مافی : ۱۰ میلیون ایرانی از اقتصاد دیجیتال نان می‌خورند / مهاجرت از سطح دانشجو به سطح کسب‌وکار رسیده است

مصطفی مافی، رئیس پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از اکوسیستم استارتاپی، نقش پارک فناوری اطلاعات و جایگاهش در بهبود فناوری و اکوسیستم استارتاپی کشور، می‌گوید.

ذوالفقار دانشی: پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش کلیدی در توسعه اکوسیستم نوآوری دیجیتال کشور ایفا می‌کند. این مجموعه می‌تواند با ایجاد زیرساخت‌های مدرن و فراهم کردن امکانات پیشرفته، فضایی مناسب برای رشد استارتاپ‌ها و شرکت‌های فناورانه فراهم کند.

در گفتگو با مصطفی مافی، رئیس پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌روی مجموعه تحت مدیریتش سخن گفتیم. مشروح صحبت‌های مافی را در ادامه می‌خوانید. 

بهتر است بحث را با پارک شروع کنیم، این‌که پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات چه تفاوتی با بقیه پارک­های فناوری کشور دارد، نقشش در وزارت‌خانه چیست، در اکوسیستم دانش‌بنیان و آی‌تی، چه وظایفی دارد و چه خدماتی در طول این هشت سال تاکنون توانسته است ارائه دهد؟

اولاً تشکر می‌کنم که این برنامه را تنظیم کردید تا بتوانیم بخشی از برنامه‌هایی را که وزارت ارتباطات در راستای حمایت از کسب‌وکارها دارد و آن‌ها را از طریق پارک فناوری پیگیری می‌کند، به اطلاع عموم برسانیم. در اواسط دهه هفتاد شمسی، شهرک علمی و تحقیقاتی در اصفهان در قالب مرکز رشد شکل می‌گیرد و اوایل دهه هشتاد، پارک فناوری پردیس مطرح می‌شود. سرعت شکل‌گیری پارک‌ها در آن ­سال­ها زیاد نبود. سال ۱۳۸۹با تصویب قانون حمایت از شرکت ها و مؤسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات در کشور، تعداد پارک‌های علم و فناوری رو به افزایش گذاشت و شکل‌گیری پارک‌های علم و فناوری، رشد شتابانی گرفت. آنجا بود که پارک‌های دانشگاهی و استانی شکل گرفت. پارک‌های استانی با هدف تبدیل فرصت‌های تولید علم دانشگاه به فناوری و ثروت آفرینی از این موضوع شکل گرفت و پارک‌های استانی با هدف این‌که زیرساخت و فضایی را مهیا کنند تا کسب‌وکارهای نوپا در آن استان بتوانند در این فضا از خدماتی که وزارت علوم و تحقیقات و فناوری فراهم کرده بهره‌مند شوند و بتوانند کسب‌وکار خود را رشد دهند و به پایداری برسانند. عموما پارک‌های علم و فناوری، سمت عرضه هستند و این پارک‌ها شکل گرفته‌اند تا از کسب‌وکارهای نوپا و ایده‌های فناورانه و نوآورانه حمایت کنند و آن‌ها را به کسب‌وکاری پایدار تبدیل کنند و در بحث تجاری‌سازی، به آن‌ها کمک دهند.

تقریباً در اواسط دهه نود شمسی، بحث پارک‌های دستگاهی در کشور مطرح شد. همانگونه که می‌دانید در کشور ما  خود دولت، بزرگ‌ترین بازار است. وزارتخانه‌های اقتصادی بزرگی هم داریم. برای این‌که بتوانیم ظرفیت این وزارت‌خانه‌ها را به زیست‌بوم فناوری کشور اضافه کنیم و این وزارت‌خانه‌ها بتوانند نیازهای فناورانه خودشان را به جامعه فناوران کشور عرضه کنند و این ارتباط به‌صورت سیستماتیک برقرار شود، پارک‌های دستگاهی شکل گرفتند. پارک‌های دستگاهی بیشتر سمت تقاضا هستند. همین امروز که در خدمت شما هستیم، بیش از ۱۲۰ هزار فناور و نخبه در واحدهای فناور و شرکت‌­های دانش‌­بنیان کشور مشغول به فعالیت هستند. نزدیک به ۱۰ هزار شرکت دانش‌بنیان در کشور شکل گرفته و فعالیت می‌کند. بین ۱۸ تا ۲۰ هزار واحد فناور در پارک‌های ما مستقرند. سوال مهم این است که چگونه می‌توان این ظرفیت عظیم نخبگانی را در راستای حل نیازهای فناورانه وزارت‌خانه­‌های اقتصادی به کار گرفت؟

پارک‌­های دستگاهی با این هدف شکل گرفت. در زیست‌بوم فناوری و نوآوری کشور، هزاران میلیارد تومان در این چندساله سرمایه‌گذاری شده و ظرفیت عظیمی به وجود آمده است. این ظرفیت عظیم باید در خدمت وزارت‌خانه‌های اقتصادی ما قرار بگیرد و بتواند مسائل و نیازهای فناورانه این وزارت‌خانه‌ها را علی‌الخصوص در دوران تحریم، پاسخ دهد. پارک‌های دستگاهی با این هدف شکل گرفته‌اند. الان در کشور حدود پنج وزارتخانه و دستگاه، پارک فناوری دارند، امیدوارم با برنامه‌ریزی‌هایی که خواهیم داشت، بتوانیم در وزارت‌ ارتباطات و فناوری اطلاعات، پارک فناوری را به پارکی تبدیل کنیم که نیازهای فناورانه این وزارت و دستگاه‌ها و شرکت‌های تابعه را پاسخ دهد و ثانیاً بتواند مسائل و نیازهای کسب‌وکارهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را شناسایی کند و با حمایت‌های برنامه‌ریزی‌شده‌ای که می‌تواند داشته باشد، آن را تقویت کند و بتواند بازارهای ملی و بین‌المللی را برای محصولات و خدمات فناورانه حوزه فاوا – فناوری اطلاعات و ارتباطات – در کشور فراهم کند و مهم‌تر از همه، در نگهداشت نخبگان این حوزه نقش‌آفرینی کند.

تلویحاً اشاره کردید که پارک در این هشت سالی که از عمرش گذشته، نتوانسته است به اهدافی که داشته برسد. چه مشکلاتی در سیاست‌گذاری یا اجرا و هر عملکرد دیگری وجود داشته است و چه تدابیری دارید که این‌ها را اصلاح کنید و به هدف نهایی خود برسید؟

اگر پارک به آن اهداف نرسیده است، به‌واسطه این است که تازه‌تأسیس است. درست است که هشت سال از عمر آن می‌گذرد، ولی جزو پارک‌های تازه‌تأسیس است. ما در مسیر دستیابی به اهداف مشخص‌شده هستیم، ولی هنوز کارهای انجام‌نشده بسیاری داریم. پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از سال ۱۳۹۶ شکل می‌گیرد و شاید بیش از ۲-۳ سال، بحث جا و مکانش مطرح بوده؛ این‌که فضایی برای این پارک مهیا شود و پارک در آن فضا استقرار پیدا کند. این موضوع رخ داده است، پارک شکل گرفته و صاحب عرصه و اعیان‌ است. یک سری اعتبارات را توانسته از دولت اخذ کند. می‌دانید که گرفتن اعتبار از بودجه عمومی دولت، کار بسیار پیچیده و زمان‌بری است. الان این‌ها را طی کرده‌ایم. طی فراخوان‌هایی که داشته‌ایم، یک‌سری شرکت‌های بالغ را داخل پارک مستقر کرده‌ایم. پارک‌های دستگاهی به‌واسطه اساسنامه خود، فقط شرکت‌های رشدیافته را می‌توانند پذیرش کنند و شرکت‌های نوپا و هسته‌های فناورانه را صرفا با کمک سایر مراکز رشد و پارک‌ها می‌توانند کمک کنند. پارک دستگاهی، مسئولیت مستقیمی در شرکت‌های رشد یافته دارد ولی در ناحیه رشدی و پیش‌رشدی و هسته‌ها بیشتر نقش کمکی و مشارکتی با سایر پارک‌ها و بازیگران زیست‌بوم دارد.

الان پارک ما شکل گرفته و اعتباراتش تأمین شده است و امیدوارم برنامه‌های دیگری نیز با وزارت ارتباطات داشته‌ایم. پارک ما یک ویژگی دارد که پارک‌های دیگر ندارند: ما می‌توانیم با مشارکت سایر پارک‌ها در استان‌ها، شعب خود را داشته باشیم که به آن شبکه اقتصاد دیجیتال می‌گویند. این کار از سالیان پیش شروع شده است. از سال ۱۴۰۰ پارک به سایر استان‌ها ورود پیدا کرده است. یکی از مأموریت‌های پارک، توسعه متوازن اقتصاد دیجیتال است. همان‌طور که می‌دانید، همه ظرفیت و چگالی فناوران حوزه اقتصاد دیجیتال در تهران و اصفهان و ۱۰ کلان‌شهر کشور تمرکز پیدا کرده و سایر نقاط کشور از این ظرفیت بی‌بهره‌اند. اتفاقاً ارتباطات و اینترنت و فضای مجازی یک ویژگی مهم دارد که فاصله‌ها را می­تواند حذف کند و از طریق عدالت ارتباطاتی، عدالت اجتماعی و اقتصادی را تقویت کند این ویژگی در مأموریت‌های پارک وجود دارد؛ به همین دلیل است که پارک باید بتواند شعب خود را در سایر استان‌ها راه‌اندازی کند. می‌دانید که چنین کاری منابع قابل‌توجهی می‌خواهد. پارک کار خود را شروع کرده است. در دولت چهاردهم یکی از مأموریت‌های ما آن است که بتوانیم در سایر استان‌ها حضور فعال‌تری داشته باشیم و در توسعه اقتصاد دیجیتال در دیگر استان‌ها بتوانیم با کمک پارک‌های استانی و سایر بازیگران و کارخانه‌های نوآوری، نقش‌آفرینی داشته باشیم. در این دوره منابع خوبی برای انجام این مهم پیش‌بینی شده و برنامه‌ریزی­‌های لازم انجام شده است.

