به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمدابوالحسنی در سرویس دین و اندیشه ایبنا در باره کتاب «نه! یادداشتهایی پیرامون حکومت قانون» نوشت: چاپ اول کتاب «نه! یادداشتهایی پیرامون حکومت قانون» نوشته سعید رضادوست توسط نشر تگ در تابستان ۱۴۰۴ منتشر شده است. این کتاب در ۱۵۶ صفحه شامل سی و هشت یادداشت کوتاه میشود. این یادداشتها تاملات نویسنده را طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ درباره موضوعات روز سیاسی دربرمیگیرد. نویسنده، در هر یادداشت به یک موضوع خاص سیاسی در داخل یا خارج کشور پرداخته و اندیشههای فلسفی را نیز چاشنی کار کرده است. یادداشتهای کتاب، دو، سه یا چهار صفحه هستند و به همین خاطر مطالعه آنها آسان است.

مولف کتاب در رشته حقوق تحصیل کرده و به سمت حقوق بشر و حقوق عمومی تمایل یافته و بااینحال علاقه دیرین خود به ادبیات را حفظ کرده. این کتاب تلفیقی از این دو زمینه به شمار میآید: یعنی تاملات حقوقی و سیاسی درباره موضوعات جاری را با لحن و نگرش ادبی درآمیخته. «در زمانه وکالتگرایی، جذب حقوق بشر و حقوق عمومی شدم. میان این گرایش و غریزه ادبیام پیوند زدم و کوشیدم در هوای حق و عدالت نفس بکشم.» مولف یادداشتهایش را متعلق به زیرگونه جستار برقآسا(flash essay) یا ناداستان برقآسا دانسته، یعنی متونی که در آنها «معنا و لحظه در نابترین هسته وجودیشان فشرده میشوند؛ لحظهای منجمد در یک آن، صحنهای سرنوشتساز از رویدادی خاص در یک قاب، مکاشفه و شهود مفهوم، حس یا ادراکی در یک دم که در کلمات و زبان بازنمایی میشوند.» نویسنده معتقد است جستارهای برقآسا به ما فرصت میدهند به لحظات کوتاه، سر فرصت نگاه کنیم و به آنچه رخ داده یا معنایی که خلق شده عمیقتر بیندیشیم… جستار برقآسا مانند ذرهبینی که روی چیزی کوچک و ریز گرفته شود، تصویری شفافتر پیش چشم ما میگذارد و جزئیات موضوع را چندین برابر بزرگ میکند.»
در یادداشت اول با عنوان "سقفی برای زیستن"، فیلم اجارهنشینها اثر داریوش مهرجویی مورد بحث است؛ فیلمی درباره یک آپارتمان وسط بیابان که چندین ساکن دارد و صاحبش هم حضور ندارد. یکی از ساکنان برای خود حق آب و گل قائل است و به عنوان مباشر خودخوانده از سه مستاجر دیگر، اجارهبها دریافت میکند. او قصد دارد بدون رسیدگی به ساختمان، مستاجران دیگر را خسته کرده و آنها را بیرون براند. این کشمکش و بیتفاوتی سرانجام به ویرانی ساختمان میانجامد؛ رضادوست در تفسیر این فیلم مینویسد: «اجارهنشینها بیش از هرچیز، یک پیشگویی از سرنوشت جوامعی است که به تعبیر دقیق واتسلاو هاول در کتاب کوچک و فربه "قدرت بیقدرتان"، زیر سقف دروغ زندگی را به سر میبرند. در چنین جوامعی، فردی از افراد جامعه با ظاهرسازی متکی به دروغی محکم، آنگونه که حتی خودش نیز باورش شود!، خویش را مالک انحصاری محق جامعه میپندارد و خواهان تمکین دیگرانی میشود که خودش نیز در واقع هیچ مزیتی بر ایشان ندارد.»
در یادداشت دوم با عنوان "ما نیز فرو خواهیم ریخت"، حادثه پلاسکو موضوع بحث است. مولف معتقد است این رخداد ابعاد پیچیدهای دارد و هر قاضی که بخواهد به داوری آن بپردازد به آسانی نمیتواند به ماهیت فاجعه پی ببرد. او معتقد است برای پیشگیری از تکرار این قبیل حوادث باید روالهای سیاسی شفاف باشند. «از جمله مولفههای حکمرانی خوب که بنا به اعلام سازمان ملل متحد در آغاز قرن جدید در اعلامیهای موسوم به اعلامیه هزاره ابلاغ شد، ویژگی شفافیت است. از جمله اهداف این اعلامیه آن بود که به عنوان یک سرمشق برای عملکرد دولتها جهت افزودن به منفعت شهروندان و عادلانهتر ساختن حکومت بر ایشان مورد توجه قرار گیرد. تا هنگامی که شفافیت در میانه نباشد، نمیتوان به عادلانهسازی تصمیمات نهادهای حاکم امید داشت.» وی در انتها میگوید: «غیرشفاف ساختن رویه و عملکردها، سرنوشت ما را روز به روز به پلاسکوبارگی نزدیکتر میکند. ما نیز فرو خواهیم ریخت.»
در یادداشتی دیگر با عنوان از "دموکراسیسازی آتنی تا دموکراسیبازی روسی"، مولف همهپرسی اخیر روسیه را زیر سوال برده، همهپرسیای که بر اساس نتیجه آن ولادیمیر پوتین قادر شد اصلاحات مطلوبش را در قانون اساسی پدید آورد و زمینه را برای تداوم قدرتش در سالهای بعدی فراهم سازد. مولف، «اصل تناوب قدرت» و «محدودیت دوره زمامداری» را از اصول قانون اساسی تلقی کرده. او همهپرسی اخیر را گامی بلند در راستای یکپارچهسازی جامعه دانسته و روسیه کنونی را جامعهای پساتوتالیتر دانسته. «پوتین با مبدل ساختن ساختار متکثر "مردم" به توده یکدست "ملت"، ادعای نمایندگی انحصاری از سوی ایشان را دارد.»
مولف به مناسبت انتخابات آمریکا که در پاییز ۱۳۹۹ برگزار شد بحثی را درباره دموکراسی پیش کشیده؛ او معتقد است دموکراسی ساختاری نیست که به صرف پیدایشش، حفظ شده و کاراییاش را ادامه دهد بلکه نیازمند مراقبت و توجه مستمر است. این مراقبت دو جنبه دارد: الف) تسامح متقابل که بر مبنای آن احزاب رقیب، یکدیگر را به رسمیت شناخته و مشروع میدانند. و ب) خویشتنداری که براساس آن سیاستمداران از برخی امتیازات ویژه خود میپرهیزند. او معتقد است «دموکراسی هیچگاه در نقطهای غیرقابل بازگشت قرار نمیگیرد. همواره باید برای حفظ دستاوردهای در میانه میدان بود و با اتخاذ راهبردهای همهجانبه حقوقی (و نه صرفاً قانونی) از رویه دموکراتیک مراقبت کرد.»
سخن پایانی
آنچه کتاب "نه! " را منحصربفرد میسازد، تلاش مولف برای فشرده ساختن تاملات روز سیاسی در فضا و صفحاتی محدود است. این کتاب به کلیگویی و کلیشهپردازی درنمیغلتد و از سوی دیگر در تامل فلسفی زیادهروی نمیکند. برخی مضامین و پیامهای آن قبلاً توسط کسانی دیگر به مناسبتهایی دیگر بیان شده ولی مطالعه کتاب باز هم لطف و فایده خودش را دارد.
۲۱۶۲۱۶






نظر شما