به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات روز دوشنبه ۲۰ شعبان ۱۲۸۷ (۲۳ آبان ۱۲۴۹) نوشت: در همینجا [قصرشیرین] اطراق شد. بسیار کسل بودم و لاغر. میرشکار یک بره آهو آورد گفت: «رفتم الی نزدیک خانقین، اردوی عثمانی را با دوربین تماشا کردم، خیلی کثیف و بیمعنی بودند؛ و برگشتن سره ماهوری را گرفته میآمدم، آن طرف ماهور همهجا تپه تپه و در درهها آنجا، نی و آب زیادی دارد – خاک ایران است، نزدیک قصرشیرین است؛ قدری که قصر پایینتر میروی آنجاست.» میگفت: «پر بود از آهو و کبک و تیهو، آهوی آرام، و همهجا دره تپه کوچک.» میگفت: «در یک ساعت ده آهو میشد زد، دو تا زدم؛ وقت غروبی بود آمدم.»
خلاصه اینجاها خیار خوبی دارد، هم سبز هم سفید، اما خیار سفید بیشتر است. شب را خوابیدیم. آهوهای اینجا خیلی تفاوت با آهوهای طهران دارد، اینجا کوچک و ریزه، دست و پاهای کوتاه باریک مثل نیقلیان.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از ربیعالاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، ص ۱۴۳
۲۵۹







نظر شما