مسئله دیگر آن است که داخل پارک ما شرکت‌های رشدیافته خوبی داریم. می‌خواهیم روی بازارهای بین‌المللی برای آن‌ها کار کنیم. در دوران پس از جنگ 12 روزه ، ورود به این مسئله سخت‌تر شده، ولی برنامه‌های وزارت ارتباطات، توسعه بازارهای بین‌المللی و دیپلماسی فناوری است و بخش حمایت از کسب‌وکارها و توسعه بازارهای بین‌المللی برای محصولات فناورانه به عهده پارک فناوری فاوا است. در این حوزه، برنامه‌های جدی را شروع کرده‌ایم؛ هرچند این روزها شرایط کشور به نحوی است که مجبوریم مقداری سرعت آن را کم کنیم و الان ظرفیت توسعه فناوری را به حوزه استان‌ها و کل کشور برده‌ایم. همچنین برنامه‌های امیدآفرین در داخل وزارت‌خانه با محوریت پارک در حال پیگیری است. خبر خوب این است که به‌زودی نزدیک به یک همت منابع مالی در این حوزه فراخوان خواهد شد و در اختیار فناوران این حوزه قرار داده خواهد شد، با تمرکزی که در تهران نیست و در کل کشور است. سامانه‌ برنامه­‌های امیدآفرین در حضور رئیس‌جمهور محترم مورد بهره‌برداری قرار گرفت. از دوستان خواهش می‌کنم به سامانه کهکشان فاوا مراجعه کنند. خوانندگان اگر در اینترنت جستجو کنند به سهولت به این سامانه دسترسی پیدا خواهند کرد. برنامه‌های متنوعی در دست اقدام است که طی ماه آینده اطلاع‌رسانی خواهد شد. از شما می‌خواهیم که در این اطلاع‌رسانی به ما کمک کنید.

در بحث توسعه استارتاپ‌های روستایی، در حال حاضر به روستاها اینترنت باکیفیت برده‌ایم. یک بحث، تامین زیرساخت ارتباطاتی است ولی همه ماجرا این نیست. وقتی یک روستا به اینترنت باکیفیت متصل می‌شود، باید کسب‌وکارهای آن روستا متحول شود. آن روستا می‌تواند در ثروت آفرینی بر بستر اقتصاد دیجیتال تمرکز پیدا کند و یک‌سری ظرفیت‌های کشف‌نشده قابل‌توجهی در این حوزه وجود دارد. به این موضوعات باید فکر کرد. مهم‌تر از آن، توانمندسازی است. با وجود آنکه منابع و سازوکارها را تأمین می‌کنیم، فناورانی که در روستا هستند، هنوز آمادگی جذب ندارند. باید اول کار ترویجی و توانمندسازی کنیم و بعد بتوانیم این حوزه‌های را فعال کنیم. کار پیچیده‌ای است.

تقریباً نزدیک به ده سال است که در این حوزه فعالیت می‌کنم، حمایت از استارتاپ‌های با سطح آمادگی فناوری (TRL) ۳ و ۴ خیلی ساده‌تر است؛ ولی این‌که بخواهید چند نفر را دور هم جمع کنید و هسته فناورانه تشکیل دهند و ایده‌ای داشته باشند و به یک سطح آمادگی فناوری برسند، خیلی سخت‌تر از تامین منابع مالی و حمایتی است. ما در پارک‌های استانی، معمولاً شرکت‌های نوپایی را که سطح آمادگی فناوری‌شان در سطح ۳ است، پذیرش می­کنیم و با سطح آمادگی ۶ و ۷ خارج می­کنیم. در پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات، شرکت‌ها را با سطح آمادگی ۵ و ۶ پذیرش می‌کنیم و با سطح آمادگی ۸ به بیرون پارک هدایت می‌کنیم. ولی کار کردن در سطوح پایین آمادگی فناوری و آن هم در روستاها، پیچیده‌ است و قطعاً باید برنامه‌ریزی­‌های دقیق‌­تر و گسترده­‌تری داشته باشیم.

حدود ۱۰ میلیون ایرانی از اقتصاد دیجیتال نان می‌خورند / مهاجرت از سطح دانشجو به سطح کسب‌وکار رسیده است!

بنابر صحبت‌های شما چون پارک فاوا برای صنایع بالغ طراحی شده است، اصولاً بخش‌های دیگر مانند شتاب‌دهنده‌ها باید وارد ماجرا شوند. وزارت برای هماهنگی با شتاب‌دهنده‌های موجود چه برنامه‌ای دارد؟

دقیقاً همین است. در دولت چهاردهم برنامه‌های امیدآفرین را داریم و ظرفیت قابل‌توجهی جهت حمایت از شتاب‌دهنده‌ها داریم تا بتوانند کسب‌وکارهای نوپا و هسته‌های فناورانه را به سمت تجاری‌سازی و رفع چالش‌های فناورانه حوزه فاوا سوق دهند. این یکی از برنامه‌ها است. در شبکه اقتصاد دیجیتال دو کار می‌کنیم. یک‌بار در استان می‌رویم و فضایی را تجهیز می‌کنیم تا فناوران آن استان از یک فضای حداقلی برخوردار باشند تا بتوانند آنجا مستقر شوند و از معافیت‌های پارک و مزایای قانونی آن استفاده کنند و کسب‌وکارهای خود را توسعه دهند. به لطف خدا و حمایت‌هایی که طی ۱۲ سال گذشته انجام شد، الان همه استان‌های کشور صاحب حداقل یک پارک فناوری هستند. نگاه ما در دولت چهاردهم، رقابت و موازی‌کاری با این پارک‌ها نیست. برنامه‌های امیدآفرین در این راستا تعریف شده است که تسهیلات و گرنت‌ها و برنامه‌های حمایتی را با کمک پارک‌های استانی برنامه‌ریزی کنیم تا این استارتاپ‌ها را رشد دهیم و در تجاری‌سازی آن‌ها نقش داشته باشیم.

امسال در نمایشگاه الکامپ، اولین بار است که پارک فاوا میزبان فناوران کل کشور است. ما آن‌قدر تقاضا جهت حضور در غرفه داریم که شرمنده فناوران هستیم. بیش از ۹۰ درخواست ارزنده از سایر استان‌های کشور جهت حضور در غرفه پارک داشتیم. برنامه پارک این بود که ظرفیتی ایجاد کند تا محصولات و خدمات واحدهای فناور در استان‌های مخصوصاً کم‌برخوردار در نمایشگاه الکامپ فرصت حضور پیدا کند و این واحدهای فناور بتوانند با صاحبان کسب‌وکاری که آنجا هستند به‌صورت B2B جلسات بگذارند و برای محصول خود بازار مهیا کنند و یا اصطلاحاً در زنجیره ارزش شرکت‌های بزرگ قرار بگیرند. همین برنامه را برای حضور در بازارهای بین‌المللی اطراف داریم. در حال برنامه‌ریزی هستیم تا بتوانیم در نمایشگاه‌های فناورانه کشورهای اطراف حضور پیدا کنیم. ازآنجایی‌که هزینه حضور در نمایشگاه‌های خارجی بعضاً قابل‌توجه است، برای فناوران و استارتاپ‌های نوپا کاری کرده‌ایم. این‌که در نمایشگاه‌های خارج از کشور می‌رویم و آن نمایشگاه را مستندسازی می‌کنیم و در قالب صوت و تصویر و نشستی تحت عنوان گذرنامه، تحولات آن رویداد فناورانه را برای فناوران کشور عرضه می‌کنیم. تشریح می‌کنیم که توجه آن نمایشگاه روی چه بود؟ نگاه‌ها روی چه بود؟ شرکت‌هایی که آمده بودند، چه محصولاتی داشتند و به چه سمتی می‌رفتند.

احساس می‌کنم بین‌المللی‌سازی و حضور در بازارهای بین‌المللی با تأکید بر بازارهای کشورهای منطقه یک راه‌حل نجات برای فناوران ما در حوزه فاوا است. به این موضوع باید بیش‌ازپیش توجه جدی داشته باشیم. برنامه‌ها را امسال برنامه‌ریزی کرده‌ایم و امیدواریم تا امسال در این حوزه نقش آفرینی موثری داشته باشیم به‌واسطه شرایط بحرانی ایجاد شده، کمی در این حوزه از آن برنامه‌ریزی که داشتیم عقب هستیم. ولی به‌جای آن، منابع را روی برنامه‌های امیدآفرین در حوزه حمایت از کسب‌وکارهای نوپا و در سراسر کشور خواهیم آورد تا بتوانیم در توسعه اقتصاد دیجیتال نقش‌آفرینی کنیم. نگاه ما در ارائه تسهیلات به شرکت‌های بزرگ این است که اگر شرکت‌های نوپا را در زنجیره ارزش خود قرار دهند، حمایت بیشتری دریافت خواهند کرد. شرکت بزرگ معمولاً بازار دارد و می‌تواند بازار برای شرکت نوپا فراهم کند. اگر شرکتی بزرگی در راستای توسعه خدمات و محصول یا مسیر رشدی که برای خود ترسیم کرده است، فناوران را از سایر استان‌ها و بخش‌ها به خدمت بگیرد، حاضریم منابع بیشتری در اختیارش بگذاریم.

