشغال؛ این‌ها در این چند وقت خیلی پررو شده‌اند. رفته بودیم آموزش‌وپرورش کل. وقتی رفتیم، من آنجا نامه نوشتم و تقاضانامه تهیه کردم و شماره‌تلفنم را هم گذاشتم، اما دیگر هیچ خبری نشد.»

من یک «مادر ایرانی» هستم
قصه «مادر ایرانی»‌ها اما دردناک‌تر است. هر کجا که مراجعه می‌کنند و کارت ملی و شناسنامه ایرانی‌شان را نشان می‌دهند به آن‌ها می‌گویند؛ خودتان ایرانی هستید؛ اما فرزندانتان اتباع هستند. وقتی هم پیگیر ثبت‌نام بچه‌هایشان می‌شوند جواب به آن‌ها این است «می‌خواستید با اتباع ازدواج نکنید!» یکی از مادران ایرانی ساکن ملارد روایت ثبت‌نام نشدن بچه‌هایش را این‌طور برای «فرهیختگان» تعریف می‌کند: «من تقریباً ۱۷ سال است ازدواج کرده‌ام و سه فرزند دارم. قبلاً دختر بزرگم را فقط در مدارس شخصی می‌فرستادم، اما الان که دو فرزند مدرسه‌ای دارم، از پس هزینه‌ها برنیامدم تا آن‌ها را هم در مدرسه غیرانتفاعی ثبت‌نام کنم. دختر بزرگم چهار سال در غیرانتفاعی درس خوانده بود؛ اما حالا که دختر دومم بزرگ شده، پارسال برای ثبت‌نام اقدام کردم ولی قبول نکردند؛ هر دوی دخترانم پارسال درس نخواندند. امسال هم دوباره به آموزش‌وپرورش مراجعه کردیم. گفتند از ۷ مهر به بعد اقدام کنید. به من می‌گویند خودتان که نمی‌خواهید تحصیل کنید.»
او ادامه داد: «دختر کوچکم بسیار ناراحت است و می‌گوید: «من بزرگ شده‌ام و هنوز مدرسه نرفته‌ام.» گاهی فکر می‌کند پدرش نمی‌خواهد او درس بخواند. من بارها به همراه بچه‌ها به اداره آموزش‌وپرورش ملارد مراجعه کرده‌ام، اما اصلاً اجازه صحبت به من ندادند. چند سال پیش هم که برای شناسنامه‌های بچه‌ها اقدام کرده بودم، هیچ خبری نشد. کدام پدر و مادری می‌خواهد فرزندش از تحصیل باز بماند؟ دختر دومم هر شب گریه می‌کند و ناراحت است. سال‌ها تلاش کرده‌ام و هر جایی که گفته‌اند مراجعه کنم، رفتم؛ اداره‌های محل، آموزش‌وپرورش کل و دیگر مراجع، اما پارسال بچه‌هایم نتوانستند درس بخوانند و امسال هم همان وضعیت تکرار شده است. با اینکه در تلویزیون اعلام می‌شود که همه کودکان ثبت‌نام شوند، در عمل هیچ اقدامی در مدارس و آموزش‌وپرورش صورت نمی‌گیرد. ما فقط به‌عنوان یک اسم حضور داریم. عنوان «مادر ایرانی» در این شرایط هیچ معنا ندارد و هیچ سهمی از این حق برای فرزندانم قائل نشده‌اند. دختر بزرگم حالا ۱۳ساله است و هنوز هیچ حقی از مادر ایرانی بودن من ندارد. درد واقعی من این است که دختر کوچکم اکنون هشت‌ساله شده و هنوز به مدرسه نرفته است. همه‌جا می‌گویند مادران ایرانی می‌توانند فرزندان خود را به‌راحتی ثبت‌نام کنند، اما دختران من پارسال تحصیل نکردند و امسال نیز با همان مشکلات مواجهند.»


این مادر ایرانی گفت: «من که یک مادر ایرانی هستم، از ایرانی بودنم هیچ بهره‌ای برای فرزندانم نبرده‌ام. هر جا می‌روم به من می‌گویند: «خودت ایرانی هستی؛ اما بچه‌هایت اتباع هستند. ازدواج کرده‌ای و باید بپذیری که بچه‌هایت اتباع هستند و سهمی ندارند؛ نباید بروند مدرسه، چون حقی نداری.» من همیشه پیگیری کرده‌ام، اخبار را دنبال کرده‌ام، دیده‌ام که می‌گویند «این‌طور می‌شود، آن‌طور می‌شود»، اما در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است. من یک مادر هستم که این‌همه درد کشیده‌ام. بچه‌هایم هر روز از من می‌پرسند: «کی می‌رویم مدرسه؟» آن‌ها را به آموزش‌وپرورش بردم؛ خودشان گفتند «از هفتم مهر به بعد بیایید». اما حالا که رفتیم، آموزش‌وپرورش مهر می‌زند و ما را به مدرسه می‌فرستد، مدرسه‌ها اسممان را نمی‌نویسند. مدیر مدرسه می‌گوید: «مدرسه پر است.» پس چرا می‌گویند «هفتم مهر به بعد»؟ تا حالا برای گرفتن یک کد یکتا یک میلیون تومان هزینه کرده‌ام. شوهرم یک کارگر ساده است و هنوز هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ایم. مدرسه‌ها هنوز بچه‌هایم را قبول نکرده‌اند. می‌شود من که در ملارد زندگی می‌کنم، بچه‌هایم را برای مدرسه به اندیشه بفرستم؟ دو تا بچه دارم و حتی توان پرداخت پول سرویس رفت‌وبرگشت را هم ندارم. ایرانی بودن من هیچ فایده‌ای برای بچه‌هایم نداشته است؛ من هم مثل یک تبعه هستم و هیچ فرقی برایم نکرده. بچه‌های من پارسال درس نخواندند و هنوز هم جایی ندارند. در ایران، فرزندانم که مادرشان ایرانی است، حتی اندازه یک مدرسه هم سهم ندارند و هیچ حقی از مادر ایرانی بودن من نصیبشان نشده است.»

۲۲۳۲۱۷

کد خبر 2124742

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین