به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در پاسخ به این پرسش که آیا بوسیدن ضریح در قرآن ذکر شده است، باید گفت اشارهای مستقیم به این عمل با واژگان امروزی در قرآن کریم وجود ندارد. چون اساساً در زمان نزول قرآن چیزی به نام ضریح وجود نداشت. ضریح یک پدیده متأخر است که بعد از قرنها، برای تکریم و حفاظت قبور اولیای الهی ساخته شد. اما گرچه بوسیدن ضریح به طور مستقیم در قرآن نیامده، منطق و روح حاکم بر قرآن و سنت، مشروعیت و معنای عمیق آن را تأیید میکند.
بنابر روایت ابنا، بوسیدن ضریح و ابراز ارادت به اماکن مقدس، ریشه در اصول بنیادینی دارد که در ادامه به تبیین آنها میپردازیم.
۱. اصل «تبرّک» در منطق قرآن و سنت
اساس این عمل، بر پایهی مفهومی به نام «تبرّک» یا برکتجویی استوار است. تبرک به این معناست که یک شیء مادی، به سبب انتساب و ارتباط با یک وجود مقدس، خود نیز واجد احترام و منشأ برکت میشود. این اصل، ریشههای محکمی در متون دینی دارد:
تبرک و شفاجویی حضرت یعقوب به پیراهن یوسف علیهماالسلام
نمونهای برجسته در قرآن کریم، داستان حضرت یوسف علیهالسلام است. ایشان پیراهن خود را برای پدرشان، حضرت یعقوب علیهالسلام فرستادند و فرمودند: «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیفکنید تا بینا شود» (یوسف، ۹۳). قرآن در ادامه تأیید میکند که با رسیدن پیراهن و تماس آن با چشمان حضرت یعقوب، بینایی ایشان بازگشت. در این داستان، یک پیراهن به واسطهی تماس با بدن ولیّ خدا، به وسیلهای برای تجلی شفای الهی تبدیل میشود. این امر نشان میدهد که خداوند گاهی برکت و رحمت خود را از مجرای اشیاء مرتبط با اولیائش جاری میسازد.
تبرک بنیاسرائیل به صندوق عهد
نمونۀ دیگر، تابوت عهد است. قرآن درباره بنیاسرائیل میفرماید: «وَقالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَآلُ هارُونَ...» (بقره/۲۴۸).
یعنی خداوند «تابوت عهد» را که بقایای موسی و هارون در آن بود، وسیله آرامش و نشانه الهی معرفی میکند. این همان معنای تبرّک به آثار اولیای الهی است.
سیره و سنت نبوی
این منطق قرآنی، در سنت و سیرهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز به وضوح قابل مشاهده است. تاریخ و روایات معتبر گواهی میدهند که صحابهی پیامبر به آب وضوی ایشان، قطرات عرق، و اشیائی که با بدن مبارکشان در تماس بود، تبرک میجستند. این رفتار نه از سر پرستش آن اشیاء، بلکه از روی درک این حقیقت بود که این امور به دلیل اتصال به معدن رسالت، متبرک شدهاند.
قیاس با یک رفتار مشترک
این رویکرد در یک رفتار جهانشمول میان تمام مسلمانان نیز تبلور مییابد: بوسیدن قرآن. هیچ مسلمانی هنگام بوسیدن کتاب خدا، کاغذ و مرکب آن را تقدیس نمیکند؛ بلکه این عمل، نشانهی احترام و ابراز عشق به «کلام وحی» است که بر آن اوراق نقش بسته است. بوسیدن جلد، نماد تعظیم به محتواست.
۲. تمایز بنیادین میان «تکریم» و «عبادت»
نقطهی کلیدی در فهم این موضوع، تفکیک میان دو مفهوم «بزرگداشت و احترام» (تکریم) و «پرستش» (عبادت) است. خلط این دو، منشأ بسیاری از سوءتفاهمهاست.
عبادت، خضوع و پرستش در برابر یک موجود به عنوان «خالق» و «مبدأ اثر مستقل» است. این فعل، منحصراً به ذات خداوند اختصاص دارد و شریک قائل شدن برای او، شرک محسوب میشود.
تکریم، ابراز احترام و محبت به یک شخص یا شیء به دلیل جایگاه و ارزشی است که خداوند برای او قائل شده است.
نیت و قصد فرد در این عمل، نقشی تعیینکننده دارد. هیچ مسلمانی طلا و نقره ضریح را به خودی خود تقدیس نمیکند. این بوسه به دلیل انتساب آن اشیاء به شخصیت والایی است که در آن مکان آرمیده است. اگر همان فلز و چوب در مکانی دیگر نصب شده بود، هرگز چنین احترامی را برنمیانگیخت. بنابراین، این عمل در حقیقت، تلاشی برای «اتصال روح» به ارواح پاک اولیای الهی و در نتیجه، تقرب به پروردگار است.
۳. تجلی عملی «مودّت»
قرآن کریم در آیه ۲۳ سورهی شوری، اجر رسالت پیامبر را «الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» (دوستی و محبت نسبت به نزدیکان ایشان) معرفی میکند. «مودّت»، صرفاً یک احساس قلبی نیست، بلکه عشقی است که در رفتار و کردار بروز مییابد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، یکی از ترجمانهای عملی و نمادین همین «مودّت» قرآنی است؛ زبان بدن برای ابراز عشقی عمیق که گاهی از بیان کلمات فراتر میرود.
بنابراین، گرچه بوسیدن ضریح به طور مستقیم در قرآن نیامده، اما منطق و روح حاکم بر قرآن و سنت، مشروعیت و معنای عمیق آن را تأیید میکند. این عمل، مبتنی بر «اصل تبرک» (برگرفته از داستان پیراهن یوسف)، «سیرهی نبوی»، «قیاس با تکریم قرآن» و «لزوم ابراز مودت» است.
در این دیدگاه، بوسیدن ضریح نه پرستش فلز، که ابراز عشق به انسان کامل است و نه شرک به آفریدگار، بلکه راهی برای تقرب به خداوند از طریق توسل به محبوبان درگاه اوست.






نظر شما