برای حوزه‌های پیشروی فناوری مانند هوش مصنوعی و بلاک چین و... برنامه خاصی دارید؟

سؤال خوبی است. اولین اولویت حمایت ما در برنامه‌های ملی ما، کاربست‌های هوش مصنوعی است. در مورد پارک صحبت می‌کنیم. پارک یعنی کسب‌وکار. قطعاً تحقیقات و پژوهش در این حوزه بسیار ارزشمند است ولی جزو مأموریت پارک نیست. ما در پارک، کسب‌وکارهای این حوزه را موردحمایت قرار می‌دهیم. تمرکز کسب‌وکارهای حوزه هوش مصنوعی، بیشتر روی کاربست‌های هوش مصنوعی است؛ یعنی بهره‌برداری از هوش مصنوعی مثلاً در مدیریت مصرف انرژی و کاهش ناترازی برق و آب. به همین خاطر بیشترین سهم منابع برنامه ملی امیدآفرین وزارت ارتباطات که به‌زودی فراخوان خواهد شد، روی طرح‌ها و برنامه‌های حوزه هوشمندسازی صنایع تمرکز پیدا کرده است. وقتی صحبت از صنایع می‌کنیم، هم بحث کارخانه و هم جامعه و سلامت را داریم. هر چیزی که بتواند هوش مصنوعی را در سایر صنایع استفاده کند و به بهره‌برداری در آن صنعت کمک کند. به این طرح‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان صاحب محصول یا خدمت به‌زودی فراخوان می‌دهیم و در این حوزه یک حمایت ویژه خواهیم داشت.

چند سالی است که بحران‌هایی بخصوص در فضای استارتاپی داریم که مهاجرت انسانی را به کشورهای اطراف رقم زده است. آیا صرف این حمایت‌ها کافی است یا تدابیری دارید تا این سرمایه ارزشمند انسانی را در اینجا حفظ کنیم و توسعه دهیم؟

صحبت‌هایی که تا الان کردیم، حمایت از کسب‌وکارهای شکل‌گرفته بود. وقتی با این کسب‌وکارها صحبت می‌کنیم، یکی از مهم‌ترین مشکلاتشان، عدم دسترسی به نیروی انسانی متخصص به‌واسطه مهاجرت‌های گسترده‌ای است که در کشور شکل گرفته و سالیان سال است که ادامه دارد. برخی اوقات مسئولین را می‌بینیم که می‌گویند بگذارید بروند. ولی جایگزینی برایشان وجود ندارد. همیشه اولین نفر به‌سختی می‌رود، ولی نفر دوم راحت‌تر می‌رود. وقتی این راه هموار شد؛ کشورهای دیگر هم می‌فهمند که نیروی انسانی ایران در حوزه هوش مصنوعی یا فاوا، نیروی انسانی متخصص و بهره‌وری است؛ به همین دلیل شروع به سرمایه‌گذاری می‌کنند. ما در وضعیتی هستیم که مدیران واحدهای فناور و شرکت‌های دانش‌بنیان، اظهار نگرانی می‌کنند که همه این طرح‌های حمایتی به کنار، نمی‌توانند نیروی انسانی را نگه دارند.

یکی از برنامه‌هایی که به جد پیگیر هستیم، توانمندسازی نیروی انسانی در حوزه‌های مختلف صنعت فاوا با تمرکز بر فناوری‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی است. برنامه‌ای که قرار است ۵۰۰ هزار نیروی انسانی در حوزه هوش مصنوعی تربیت شود و در لایه‌های مختلف صنعت فاوا و هوش مصنوعی ورود پیدا کند. تربیت این عدد متخصص، رقم‌ها و بودجه‌های قابل‌توجهی می‌خواهد. در برنامه هفتم تربیت ۵۰۰ هزار نیروی انسانی متخصص هدفگذاری شده است . باید تربیت نیروی انسانی متخصص و دارای مهارت را در حوزه فناوری‌های نوظهور داشته باشیم که یکی از آن‌ها هوش مصنوعی است. این لازمه کشور است. می‌دانید که سهم اقتصاد دیجیتال از GDP در کشوری مانند چین، به ۴۹ درصد رسیده است. در سایر کشورها هم برنامه‌ریزی جدی وجود دارد.

وزارت ارتباطات در این حوزه تکلیف مستقیم ندارد. تکلیف مستقیم در حوزه دانش‌آموزی به عهده وزارت آموزش‌وپرورش و در حوزه دانشگاهی به عهده وزارت علوم تحقیقات و فناوری و در حوزه مهارت افزایی به عهده سازمان فنی و حرفه‌ای است. ولی در همه موارد، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، دستگاه همکار است؛ یعنی تکلیف مستقیم بر ما نیست. تکلیف مستقیم روی سایر وزارت‌خانه‌ها است.

در حوزه دانش‌آموزی، برنامه ایران دیجیتال را در دست اجرا داریم. همین الان که مصاحبه می‌کنیم، ۶۰۰ هزار دانش‌آموز در بستر این پلتفرم در فاز اول، آموزش‌های هوش مصنوعی را طی می‌کنند. برنامه ما این بود که این عدد به عدد دو میلیون نفر برسد. به خاطر این شرایط ، هماهنگی‌ها آن‌طور که بایدوشاید، در آموزش‌وپرورش برنامه‌ریزی رخ نداد. دقیقاً قرار بود بعد از پایان امتحانات دانش‌آموزان این برنامه شروع شود که آن اتفاقات افتاد. ولی همین الان ۶۰۰ هزار نفر دانش‌آموز در این بستر کار خود را شروع کرده‌اند. از طرف دیگر، پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات، دبیرخانه توانمندسازی فناوران و دانشجویان در حوزه هوش مصنوعی است. توانمندسازی دانشجویان و اساتید کشور در حوزه هوش مصنوعی از سوی وزارت علوم به پارک ما واگذار شده است. این حوزه را شروع کرده‌ایم و الان با دو کارگزار صحبت کرده‌ایم تا در ۵ استان کار خود را شروع کند. آرام‌آرام می‌خواهیم این را توسعه دهیم. در حوزه سازمان فنی و حرفه‌ای، پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات وزارت‌خانه ما، در حال تهیه سرفصل‌های آموزشی و مهارتی برای سازمان فنی و حرفه‌ای است و مربیان آن‌ها را آموزش می‌دهد. وزارت‌خانه در هر سه سطح، هم دانش‌آموزی، هم دانشجویی و هم نیروی کار مهارتی ورود پیدا کرده است.

حوزه هوش مصنوعی وابستگی زیادی به سخت‌افزار و GPU دارد. دو سال پیش سازمان ملی هوش مصنوعی قرار بود با برنامه‌هایی شکل بگیرد و بعد تغییر کرد. با این تغییرات و از همه مهم‌تر، نیاز گسترده به سخت‌افزار می‌خواهید چه کار کنید؟

الان سخت افزار یا GPU Farmها به‌صورت سرویس در اختیار فناوران هست. با شرکت‌های دانشی تامین کننده زیرساخت پردازشی در حال صحبت هستیم تا این سخت‌افزارها را در اختیار فناوران قرار دهد. کشور در این زمینه مشکلی ندارد. الان هرکسی به ذخیره‌سازی ابری یا GPU Farm نیاز دارد می‌تواند خدمت بگیرد.

اما توسعه زیرساخت‌های سخت‌افزاری هم مهم است.

کاربران می‌توانند خدمات را از سایر شرکت‌های این حوزه بگیرند. البته وزارت ارتباطات از منابعی که در اختیار دارد، تامین زیرساخت­‌های پردازش سریع را از طریق شرکت‌های توانمند در حال پیگیری است و از طریق پست‌بانک تسهیلات می‌دهد. امروز که در خدمت شما هستم، تسهیلات قابل‌توجهی پرداخت شده است. البته هرچقدر تسهیلات در این حوزه بدهیم، باز هم کم است. عدد و رقم‌هایی که نیاز داریم خیلی بیشتر از این‌ها است. ولی وزارت ارتباطات، خیلی بیشتر از آنچه فکر کنید، شاید در حد چند همت در این چندساله و از این به بعد هم در سال‌های آتی، روی حمایت از کسب‌وکارهای این حوزه و GPU Farmها هزینه می‌کند. بحث ایجاد مراکز قطب داده را دارد. الان مسئولیت قطب داده در اصفهان به عهده پارک فاوا است. سعی داریم شرایط را مهیا کنیم و نقطه حضور از سوی شرکت ارتباطات زیرساخت فراهم شده است و ساختمان و زمین‌ها را فراهم کرده‌ایم. الان ۲۰ قطعه زمین در فاز اول فراخوان در برنامه داریم تا در اختیار شرکت‌های لایه‌های زیرین هوش مصنوعی قرار دهیم تا رک‌ها و GPU Farm های خود را آنجا متمرکز کنند. می‌دانید که تأمین برق آن‌ها چه هزینه‌های قابلی توجه دارد و همه این هزینه‌ها را وزارت ارتباطات از طریق پارک تقبل کرده است. ایجاد سه قطب داده، یکی در اصفهان، یکی در خراسان رضوی و یکی در منطقه ویژه اقتصادی پیام داریم. از همه این‌ها مهم­تر، منطقه ویژه اقتصادی پیام است که الان بعضی از شرکت‌های این حوزه، GPU Farm های خود را آنجا مستقر کرده‌اند و از خدمات زیرساختی که وزارتخانه در این حوزه فراهم کرده است بهره‌مند می‌شوند. برای سایر شرکت‌ها هم در قالب ارائه تسهیلات، منابع لازم برایشان تأمین شده است؛ اما تأمین منابع GPU Farm ها و تجهیزات و ادوات این حوزه به طور مستقیم به عهده وزارت‌خانه نیست و در حال حاضر معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری، آن منابع قابل‌توجه را در اختیار دارد و می‌دانم این معاونت هم سال گذشته منابع خیلی خوبی را تخصیص داد. ولی در این حوزه وزارت ارتباطات هم سهم خود را ادا کرده است. هرچند همه این‌ها را که روی هم بگذاریم، نسبت به کشورهای منطقه، عدد و رقم بسیار کمی است.

ما در دوره‌ای می‌خواستیم در کشور ابررایانه بسازیم و چند ابررایانه هم ساختیم. ولی به آن هدفی که می‌خواستیم نرسید و ادامه پیدا نکرد. صادقانه، آیا از آن ماجرا درس‌های لازم را گرفته‌ایم که در حوزه هوش مصنوعی آن مسیر دوباره تکرار نشود و بتوانیم با سرعت مناسب، یک روند توسعه پایدار طولانی را ادامه دهیم؟

توسعه پایدار، از سوی نهادهای دولتی امکان‌پذیر نیست. توسعه پایدار باید توسط بخش خصوصی انجام شود؛ نهادها و دستگاه‌های دولتی صرفا باید مشارکت کنند و تسهیل‌گر باشند تا شرایط و منابع لازم را ارائه دهند. یکی از نگاه‌هایی که سالیان سال در کشور اشتباه بوده و هنوز هم هست، این است که دولت تصدی‌گری کند. دولت باید فقط در لایه سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری وارد شود و تشویق‌های لازم را ارائه دهد و ترغیب کند تا آن فناوری شکل بگیرد. قبلاً چنین نگاهی نبود، ولی این نگاه الان شکل گرفته است. به شعار سال­های اخیر نگاه کنید که مشارکت در تولید و سرمایه‌گذاری است. شعارهای چند سال اخیر همه با کمک بخش خصوصی است. مهم، بخش خصوصی است. این واقعیتی است که خوشبختانه وزارت ارتباطات این مفهوم را به‌خوبی درک می‌کند و تمام برنامه‌هایی که در این دوره دارد، با کمک و مشارکت بخش خصوصی است.

گاهی در جاهایی می‌رویم که تجهیزات خوبی از سوی دولت تهیه شده، ولی قبل از این‌که استفاده شود، عمر آن فناوری تمام شده است؛ یعنی ۴-۵ سال مانده است و وقتی می‌گوییم در این چند سال چند بار از آن استفاده کرده‌اید، به تعداد انگشت‌های دست می‌رسد. درحالی‌که اگر این دستگاه و زیرساخت در اختیار بخش خصوصی بود، از شدت استفاده، این تجهیزات مستهلک می‌­شدند. درحالی‌که این تجهیز، نو مانده ولی طول عمر فناوری آن تمام شده است. اگر مؤلفه بخش خصوصی را فراموش کنیم، هر برنامه توسعه‌ای قطعاً با شکست مواجه خواهد شد.

خوشبختانه الان نگاه‌ها به اینجا رسیده است. در سراسر کشور این را می‌بینیم. مثلاً توسعه برنامه‌های gpu FARM ها و توسعه مراکز قطب داده و توسعه کاربست‌های هوش مصنوعی و هر آنچه فکر می‌کنید تکالیف وزارت ارتباطات است، وزارت فکر می‌کند چگونه این تکلیف را با کمک بخش خصوصی به سرانجام برساند. این نگاه درستی است. این نگاه باید در کل کشور تقویت شود و همه ظرفیت‌ها و امکانات کشور در اختیار بخش خصوصی لایق و کاردان و بهره‌ور قرار بگیرد. البته منظورمان از خصوصی، خصولتی‌های رانتی نیست؛ چراکه آن‌ها هیچ فایده‌ای برای کشور ندارند. وقتی این اتفاق بیافتد، قطعاً مسائل و مشکلات حل خواهد شد. اولاً منابع دولت کم است و سرمایه بخش خصوصی کمک می‌کند. بهره‌برداری به عهده بخش خصوصی است. چون خودش سرمایه گذاشته است و پای خود را در این قضیه خیس کرده است، بیشترین بهره‌وری را دارد. آن بروکراسی اداری که در دولت و در همه دولت‌ها وجود دارد، با کشورهای خارجی هیچ فرقی نمی‌کند. در ایران می‌گوییم دولت کند است. درحالی‌که در اکثر کشورها هم این موضوع وجود دارد. ولی دولت آنجا متصدی نیست و مردم کند بودن دولت را نمی‌فهمند. چون آنجا دولت فقط سیاست‌گذار است. اتفاقاً در سیاست‌گذاری هر روز نباید سیاست‌گذاری کرد. باید آرامش داد. اگر سیاستی طرح‌­ریزی شد و می‌خواهید تغییرش دهید، نباید فردا بلافاصله تغییر دهید. باید آرامش باشد و نباید شوک به بخش خصوصی وارد کرد؛ بنابراین کند بودن دولت‌ها و فکر کردن و سر حوصله کاری را انجام دادن در لایه سیاست‌گذاری امر پسندیده‌ای است. ولی وقتی در لایه اجرایی می‌آییم، سرعت عمل و بلافاصله عمل کردن پسندیده است. این‌ها باید درست تنظیم شود. همچنین اجرای تکالیف برنامه هفتم با این منابعی که دولت تخصیص می‌دهد و آن اهدافی که برنامه‌­ریزی شده است، بدون شک بدون مشارکت بخش خصوصی غیرقابل تحقق است.

حدود ۱۰ میلیون ایرانی از اقتصاد دیجیتال نان می‌خورند / مهاجرت از سطح دانشجو به سطح کسب‌وکار رسیده است!

از ظواهر امر چنین بر می‌آید که در وزارت و معاونت علمی و در سطح دولت پیام‌های مشابهی در این زمینه شنیده می‌شود. آیا در شورای عالی فضای مجازی هم چنین تفکری حاکم است؟

متاسفانه انتقادها از این حوزه و سیاست‌گذاری‌هایی که در حوزه محدودسازی اینترنت انجام می‌شود خیلی زیاد است.

ازآنجایی‌که رئیس پارک هستم و پارک ملی است، می‌بینم که این محدودسازی‌ها ضربه می‌زند. یک جا بحث امنیت است. این را کاملاً درک می‌کنم که محدودسازی برای این‌که امنیت را حفظ کنیم، در برخی جاها ضروری است؛ ولی این‌که آن را ماه‌­ها ادامه دهیم، قابل‌درک نیست. امروز در کشور بیش از ده میلیون نفر مستقیماً از اقتصاد دیجیتال بهره‌مند می‌شوند؛ زندگی و معیشت آن‌ها به این حوزه وابسته است. اگر اقتصاد ده میلیون نفر را تحت تأثیر قرار دهیم، کار پسندیده‌ای است؟ در شرایطی اینترنت را کند می‌کنیم که آینده دنیا در حوزه اقتصاد دیجیتال رقم می‌خورد. می‌بینید که همه کشورهای همسایه در این حوزه برنامه‌ریزی جدی داشته‌اند. اگر نیروی انسانی متخصص ما به کشورهای منطقه مهاجرت کند، چطور می‌توانیم کشور خود را به این ظرفیت برسانیم؟ مانند این است که بگویید امکان دارد چند نفر با چاقو همدیگر را از بین ببرند پس چاقو برای کل کشور محدود است. نمی‌توانیم این کار را بکنیم.

وقتی نگاه به آینده داشته باشیم، می‌بینیم که در همه جای دنیا رکن اصلی در توسعه اقتصادی کشورها، اقتصاد دیجیتال است. دسترسی به اینترنت باکیفیت مانند اکسیژن برای این حوزه می‌مانند. نمی‌توانیم اکسیژن را از فناوران و مردم خود قطع کنیم و انتظار داشته باشیم سال ۲۰۳۰-۲۰۴۰ و ۲۰۵۰ جزء کشورهای نقش‌آفرین در عرصه‌های بین‌المللی باشیم. این‌که چطور باید سیاست‌گذاری کرد، کار پیچیده‌ای است. ولی در حال حاضر هم انتقادات را می‌بینیم و هم در این شرایط بحرانی که به وجود آمد، به کسب‌وکارها آسیب زده است. به‌طوری‌که کسب‌وکارهای ما در شکننده‌ترین و ضعیف‌ترین حالت ممکن خود قرار گرفته است.

بنده که به‌عنوان رئیس پارک هرجایی که کسب و کارها حضور دارند، می‌روم، همه شاکی هستند. شما هم حتماً در گزارش‌ها دیده‌اید. این روند، روند مناسبی نیست. هر روز هرجایی که می‌روم این شکایت و مطالبه‌گری را می‌شنوم و پاسخ درستی در حال حاضر به آن نمی‌دهیم و نمی‌دانیم می‌خواهیم چه‌کار کنیم. نوعی سردرگمی داریم. اینجا به نمایندگی از همه کسب‌وکارهای فناورانه و دانش‌بنیان از همه مسئولین کشور، هر کسی که در حوزه اقتصاد دیجیتال برنامه دارد، این خواهش را دارم که نگاه ویژه‌ای داشته باشد. قبول دارم که بحث امنیت بر بحث اقتصاد دیجیتال اولی است، ولی اگر اقتصاد دیجیتالی که ده میلیون نفر از آن ارتزاق می‌کنند با شکست مواجه شود؛ تبعات ناشی از تعطیل شدن کسب‌وکارهای این حوزه، خودبه‌خود به مسئله امنیتی بزرگ‌تری از چالش امنیتی قبلی تبدیل می‌شود.

فکر می‌کنید راه‌حل‌هایی مانند اینترنت طبقاتی می‌تواند چاره‌گر این ماجرا باشد؟

به نظر من، اینترنت ملی در این حوزه یکی از راه‌کارهای کوتاه‌مدت است. مباحث زیادی در حوزه آزادسازی اینترنت داریم. برخی از دوستان موافق یا مخالفند. مثلاً شهروندی می‌گوید چرا آن کسب‌وکار به اینترنت آزاد دسترسی دارد و من به‌عنوان یک شهروند، دسترسی ندارم؟ به نظرم اینجا کاری ترویجی لازم است. باید قبول کنیم و این فرصت را بدهیم. کشور به لحاظ امنیتی دچار مشکلاتی شده است. دوستان تحلیل‌هایی در مورد شبکه‌های ارتباطی و مباحث امنیتی دارند که برخی درست است و برخی دیگر به باور من غلط است، ولی حداقل نگرانی‌هایی وجود دارد. اگر بخواهیم ابتدا شبکه خود را ایمن کنیم و بعد از ایمن‌سازی شبکه و ارتباطات خود، اینترنت آزاد را در اختیار همگان قرار دهیم، این قضیه قطعاً زمان‌بر است. حداقل کسب‌وکارها را مورد توجه قرار دهیم. اگر این کار را انجام دهیم، اینترنت طبقاتی است؟ به نظرم نیازمند کار ترویجی است. این را باور دارم که مردم درک دارند و شرایط را خیلی خوب می‌فهمند. اینجا کار رسانه‌ها مهم است. برخی رسانه‌ها اینجا خوب عمل نمی‌کنند و طوری خبر می‌زنند که انگار آخرالزمان شده است. بحث کسب‌وکار است و زندگی فرد به آن وابسته است. درست است که عموم مردم مطالبه دارند بر بستر اینترنت، ارتباط با کیفیت­‌تری داشته­ باشند ولی اگر هم نباشد، اتفاقی برای من نمی‌افتد، شاید ارتباطم با دیگران و خارج از کشور کمی سخت‌تر شود، ولی صاحب کسب و کار نان شب و زندگی‌اش به اینترنت وابسته است.

در شرکت‌های بخش خصوصی که می‌روم، مدیرعامل یک ماه حقوق را از منابع خود به پرسنل داده است بدون این‌که کاری انجام شده باشد. می‌گوید اگر به این پرسنل حقوق ندهم، او می‌رود و نیروی جایگزین هم ندارم. از طرفی درآمد نداشته است. حالا به کسب‌وکاری که در این شرایط قرار گرفته است، با تمهیداتی، یک اینترنت به اصطلاح عام طبقاتی بدهیم؛ به نظرتان ظلم است که اینترنت در اختیار من شهروند عادی نباشد و در اختیار صاحب کسب و کار باشد؟ جوان‌های ما مهاجرت می‌کنند. در شرایطی که شبکه را امن کنیم، ارائه اینترنت آزاد خیلی خوب است؛ ولی آیا در شرایط کنونی می‌توانیم نهادهای امنیتی را در این حوزه راضی کنیم؟ بحث پیچیده‌ای است و در حوزه تخصص من نیست؛ ولی از تمام مردم و صاحبان رسانه خواهش دارم که اگر اینترنت ویژه در اختیار کسب‌وکارها قرار گرفت، نه‌تنها مسئولین را بازخواست نکنیم، بلکه تشویق کنیم که حداقل این کار را انجام دهند.

در تئوری‌های مدیریت و رفتارهای سازمانی، یکی از ملاک‌های رضایت شغلی افراد، همین مقایسه‌ای است که مطرح کردید، که طرف مقابل چه امکاناتی دارد و چه کارهایی می‌تواند انجام دهد. از سوی دیگر این سؤال مطرح است که اگر ارائه‌دهنده خدمات، اینترنت آزاد داشته باشد، عمده مشتریانش، دسترسی محدودتری به اینترنت دارند؛ پس او چطور می‌خواهد خدمات خود را ارائه دهد؟ از سوی دیگر خیلی از کارشناسان می‌گویند محدودیت‌هایی که الان وجود دارد و منجر به استفاده گسترده از فیلترشکن و دیگر نرم‌افزارهای VPN شده است که آلودگی‌های گسترده‌ای به همراه دارند، زمینه‌ساز گسترش این آلودگی و ناامن بودن شبکه است.

اصلاً محدود کردن شبکه و دسترسی‌ها، عامل ناامن کردن شبکه است. این ظرفیت محدودسازی شبکه شاید برای چند روز قابل توجیه باشد؛ اما ادامه‌دار بودنش به تهدیدی تبدیل شده است که در کشور ما وجود دارد.

حتی موجب شناسایی ساده‌تر هر کسی می‌شود که هدف خرابکاران است.

بله! شرایط کنونی کشور جوری است که وقتی می‌خواهیم محدودیت‌ها را برای همه برداریم، مقاومت‌هایی وجود دارد. قطعاً حل این موضوع، مسئله‌ای نیست که صرفا در اختیار وزیر ارتباطات باشد و به‌تنهایی آن را حل کنند. بحث‌هایی وجود دارد که در حال ادامه پیدا کردن است. همین الان هم می‌بینیم که وزارت ارتباطات همه تلاش خود را کرده است که تا حد امکان، محدودیت‌ها را کاهش دهد؛ ولی با آنچه مردم می‌خواهند فاصله داریم. این اقدام به تبیین نیاز دارد. باید کارهایی اقناعی انجام شود که آن محدودیت به‌طورکلی برطرف شود. به‌شخصه طرفدار آن هستم که امنیت شبکه افزایش پیدا کند و دسترسی آزاد باشد. قطعاً افزایش امنیت در محدودیت حاصل نخواهد شد. دور زدن و استفاده از فیلترشکن و وی‌پی‌ان‌ها، خودش یکی از عواملی است که شبکه ما را ناامن کرده است؛ ولی ادامه پیدا کردن این بحث‌ها، کسب‌وکارهای این حوزه را دچار آسیب می‌کند. بهتر است اولویت رفع محدودیت را از سوی کسب‌وکارها شروع کنیم و آرام‌آرام به کل مردم سوق دهیم، چون آن‌ها دارند آسیب جدی می‌بینند. جوان ما و نیروی کار ما باید نان بخورد. این را نمی‌توانیم گذر کنیم.

به‌نظر می‌رسد یک سری افراد تصمیم گیر که می‌گویند سر دو راهی امنیت یا اینترنت آزاد هستیم، اصلاً به راه سوم فکر نمی‌کنند. شاید به خاطر ناآشنا بودن به تحولات پرشتاب تکنولوژی امروز است یا به خاطر دیدگاه‌هایی است که همه‌چیز را تهدید می‌بینند و کلا تحلیل هزینه- فایده نمی‌کنند؛ ولی واضح است که تعداد این افراد حتی کسری از جمعیت کاربران اینترنت نیست. آیا نمی‌شود به این فکر کرد که دوره‌های آشنایی با فناوری روز برای این افراد بگذاریم، تکنیک‌های حل مسئله به آن‌ها بیاموزیم یا توجیه‌شان کنیم که همه‌چیز تهدید نیست؟

فکر نمی‌کنم این قشر به فناوری این حوزه تسلط نداشته باشد! البته بعید می‌دانم با یک طرح توجیهی بتوانیم بگوییم سیاست ما عوض شده است. دوستان در این حوزه تخصص هم دارند؛ اما باورها و نگاه‌های مدیریت مسئله و بحرانشان باهم تعارض دارد؛ وگرنه به حوزه تخصصی خود آشنا هستند و حتی شاید آمار را بهتر از ما در اختیار داشته باشند. به‌هرحال فکر می‌کنم دسته‌ای طرفدار محدودیت و دسته‌ای دیگر طرفداری آزادسازی دسترسی‌ها هستند. این نظر شخصی من است که باید به سمت آزادسازی دسترسی‌ها حرکت کنیم. ولی این قشری که هستند، دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی دارند. این مسئله شاید یک‌شبه رخ ندهد، شاید در یک بازه زمانی با امن‌سازی و ایجاد دسترسی‌ها، از این وضعیت نامناسب موجود به یک وضعیت مناسب دیگر کوچ کنیم. ولی این‌که چطور برویم و چه‌کاری کنیم، اصطلاحاً به راه سومی فکر کنیم که این راه سوم در حوزه تخصصی من است، به لحاظ فنی می‌توانم صحبت کنم؛ ولی به لحاظ سیاسی و اجتماعی و امنیتی و اقتصادی به داده‌هایی نیاز دارم که بگویم این مسئله را چطور می‌توانیم حل کنیم. این داده‌ها نزد من نیست که راه‌حلی که پیشنهاد می‌دهم یک راه‌حل منطقی باشد. ولی من رئیس پارک فناوری ارتباطات هستم و می‌بینم که کسب‌وکارهای این حوزه ضرر می‌بینند. من باید صدای آن‌ها به جهت رفع این محدودیت‌ها باشم. مسئولیت بنده این است.

در کشور، بحث‌های کارشناسی در این حوزه انجام نمی‌شود یا اگر هم انجام شود، خیلی کم است. بگذاریم مخالفان و موافقان این حوزه، صحبت‌های خود را بدون محدودیت مطرح کنند و درنهایت به یک جمع‌بندی مطلوب برسیم

دارم می‌بینم که جلوی چشم خودم چقدر ضربه و خسارت می‌بینند و چقدر از آن‌ها مهاجرت می‌کنند. این خسارتی است که به یک کسب‌وکار فناورانه می‌بینم. البته اگر دسترسی آزاد برایش تأمین شود، همه مسائلش را حل نمی‌کند؛ چون این شرکت باید محصولات خود را بر بستری آزاد به دیگران بفروشد. اگر آن بستر بسته باشد، بازهم دچار محدودیت می‌شود. قطعاً دسترسی به اینترنت نامحدود برای آن کسب‌وکار، به ظرفیت و موقعیت مطلوب قبل از محدودسازی نمی‌رسد. چون بقیه جامعه محدود است و او نامحدود است. باز هم ارتباط شکل نمی‌گیرد. ولی به‌هرحال باید این کار را انجام دهیم.

فکر می‌کنم در بحث شبکه‌های اجتماعی باید نگاه‌هایمان را تصحیح کنیم. شبکه اجتماعی یعنی به اشتراک گذاشتن داده. پس این‌که بگوییم اطلاعات در بستر شبکه‌های اجتماعی نشر می‌کند، قطعاً نشر می‌کند. اصلاً شبکه یعنی چه؟ وقتی اطلاعات خود را تبدیل به کتاب می‌کنم و در کتابخانه می‌گذارم، یک نفر دیگر این را می‌تواند بخواند. شبکه یعنی به اشتراک گذاشتن اطلاعات و ایده‌ها و عقاید و حرف‌ها و صحبت‌ها. اگر می‌خواهیم از این شبکه برای مسائل امنیتی استفاده کنیم، اشتباه است. به طور مثال من اگر مسئول پرونده حساس نظامی یا امنیتی باشم، نباید روی گوشی موبایلم به شبکه‌های خارجی دسترسی داشته باشم. ولی عدم دسترسی من به شبکه‌های خارجی نباید مانع این باشد که جنابعالی نیز دسترسی نداشته باشید. من شغل و کارم امنیتی است، چه لزومی دارد که من مدارک خودم را از روی شبکه‌ها در اختیار داشته باشم یا گروه‌های کاری را در شبکه‌ها داشته باشم؟ این‌که انتظار داشته باشیم شبکه­‌های اجتماعی بستر امنی باشد، انتظار اشتباهی است. در کل دنیا هم می‌بینیم که این شبکه‌ها دیتاها و اطلاعاتشان هک می‌شود. قسمت حساس کشور و داده‌های حساس نباید در دسترس و روی این شبکه‌ها و پلتفرم‌ها باشد که کسی با هک کردن به آن دسترسی پیدا کند. 

در اتفاقات و تحولات جنگ، یک سری اعتراضات در داخل و خارج بود. خیلی از آن‌هایی که در خارج از کشور بودند، در جریان اتفاقاتی که در داخل کشور رخ می‌داد و خسارت‌ها و نامردی‌هایی که در حق مردم می‌شد، قرار نگرفتند؛ چرا؟ چون این بستر شبکه قطع بود. پس این بستر شبکه علاوه بر این‌که می‌تواند بستر ارتباطی باشد، بستر فریاد درد مردم به کل دنیا هم هست. این ظرفیت را از دست دادیم. شبکه‌های اجتماعی و بسترهای ارتباطی دو لبه خوب و بد دارند. این‌ها نباید فدا شوند. ما با سیاست‌گذاری درست، باید از این ظرفیت‌هایی که هست استفاده کنیم. این‌که بگوییم چون مردم سوار خودرو می‌شوند و در تصادفات چند نفر می‌میرند، ما استفاده از خودرو را ممنوع کنیم و مردم مانند قدیم رفتار کنند؛ این حرف درستی است؟ قطعاً این‌طور نیست. هر فناوری یک سری آسیب‌هایی دارد. آن آسیب‌ها باید با کار ترویجی شناسایی و مرتفع شوند. برخی آسیب‌ها هم ذات آن فناوری است. شما هرچقدر هم آن را امن کنید، باز هم آسیب وجود دارد. ولی فناوری در جای خودش باارزش است.

در مورد این کسب‌وکارهای بالغ که آن‌ها را در سطح کشور نظارت می‌کنید، آیا آماری از صادرات محصولات فناورانه حوزه فاوا در اختیار دارید؟ مقدار آن چقدر است؟

عدد آن پایین است، البته آمار کشور را ندارم. آمار این حوزه در اختیار پارک فاوا قرار ندارد؛ ولی کمتر از ۱ میلیارد دلار است که اصلا عدد خوبی نیست. حتی در مقایسه با کشورهای هم‌تراز خودمان هم عدد پایینی است.

دلیل این حجم پایین صادرات چیست؟ مگر نه این‌که اکوسیستم را راه انداخته‌ایم و امکانات تخصیص داده‌ایم؟ درست است زمانی طول می‌کشد تا به ثمر بنشیند، ولی با توجه به قدمت آغاز این حرکت، نباید حجم صادرات بیشتر از این مقدار باشد؟

قطعاً یکی از عواملش تحریم‌ها است. در این شکی نیست. این را مشاهده می‌کنیم. نمی‌توانیم روی همان بستری که سایر کشورها قرارداد می‌بندند و انتقال پول انجام می‌دهند، فعالیت کنیم. خیلی از فناوری‌های این حوزه، فناوری‌های دوگانه است و مصارف نظامی دارد و تحت تحریم‌های شدیدتری قرار می‌گیرد. البته فراموش نکنیم این عددی که پایین است، عدد رسمی ثبت شده است؛ شاید عدد غیررسمی خیلی بزرگ باشد. امکان دارد واحدهای فناور و شرکت‌های دانشی ما بر بستر رمزارزها خریدوفروش می‌کنند. این‌ها غیرقابل‌شناسایی است. هرچقدر با آن‌ها صحبت کنیم، اصلاً در مورد این بخش از معاملات صحبت نمی‌کنند. البته ما خودمان شرایطی را ایجاد کرده‌ایم که واحدها را به دور زدن سوق می‌دهیم؛ از وی‌پی‌ان و فیلترشکن در سطح عموم به دور زدن قوانین در سطوح کسب‌وکار رسیده‌ایم. این‌که به‌صورت غیررسمی بفروشند و از طریق رمزارزها جابجایی انجام دهند و اگر فروختند، منابع را داخل نیاورند.

هیچ راهی جز این‌که بتوانیم تعاملات خود را با دنیا جور دیگری پیش ببریم، وجود ندارد؛ اما بحث رفع کردن تحریم‌ها مسئله پیچیده‌ای است. کشور ما به مورد مطالعاتی ویژه‌ای تبدیل شده است. متأسفانه امروز که در خدمت شما هستم، خبر بدی دارم که این محدودیت‌ها باعث مهاجرت کسب‌وکار می‌شود. زمانی مهاجرت دانشجویان دکترا را داشتیم که فرد تا فوق‌لیسانس را در ایران می‌خواند و برای ادامه تحصیل دکترا به خارج از کشور می‌رفت و برنمی‌گشت. اما امروز نوبت به مهاجرت کسب‌وکارها رسیده است؛ یعنی قبلا نیروهای متخصصی که از دانشگاه‌های ایران فارغ‌التحصیل می‌شد و در شرکت دانشی کار می‌کرد و فردی توانمند بود، مهاجرت می‌کرد؛ الان متأسفانه کل کسب‌وکار مهاجرت می‌کند. دولت برای هر دانشجوی دکترا یک الی دو میلیارد تومان هزینه می‌کند. برای این‌که فرد متخصصی در اکوسیستم کشور داشته باشیم، ۵ تا ۱۰ میلیارد تومان سرمایه‌گذاری می‌شود؛ اما در مقیاس مهاجرت کسب و کار، میزان سرمایه‌گذاری روی کسب‌وکارهای فناورانه موفق بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد تومان است.

ما از مهاجرت دانشجو به مهاجرت نیروی انسانی متخصص و از مهاجرت نیروی انسانی متخصص به مهاجرت کسب‌وکارهای جواب‌داده و موفق رسیده‌ایم. حساب کنید چقدر ایده فناورانه باید مطرح شود که چند درصد آن‌ها به هسته فناور تبدیل شوند، درصدی از این‌ها به شرکت تبدیل شود و یک‌درصدی از این شرکت‌های نوپا رشد می‌کنند و از دره مرگ عبور می‌کنند و به کسب‌وکاری بالغ تبدیل می‌شوند و این کسب‌وکار بالغ مهاجرت می‌کند. ناگهان ۱۰۰ الی ۲۰۰ میلیارد تومان سرمایه می‌رود. چقدر به آن‌ها تسهیلات داده‌ایم و چقدر حمایت کرده‌ایم و چقدر دانشگاه‌ها و اساتید دانشگاه ما و متخصصان ما و وزیر و وکیل و معاون از این کسب‌وکار حمایت کرده است تا به اینجا رسیده است؟ وقتی مهاجرت می‌کند، سرمایه عظیمی از کشور می‌رود. به همین خاطر به‌عنوان کسی که می‌بینم اوضاع چطور است، می‌گویم که کاری ندارم بحث اینترنت آزاد در کشور چطور حل می‌شود؛ اگر حل نکنیم، این‌ها می‌روند. فکری به حالشان کنیم.

به‌خوبی روندی را نشان دادید که ضررش رو به گسترش است. آیا چنین روندی نشان‌دهنده اشتباه در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کلان نیست؟

صد درصد. ناشی از برنامه‌های اشتباه است. این وضعیت ثمره تصمیم­‌گیری نادرست است. نمی‌خواهم بگویم کدوم دولت یا دولت‌ها مقصر بوده؛ به‌هرحال شاهد این وضعیت هستیم. زمانی مهاجرت دانشجو داشته‌ایم و الان به مهاجرت نیروی کار متخصص رسیده‌ایم که ضررش بیشتر است. دانشجویی که از ایران به خارج از کشور، آمریکا و کانادا و اروپا می‌رود، اگر از تحصیلات رایگان استفاده کرده باشد، دولت برایش یک تا ۲ میلیارد تومان هزینه کرده است؛ ولی وقتی از کشور ما خارج می‌شود، هزینه‌های مهارتی کردن این فرد را آن کشور میزبان می‌پردازد و به عهده دولت ما نیست. فرض کنید این فرد در ایران بماند، هزینه‌های مهارتی او را ما می‌دهیم تا به فردی ماهر تبدیل می‌شود. قطعاً مهاجرت یک دانشجوی پزشکی خسارت کمتری نسبت به جراح قلب یا مغز دارد. این سرمایه­ای که دولت برایش گذاشته است، در این مرحله چند ده میلیارد تومان ارزش دارد. وقتی یک کسب‌وکار مهاجرت می‌کند، فردی را داریم که آموزش زیادی گرفته و بالغ شده است و می‌تواند کسب‌وکار ایجاد و هدایت کند.

فکر نکنیم در ایران افراد زیادی هستند که می‌توانند یک کسب‌وکار را رهبری کنند. معمولاً ۹۰ درصد آدم‌ها پیرو هستند و ده درصد آدم‌ها رهبری می‌کنند و دل‌وجرئت ایجاد کسب‌وکارها را دارند؛ خیلی از شرکت‌هایی که ورشکست شده‌اند، دولت وام‌های ارزان‌قیمت در اختیارشان قرار داده است و آن‌ها را نگهداری و بزرگ می‌کند. در پارک‌های علم و فناوری، به خیلی از افراد وام‌های ارزان‌قیمت می‌دهیم. این‌ها هزینه‌هایی است که دولت پرداخت می‌کند تا آن کسب‌وکار را نگه دارد و حمایت کند تا دوباره در مسیر رشد قرار بگیرد. ولی اتفاقاتی می‌افتد که باعث می‌شود کسب‌وکار بزرگ، ناگهان از اکوسیستم ما خارج می‌شود. این‌ها جایگزین نمی‌شوند. اگر یکی از این‌ها در خارج از کشور برود، چه ظرفیت عظیمی به اقتصاد آن کشور اضافه می‌کند و چه ظرفیت عظیمی از اقتصاد کشور ما نابود می‌شود.

این را حداقل در حوزه اقتصاد دیجیتال می‌بینم که هرچقدر این شرایط عدم دسترسی و محدودسازی گسترده‌تر باشد، چنین اتفاقاتی را بیشتر شاهد هستیم. اینجا نمی‌شود گفت که آقای وزیر یا آقای رئیس‌جمهور؛ کاری کنید! وقتی شرایط مهیا نباشد، نیروی متخصص و کل کسب‌وکار می‌رود. او به حرف‌درمانی ما نیاز ندارد. باید فکری کرد؛ بنابراین اینجا کل ارکان سیاست‌گذار نظام ما باید متوجه این مسائل بشوند. با تداوم وضع موجود، روزی را می‌بینم که این نیروها و کسب‌وکارها در کشورهای منطقه و در GDP آن کشور نقش‌آفرینی می‌کنند و ما اینجا فقط داریم حسرت می‌خوریم که این فرد را اینجا داشتیم و به او بها ندادیم و شرایط را مهیا نکردیم.

چند سالی است که مقام معظم رهبری در شعار سال، صحبت از مشارکت بخش خصوصی می‌کند. این‌که بخش خصوصی سرمایه خود را بیاورد تا کسب‌وکار خود را توسعه دهد، سیاست رهبری ما است. باید برایش شرایط را مهیا کنیم. مگر می‌شود فعال حوزه اقتصاد دیجیتال باشید، ولی هوا به شما نرسد؟ هوای فعال حوزه اقتصاد دیجیتال، بستر ارتباطی است. وقتی این را محدود کنم، از بین می‌رود. از طرفی به دنیا نگاه کنیم که همه کشورهای دنیا سهم اقتصاد دیجیتالشان در GDP رو به افزایش است. در این شرایط داریم آزادی عمل را در بستر ارتباطی کاهش می‌دهیم. به خاطر سیاست‌های محدودسازی که ایجاد می‌کنیم، جلوی رشد آن‌ها را می‌گیریم. کشور ضرر می‌کند. باید فکری کنیم.

برخی می‌گویند که در چنین شرایطی می‌توان تحریم را به فرصت تبدیل کرد.

تحریم، هیچ فرصتی نیست. خسارت محض است. این‌که بگوییم چون من تحریم هستم پس فرصتی مهیا شده؛ این‌طور نیست. در شش ماه و یک سال؛ شاید بتوان توجیه کرد؛ ولی تحریمی که چندین سال ادامه پیدا کند، قطعاً خسارت محض است. در این شک نکنیم. مگر می‌شود بگوییم تحریم فرصت است؟ چرا باید فرصت باشد؟ به چه دلیل مستند و منطقی‌ای فرصت است؟ تا کجا می‌توانیم همه‌چیز را خودمان توسعه دهیم؟ توسعه علم با توسعه فناوری متفاوت است؛ توسعه فناوری با تجاری‌سازی متفاوت است و تجاری‌سازی با بازار و برند و ثروت آفرینی و کسب سهم در بازارهای جهانی متفاوت است.

فرض کنید کشور ما تحریم نبود. وضعیت خودروسازی ما در این مرحله بود؟ قطعاً بیشتر رشد می‌کردیم. اگر تحریم‌ها نبود، آیا بحث اقتصاد دیجیتال در این مرحله بود؟ قطعاً بیشتر از این رشد می‌کرد. البته این‌که بگوییم چون تحریم هست، با هر ذلتی که شده توافقی کنیم تا تحریم‌ها برداشته شود، این هم قابل‌قبول نیست. این در حوزه تخصصی من نیست؛ ولی این‌که بتوانیم تحریم‌ها و تنش‌ها را با دنیا مدیریت کنیم و شرایط را برای بخش خصوصی مدیریت کنیم، قطعاً باید انجام شود. از طرف دیگر این‌که بگوییم چون تحریم هستیم هرچه جلوی ما گذاشتند امضا کنیم، با عزت‌نفس ما در تعارض است. هرچقدر تحریم بیشتر شود شرایط زندگی ما سخت‌تر می‌شود. اینجا باید تنش‌ها را با زیرکی مدیریت کنیم.

این‌که بگوییم تحریم مخصوص ایران است، می‌گویم خیر. همه کشورهای دنیا به‌نوعی تحریم هستند. چین و روسیه هم تحریم هستند. هر کشوری یک سری عدم دسترسی‌ها در دنیای کنونی دارد، ما هم داریم. ولی آن‌ها مدیریتش می‌کنند و ما علاقه‌ای به مدیریت آن نداریم؛ دوست داریم به آن افتخار کنیم. عربستان سعودی، قطر را تحریم کرد؛ اما قطر، مدیریتش کرد. آمریکا، چین را تحریم کرد و چین هم آمریکا را تحریم کرد. البته این را بگویم که ما هم آمریکا را تحریم کردیم. این‌طور هم می‌شود مسئله را دید. ولی باید مدیریت کرد. این‌که بگوییم تحریم یک فرصت است، بله. وقتی تحریم می‌شویم، باید ظرفیت‌های دیگر را فعال کنیم. ولی باید مدیریت هم داشته باشیم و هزینه‌هایمان را کاهش دهیم و با ابزارهایی که وجود دارد، تحریم را مدیریت کرد؛

این را می‌دانم که تحریم‌ها و تنش‌ها را باید مدیریت کرد و تمام تلاش‌ها را در راستای کاهش آن‌ها به خدمت گرفت و در پیمان‌های جهانی و بین‌المللی، نقش‌آفرینی کرد و حضور مؤثر داشت. تاب‌آوری در دنیای کنونی، متکی بر محدودسازی نیست. تاب‌آوری در دنیای کنونی و اقتصاد جهانی کنونی، در راستای همگرایی و هم‌افزایی و ورود در پیمان‌های بین‌المللی در همه عرصه‌ها و با همه دنیا است. مثلاً در مورد اینترنت، اگر ایران هاب ترافیک دنیا بود، آیا به این سادگی می‌توانستند زیرساخت‌های ما را موردحمله قرار دهند؟ اگر ایران تأمین‌کننده ۱۰ تا ۲۰ درصد از گاز دنیا بود و آن‌ها را وابسته به گاز خود می‌کردیم، آیا به این راحتی می‌توانستند نفت و گاز ما را تحریم کنند؟ اگر ایران تأمین‌کننده و یا در تعامل تأمین برق با پاکستان و افغانستان و روسیه و آذربایجان و عراق و قطر بود و با ۲۰ کشور تبادل برق می‌داشتیم، آیا به‌راحتی می‌توانستند زیرساخت‌های انرژی ما را مورد هدف قرار دهند؟ بنابراین تاب‌آوری یا استقرار و قدرت در دنیای کنونی، یک بخش نظامی و یک بخش فناوری دارد. یک بخش آن، توسعه تعاملات و ورود به پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. هر کشوری که در پیمان‌های ملی و بین‌المللی اثرگذاری و حضور مؤثر بیشتری دارد، کمتر تحت معرض تحریم‌ها قرار می‌گیرد. قبول کنیم در این حوزه نگاه ما در این چند سال گذشته، چنین نبوده است.

به‌عنوان جمع‌بندی، ازآنجایی‌که خودتان را نماینده کسب‌وکارها معرفی کردید، مشکلات فعلی کسب‌وکارها به ترتیب اولویت برشمارید و پیشنهادهایی برای حل آن‌ها ارائه دهید.

من چند سالی است که در حوزه کسب‌وکارهای فناورانه زیست می‌کنم. بزرگ شدن کسب‌وکارهای ما و ثروت آفرینی در این حوزه، منوط به ورود به بازارهای بین‌المللی است. ما می‌گوییم شرکت‌های دانش‌بنیان را از ۱۰ هزار به ۲۰ هزار و ۳۰ هزار شرکت برسانیم. اگر این افزایش شرکت‌های دانشی بدون ایجاد خوشه‌های فناوری باشد و در یک راستای زنجیره ارزش قرار نگیرند، تبدیل به تهدید می‌شوند. زیاد بودن شرکت‌های دانشی، پدیده جالبی نیست. زیاد بودن شرکت‌های دانشی وقتی باارزش است که زنجیره ارزش را تکمیل کنند؛ در غیر این صورت، اتفاقاً زیاد بودن آن‌ها به معنی هدر دادن منابع دولت است. مگر بازار ایران چقدر است و چند محصول یکسان در ایران نیاز دارید؟ چند شرکت دانشی در این حوزه به وجود می‌آورید؟ قطعاً برخی از آن‌ها محکوم به شکست می‌شوند.

بازار ایران برای فعالین صنعت فاوا تقریباً به حالت اشباع درآمده است. جای شکر دارد که محصول یا خدمت فناورانه ای در کشور وجود ندارد که دانش‌بنیان‌های ما نتوانند بسازند. ممکن است بگویید چرا صنعت فاوای ما وابستگی دارد. می‌گویم که وقتی شرکت دانشی ما این قطعه یا سیستم یا سامانه را تولید کند، مگر زیرساخت ارتباطی کشور در سال به چند تا از این‌ها نیاز دارد؟‌ آیا می‌صرفد که این شرکت چند ده میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند تا بازار محدودی را پاسخ دهد؟ قطعاً نمی‌شود. باید بازار برای آن‌ها گسترده شود. ورود به عرصه کشورهای منطقه و بین‌المللی پیدا کند.

بیایید روی زمین صحبت کنیم. ما تحت تحریم هستیم. قطعاً با چهره دولتی در این حوزه نمی‌توانیم ورود پیدا کنیم. راهکار، همان شعاری است که مقام معظم رهبری چند سال است که بیان می‌کنند. فعالین بخش خصوصی در حوزه ورود به عرصه‌های بین‌المللی، توانمند شوند؛ یعنی منابع مالی دولتی را در اختیار بخش خصوصی قرار دهیم تا در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی وارد شوند. با چهره بخش خصوصی وارد شویم. قبول کنیم که اگر این شرکت بخواهد پایگاه خود را ایران معرفی کند، در خارج از کشور موفق نمی‌شود و گرفتار می‌شود. به‌محض این‌که آدرس و آی‌پی ایران را بدهد، کشورهای دیگر از ترس این‌که مبادا مورد تحریم‌های ثانویه آمریکا قرار بگیرند، از امضای قرارداد سر باز می‌زنند.

شرکت‌ها باید به خارج از کشور بروند و دفتر بزنند. قطعا مطلوب ما نیست که به اسم دیگر کشورها صادرات کنند، اما چاره چیست؟ بنابراین، راهکار، حضور در عرصه‌های بین‌المللی است که با اسم ایران، سخت است. با طرف مقابل صحبت می‌کنید ولی هیچ قراردادی با شما نمی‌بندند؛ بنابراین مجبور می‌شوید که خود را در کشورهای خارجی ثبت کنید. به این ترتیب کمک می‌کنیم تا بخشی از درآمد و ظرفیت و انرژی خود را به خارج از کشور ببرد؛ هرچه باشد، این هم راهکاری است. حداقل باید پایگاه‌های صادراتی در کشور منطقه داشته باشیم، آن هم نه با چهره دولت که قطعاً با چهره بخش خصوصی. این واقعیت‌ها را باید بپذیریم و در پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، این پایگاه‌ها را تقویت کنیم. به‌محض این‌که نام دولت می‌آید، مورد تحریم قرار می‌گیرند و کسی جرئت چرخیدن دور آن‌ها را پیدا نمی‌کند؛ همه این‌ها شرایط را سخت می‌کند. واقعاً شرایط پیچیده‌ای است و به نظرم در این حوزه باید سیاست­‌های خود را اصلاح کنیم.

راه‌حل دیگر آن است که شرکت‌های دانشی ما در زنجیره ارزشی شرکت‌های خارجی قرار بگیرند. کار و محصول را اینجا انجام دهند، ولی با برند آن کشور خارجی در بازار عرضه کنند. شاید ۴۰ تا ۵۰ درصد از مدیران ما این راه‌حل را نپذیرند؛ ولی واقعیت را باید پذیرفت. شرکت‌های فراوانی در داخل ایران داریم که بزرگ شده‌اند و قابلیت حضور در عرصه‌های بین‌المللی دارند، ولی با نام و برند کشور خودمان که تحت تحریم‌اند، موفق نمی‌شوند. قرار گرفتن در زنجیره ارزش شرکت‌های بزرگ خارجی، راهکاری است که باید به آن اندیشید. قبول دارم که راه‌حل ایده‌آلی نیست، اما راه‌حل بینابینی است. نیاز است که شرایط را برای کسب‌وکارهایمان تسهیل کنیم و بگذاریم این اتفاق بیفتد و بتوانند در زنجیره ارزش شرکت‌های بین‌المللی قرار بگیرند. در قراردادهای بین‌المللی باید بتوانیم توسعه مناطق ویژه اقتصادی ICT داشته باشیم تا اگر نگران خروج شرکت داخلی از ایران هستیم، شرکت خارجی همکار را به ایران بیاوریم. آن‌ها قرار نیست که از ایران صادرات داشته باشند؛ بلکه در ایران حضور دارند تا ظرفیت شرکت‌های داخلی ما را به خدمت بگیرند و ادامه این زنجیره را در کشور خودشان انجام دهند و با برند خودشان صادر کنند و در این بین بازار شرکت‌های ما را هم توسعه دهند.

حدود ۱۰ میلیون ایرانی از اقتصاد دیجیتال نان می‌خورند / مهاجرت از سطح دانشجو به سطح کسب‌وکار رسیده است!

امروز به ایجاد مناطق ویژه اقتصادی سایبری فکر می‌کنیم. داریم فکر می‌کنیم و کانسپتش را طرح موضوع می‌کنیم. این موضوع، موافقین و مخالفینی دارد. قطعاً در مقاطعی مطلوب نیست. اگر از دیدگاهی نگاه کنیم، می‌گوییم چرا باید این کار را کنیم. ولی چاره چیست؟ ایجاد مناطق ویژه اقتصادی در حوزه سایبری و ICT یک ظرفیت است. این‌که بتوانیم بسترهایی را ایجاد کنیم تا بخش خصوصی سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های فناوری‌های نوظهور کند، راهکاری است که باید به آن فکر کرد.

این واقعیت را باید بپذیریم که محدودیت‌ها برای کسب‌وکارها قطعاً سم است. باید سبک‌سنگین کنیم که نابودی این کسب‌وکارها چقدر خسارت به کشور می‌دهد و مسائل امنیتی آن چیست؟ راه‌حلی که فقط روی مسائل امنیتی تمرکز کند و همه را محدود کند، راه‌حل خوبی نیست. بحث فیلترشکن‌ها و وی‌پی‌ان‌ها باید جمع شود. اقتصاد دیجیتال وقتی موفق می‌شود که مردم دسترسی محدود نداشته باشند. اگر می‌خواهیم مردم از یک پلتفرم استفاده نکنند، نگاهمان باید به جای قهری، اقناعی باشد. مردم را قانع کنیم که روی بستر مطلوب فعالیت کنند. نگاه‌های قهری با شکست مواجه می‌شوند. همان‌طور که در هر حوزه‌ای که نگاه قهری داشته‌ایم، شکست خورده است. محدودسازی در دنیای شتابان امروز که شتابان‌ترینش حوزه اقتصاد دیجیتال است، کشور را در جهت دستیابی به آن افق‌های اقتصادی تعریف‌شده به‌شدت عقب می‌اندازد. این‌ها واقعیت‌هایی است که باید به آن باور داشته باشیم. مسئله پیچیده است و تحریم‌ها هم پیچیدگی خاص خود را دارد.

از شما می‌خواهم این بحث‌های کارشناسی را بیشتر داشته باشیم. در کشور، بحث‌های کارشناسی در این حوزه انجام نمی‌شود یا اگر هم انجام شود، خیلی کم است. بگذاریم مخالفان و موافقان این حوزه، صحبت‌های خود را بدون محدودیت مطرح کنند و درنهایت به یک جمع‌بندی مطلوب برسیم. کسب‌وکارهای حوزه اقتصاد دیجیتال ما واقعاً خیلی شکننده شده‌اند. در نقطه‌ای هستیم که با یک نگاه حمایتی، این شکنندگی‌ها رفع می‌شود، کسب‌وکارها از این وضعیت دور شوند و ما را به قدرتی اقتصادی تبدیل می‌کنند؛ ولی با یک سیاست‌گذاری اشتباه، می‌توانیم ظرفیت عظیمی که طی ۳۰ سال سرمایه‌گذاری در کشور به وجود آمده است، از دست بدهیم. امیدوارم در انتهای کار، اتفاقی بیفتد که این نیروها و شرکت‌ها در کشور بمانند و در بازارهای بین‌المللی نقش‌آفرینی داشته باشند. اگر در کسب‌وکاری ورود پیدا می‌کنیم، همه آن‌ها مطالبه رفع محدودیت‌ها را نداشته باشند.

اگر با یک کت مسئول دولتی وارد این کسب‌وکار شوید، همه این حرف‌ها را می‌شنوید؛ حرف‌هایی که چند سال است شنیده می‌شود. زیبنده کشورمان نیست که نخبگانش، درد و مطالبه‌گری را فریاد بکشند و بعد از سال‌ها پاسخی دریافت نکنند. باید به این مطالبات پاسخ دهیم و شرایط را بهبود دهیم. کاری کنیم که فردایمان نسبت به امروز و سال بعدمان نسبت به امسالمان بهتر باشد و گام‌به‌گام بتوانیم شرایط را بهبود دهیم.

۵۸۵۸

کد خبر 2128846

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین