گروه اندیشه: یکی از معضلات عظیم ایران تبعیض است. مقاله زیر قادر است، ابعاد نظری و عملی تبعیض را بازنمایی کند. تبعیض به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی علوم سیاسی و فلسفه سیاسی، تجلی رفتارهای سازمانیافته و رویههای نهادی است که گروههای خاصی را از دسترسی عادلانه به منابع محروم میسازد. این مقاله را کسری ع. ر. اسکویی عضو گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل، دانشگاه دلاوِر (University of Delaware) در شهر نیوآرک (Newark) واقع در ایالت دلاوِر (Delaware) نوشته و در «دانشنامه علوم سیاسی انجمن بینالمللی علوم سیاسی (IPSA)» منتشر شده است. در این مقاله که توسط حسین راستی ترجمه شده، علمی مفهوم تبعیض از تعریف بنیادین آن (رفتار متفاوت بر اساس هویت) تا ابعاد ساختاری، تقاطعپذیری هویتها، و چالشهای پژوهشی نوظهور نظیر تبعیض الگوریتمی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، تبعیض را نه تنها در سطح فردی و اجتماعی، بلکه به عنوان یک پدیده سیستماتیک و سیاسی که میتواند زمینهساز خشونت و نابرابریهای پایدار باشد، تحلیل میکند. مطلب حاضر با نگاهی جامع، ابعاد سیستماتیک تبعیض، تأثیر آن بر رفتار سیاسی اقلیتها و ضرورت بازنگری در مدلهای سنتی برای فهم پدیدههای پیچیدهای چون «تقاطعپذیری» را واکاوی میکند.
****
تعریف و حوزه مفهومی
تبعیض به طور گسترده به رفتار متفاوت—چه آشکار و چه پنهان—با افراد یا گروهها بر اساس ویژگیهای تعریفشده اجتماعی، نظیر نژاد، قومیت، ملیت، جنسیت، وضعیت مهاجرت، دین، گرایش جنسی یا توانایی اشاره دارد (اسکویی، ۲۰۱۶، ۲۰۲۰؛ ماتیلا و پاپاگئورگیو، ۲۰۱۷). برخلاف پیشداوری (نگرشهای منفی) یا کلیشهها (باورهای بیش از حد تعمیمیافته)، تبعیض در رفتار متجلی میشود—یعنی در اعمال و رویههای نهادی که به صورت سازمانیافته به برخی مزیت میبخشند و در عین حال برخی دیگر را محروم میسازند (ماتیلا و پاپاگئورگیو، ۲۰۱۷).
در میان رشتهها و زیرشاخههای مختلف، تبعیض همچنین به عنوان شکلی از "دیگریسازی" (othering) مفهومسازی میشود—فرایندی که در آن جمعیتهای به حاشیه رانده شده، بهویژه در طول بحرانهای سیاسی یا بهداشت عمومی، ناشایست، تهدیدکننده یا فرودست قلمداد میشوند (دیون و ترکمن، ۲۰۲۰؛ آرناردوتیر، ۲۰۱۴؛ گادیس و قوشال، ۲۰۱۵؛ فاکس و آکبابا، ۲۰۱۵). این دیگریسازی موجب قربانیسازی (scapegoating) میشود و گروههای هدف را از زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محروم میسازد (آرناردوتیر، ۲۰۱۴؛ گادیس و قوشال، ۲۰۱۵؛ تومان و رپ، ۲۰۱۸؛ پورتمن و استویانوویچ، ۲۰۱۹).»

تبعیض در ساختار و بستر (ساختارگرایانه)
در ابعاد ساختاریتر، تبعیض اغلب به عنوان حضور سیستماتیک موانع نهادی و بینفردی تعریف میشود که آگاهانه یا ناآگاهانه دسترسی عادلانه به اشتغال، مسکن، مراقبتهای بهداشتی، اعتبار مالی و تحرک اجتماعی را محدود میکنند. (باچینی و دور، ۲۰۱۵؛ گادیس و قوشال، ۲۰۱۵؛ گلبر، ۲۰۲۱؛ روزنبلات و همکاران، ۲۰۱۷). نظامهای حقوقی میتوانند محرومیت را نهادینه کنند، از جمله در چارچوبهای بینالمللی. (مکگولدریک، ۲۰۱۶) و قوانین ملی که سن ازدواج تبعیضآمیز جنسیتی تعیین میکنند (آرتور و همکاران، ۲۰۱۸).
در بافتار بازارهای کار، دانسیگیر و لیتین (۲۰۱۴) بین تبعیض مبتنی بر سلیقه (taste-based discrimination) که ناشی از ترجیحات جانبدارانه کارفرمایان است، و تبعیض آماری (statistical discrimination) که ناشی از مفروضاتی درباره بهرهوری یا قابلیت اتکای سطح گروهی است، تمایز قائل میشوند. این تمایز نشان میدهد که چگونه تعصب میتواند حتی در غیاب خصومت آشکار ادامه یابد—زمانی که کلیشههای گروهی در تصمیمگیریهای منطقیشده گنجانده میشوند.
محققان به طور فزایندهای بر تقاطعپذیری (intersectionality) تبعیض تأکید میکنند (چاو، ۲۰۱۶)، و نشان میدهند که چگونه هویتهای همپوشان—مانند نژاد و مذهب یا جنسیت و وضعیت مهاجرت—به روشهای منحصربهفرد و اغلب پنهان، محرومیت را تشدید میکنند.
منشأ تبعیض میتواند افراد (مانند همسایگان، همکاران، همکلاسیها)، سازمانهای غیردولتی (مانند گروههای مذهبی، شرکتهای خصوصی) یا نهادهای دولتی (مانند قوای مقننه، پلیس، مقامات مرزی) باشند. تبعیض ممکن است در طول دوران کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی یک بار یا چندین بار رخ دهد و میتواند از نظر شدت و شکل متفاوت باشد—از ریزپرخاشگریهای ظریف (subtle microaggressions) گرفته تا اعمال آشکار آزار، آزاررسانی یا خشونت (اسکویی، ۲۰۲۰)، شامل آزار جنسی (پینییرو و کیتادا، ۲۰۲۰). به عنوان یک پدیده چندبعدی، تبعیض در سطوح فردی و جمعی عمل میکند و دامنههای اجتماعی (بینفردی) و سیاسی (نهادی) را در بر میگیرد (اسکویی، ۲۰۱۶، ۲۰۲۰؛ لاجواردی و همکاران، ۲۰۲۰).

در سطح اجتماعی (Societal Level)، تبعیض میان اعضای عادی جامعه در محیطهای روزمره—در مدارس، مغازهها، محلهها، محل کار، و سایر فضاهای عمومی و خصوصی—بروز میکند (اسکویی، ۲۰۱۶، ۲۰۲۰). از نظر سیاسی (Politically)، تبعیض میتواند در قوانین، طراحی سیاستها، و اجرای بوروکراتیک نهادینه شود، به طوری که بازیگران دولتی یا شبهدولتی اقداماتی را اجرا میکنند که نتایج نابرابر ایجاد میکنند (تومان و رپ، ۲۰۱۸). تبعیض سیاسی، که توسط نهادها و سازمانهای غیردولتی نیز تداوم مییابد، معمولاً نسبت به تبعیض اجتماعی سیستماتیکتر، سازماندهیشدهتر و گستردهتر است (اسکویی، ۲۰۲۰).
در سطح خرد (Microlevel)، افراد ممکن است تبعیض را به عنوان اهانتهای شخصی تجربه کنند—مانند نادیده گرفته شدن در محیطهای خدماتی یا دریافت امتیازات پایینتر در پلتفرمهای دیجیتال (روزنبلات و همکاران، ۲۰۱۷). در سطح کلان (Macrolevel)، تبعیض به صورت الگوهای ساختاری پایدار ظاهر میشود، مانند جریمههای دستمزدی مهاجران (immigrant wage penalties) (دانسیگیر و لیتین، ۲۰۱۴) یا درک تعصب گسترده علیه گروه خود (سندرز و همکاران، ۲۰۱۴).»
یافتهها و تحقیقات پژوهشی
مطالعه تبعیض حوزههای رفتار سیاسی، سیاست تطبیقی، اقتصاد کار، مطالعات حقوقی و موارد دیگر را در بر میگیرد. با وجود این گستردگی، چندین پرسش پژوهشی اصلی به این ادبیات حیات میبخشند. یکی از خطوط بنیادی تحقیق، بررسی میکند که رفتارها یا ساختارهای تبعیضآمیز چه زمانی و چگونه ظهور میکنند. محققان میپرسند: تحت چه شرایطی با افراد یا گروهها بر اساس هویتشان ناعادلانه رفتار میشود؟ برای مثال، در بازارهای کار، پژوهشگران بررسی میکنند که چگونه هویتهای نژادیشده یا مهاجر بر استخدام، دستمزد، یا ارزیابی عملکرد تأثیر میگذارند (دانسیگیر و لیتین، ۲۰۱۴؛ روزنبلات و همکاران، ۲۰۱۷). محققان همچنین نشان دادهاند که چگونه بحرانهایی مانند همهگیریها، "دیگریسازی" نژادیشده را برمیانگیزند (دیون و ترکمن، ۲۰۲۰).

دستور کار برجسته دیگر، بررسی میکند که چگونه درک تبعیض بر رفتار سیاسی شکل میدهد—مانند مشارکت، حزبگرایی، و دیدگاههای سیاسی. محققان دریافتند که تبعیض ادراکشده در میان گروههای اقلیت میتواند بسته به تجربه و شیوه مشارکت، مشارکت سیاسی را کاهش یا افزایش دهد (اسکویی، ۲۰۱۶، ۲۰۲۰؛ ماتیلا و پاپاگئورگیو، ۲۰۱۷). مکمل این کار، مجموعهای رو به رشد از تحقیقات است که تبعیض ادراکشده را به عنوان یک نتیجه در نظر میگیرند. به عنوان مثال، لاجواردی و همکاران (۲۰۲۰) دریافتند که مهاجرانی که از نظر فرهنگی و زبانی بیشتر ادغام شدهاند، در واقع احتمال بیشتری دارد که تبعیض را درک کنند، زیرا ادغام در جوامع دموکراتیک، انتظارات از رفتار عادلانه را افزایش میدهد و در عین حال توانایی افراد برای تشخیص اشکال ظریف محرومیت را نیز تیزتر میکند.
پژوهشگران همچنین تحلیل میکنند که چگونه نهادها و سیاستها به نابرابریهای مبتنی بر گروه دامن میزنند. این شامل محرومیت مسلمانان توسط دولت در دموکراسیهای غربی (فاکس و آکبابا، ۲۰۱۵)، و همچنین بوروکراسیهای محلی که دسترسی به منابع رفاهی را سد میکنند، میشود (تومان و رپ، ۲۰۱۸).
مجموعهای نوظهور از تحقیقات، دیجیتالی شدن تبعیض، به ویژه از طریق هوش مصنوعی و تصمیمگیری الگوریتمی را بررسی میکند. روزنبلات و همکاران (۲۰۱۷) نشان میدهند که چگونه پلتفرمهایی مانند اوبِر (Uber) میتوانند تعصب نژادی را از طریق سیستمهای امتیازدهی مصرفکننده، حتی تحت سیاستهای رسمی عدم تبعیض، بازتولید کنند. این امر، لنز علمی را گسترش میدهد تا واسطههای تکنولوژیکی را نیز به عنوان مکانهایی برای تعصب در برگیرد.»

«به طور کلی، مفهوم تبعیض از نظر روششناختی چندکاره است. این مفهوم هم به عنوان عامل تبیینکننده—به عنوان مثال، به عنوان کاتالیزوری برای رفتارهای آتی—عمل میکند و هم به عنوان پیامدی که باید تبیین شود، به ویژه در مطالعات مربوط به نابرابری ساختاری. این دوگانگی در کار باسدائو و همکاران (۲۰۱۷) مشهود است؛ جایی که بررسی میشود آیا تبعیض مذهبی در سطح گروه، زمینهساز نارضایتیهایی میشود که میتواند به خشونت دامن زند، و این امر بر اهمیت این مفهوم در مقیاسهای مختلف تحلیل تأکید میکند.»
مسیر پژوهشهای آتی
ادبیات این حوزه از نظر دامنه و پیچیدگی رشد کرده است، با این حال شکافهای کلیدی همچنان باقی هستند. یک مسیر فوری، شامل تعهد عمیقتر به تقاطعپذیری (intersectionality) است. در حالی که بسیاری از مطالعات همپوشانی نژاد، مذهب، جنسیت و وضعیت مهاجرت را به رسمیت میشناسند، تعداد کمی این تقاطعها را با عمق نظری یا روششناختی کافی بررسی میکنند. کارهای آتی باید بررسی کنند که چگونه نظامهای قدرت درهمتنیده، اشکال متمایزی از محرومیت را تولید میکنند. به عنوان مثال، تجربیات زنان سیاهپوست مسلمان یا پناهجویان کُوییر اغلب خارج از چارچوبهای غالب قرار میگیرند.
مرز دیگر، حکمرانی الگوریتمی است. از آنجا که سامانههای اشتغال، مسکن، مراقبتهای بهداشتی و عدالت، به طور فزایندهای خودکار (automated) میشوند، پژوهشگران باید موشکافی کنند که چگونه الگوریتمها تعصب را باز تولید یا پنهان میکنند. در حالی که مطالعاتی مانند روزنبلات و همکاران (۲۰۱۷) دریچه را به روی ممیزی الگوریتمی باز کردهاند، کارهای زیادی باید در زمینههای مبهمی مانند امتیازدهی اعتباری (credit scoring) یا پیشبینیهای پلیسی (predictive policing) انجام شود.

اولویت مرتبط دیگر، برقراری پل میان شکاف خرد و کلان است. در حالی که برخی مطالعات بر تجربیات زیسته (lived experiences) و برخی دیگر بر نابرابریهای ساختاری تمرکز میکنند، نظریههای قوی باید هر دو را به هم پیوند دهند. این شامل تحلیل چگونگی مشروعیت بخشیدن اقدامات دولتی به پیشداوری (تومان و رپ، ۲۰۱۸) و چگونگی تأثیرگذاری تجربیات شخصی تبعیض بر انصراف یا بسیج سیاسی (اسکویی، ۲۰۱۶، ۲۰۲۰) است.
در نهایت، این حوزه از تحقیقات تطبیقی و طولی (longitudinal) بیشتر سود خواهد برد. بیشتر مطالعات تجربی بر دموکراسیهای غربی—به ویژه ایالات متحده و اروپای غربی—تمرکز دارند، اما زمینههای نهادی و رژیمهای حقوقی در سطح جهانی متفاوت است. کارهای تطبیقی در زمینههای غیرغربی، پسااستعماری یا اقتدارگرا، بینشهای جدیدی ارائه خواهند داد. به طور مشابه، مطالعات طولی برای ردیابی نحوه تجمع تبعیض، چگونگی تکامل ادراکات و موفقیت یا شکست مداخلات ضروری هستند.
ارجاعات
-آرناردوتیر، او. اِم. (۲۰۱۴). تفاوتهایی که تفاوت ایجاد میکنند: تحولات اخیر در زمینههای تبعیض و حاشیه صلاحدید تحت ماده ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر. Human Rights Law Review, ۱۴(۴)، ۶۴۷–۶۷۰.
-آرتور، اِم.، ارل، اِی.، راوب، اِی.، وینسنت، آی.، آتابای، ای.، لاتز، آی.، و هیمن، جی. (۲۰۱۸). قوانین ازدواج کودکان در سراسر جهان: حداقل سن ازدواج، استثنائات قانونی، و نابرابریهای جنسیتی. Journal of Women, Politics & Policy, ۳۹(۱)، ۵۱–۷۴.
-باچینی، ال.، و دور، اِی. (۲۰۱۵). تبعیض در سرمایهگذاری و گسترش موافقتنامههای تجاری ترجیحی. Journal of Conflict Resolution, ۵۹(۴)، ۶۱۷–۶۴۴.
-باسدائو، اِم.، فاکس، جی.، پیرسکالا، جِی. اِچ.، استروور، جی.، و وُلرز، جی. (۲۰۱۷). آیا تبعیض، نارضایتی ایجاد میکند—و آیا نارضایتی به خشونت دامن میزند؟ شواهد جدید از تحلیلی بر اقلیتهای مذهبی در کشورهای در حال توسعه. Conflict Management and Peace Science, ۳۴(۳)، ۲۱۷–۲۳۹.
-چاو، پی. وای. اِس. (۲۰۱۶). آیا تقاطعپذیری به محدودیتهای خود رسیده است؟ تقاطعپذیری در رویه نهاد معاهدات حقوق بشر سازمان ملل و مسئله ابهام. Human Rights Law Review, ۱۶(۳)، ۴۵۳–۴۸۱.
-دانسیگیر، آر. اِم.، و لیتین، دی. دی. (۲۰۱۴). مهاجرت به اروپا: تبعیض اقتصادی، خشونت، و سیاست عمومی. Annual Review of Political Science, ۱۷، ۴۳–۶۴.
-دیون، کی. وای.، و ترکمن، اِف. اِف. (۲۰۲۰). سیاستهای دیگریسازی پاندمی: قرار دادن کووید-۱۹ در بستر جهانی و تاریخی. International Organization, ۷۴(S۱)، E۲۱۳–E۲۳۰.
-فاکس، جی.، و آکبابا، وای. (۲۰۱۵). امنیتیسازی اسلام و تبعیض مذهبی: اقلیتهای مذهبی در دموکراسیهای غربی، ۱۹۹۰–۲۰۰۸. Comparative European Politics, ۱۳(۶)، ۶۶۰–۶۸۴.
-گادیس، اِس. اِم.، و قوشال، آر. اِی. (۲۰۱۵). تبعیض مسکن علیه آمریکاییهای عرب تبار، رقابت قومی، و فرضیه تماس. The Annals of the American Academy of Political and Social Science, ۶۶۰(۱)، ۲۸۲–۲۹۹.
-گلبر، کی. (۲۰۲۱). متمایزسازی گفتار نفرت: رویکرد تبعیض سیستمیک. Critical Review of International Social and Political Philosophy, ۲۴(۴)، ۴۳۹–۴۶۰.
-لاجوردی، اِن.، اسکویی، کِی. اِی. آر.، واکر، اِچ. اِل.، و وستفال، جِی. (۲۰۲۰). پارادوکس میان ادغام و تبعیض ادراکشده در میان مسلمانان آمریکایی. Political Psychology, ۴۱(۲)، ۲۷۵–۲۹۵.
-ماتیلا، اِم.، و پاپاگئورگیو، اِی. (۲۰۱۷). ناتوانی (معلولیت)، تبعیض ادراکشده و مشارکت سیاسی. International Political Science Review, ۳۸(۵)، ۵۵۳–۵۶۸.
-مکگولدریک، دی. (۲۰۱۶). توسعه و وضعیت تبعیض گرایش جنسی تحت قانون بینالمللی حقوق بشر. Human Rights Law Review, ۱۶(۴)، ۶۱۳–۶۳۸.
-اسکویی، کِی. اِی. آر. (۲۰۱۶). چگونه تبعیض بر رفتار اجتماعی-سیاسی تأثیر میگذارد: یک دیدگاه چندبعدی. Political Psychology, ۳۷(۵)، ۶۱۳–۶۴۰
-«اسکویی، کِی. اِی. آر. (۲۰۲۰). تبعیض ادراکشده و رفتار سیاسی. British Journal of Political Science, ۵۰(۳)، ۸۶۷–۸۹۲.
-پینییرو، اِل.، و کیتادا، اِم. (۲۰۲۰). آزار جنسی و زنان دریانورد: نقش قانون و سیاستها در تضمین ایمنی و بهداشت شغلی. Marine Policy, ۱۱۷، ۱۰۳۸۸۵.
-پورتمن، اِل.، و استویانوویچ، اِن. (۲۰۱۹). تبعیض انتخاباتی علیه نامزدهای با ریشه مهاجر. Political Behavior, ۴۱(۴)، ۹۹۱–۱۰۱۳.»
-«روزنبلات، اِی.، لِوی، کِی. ای. سی.، باروکاس، اِس.، و هوانگ، تی. (۲۰۱۷). سلیقههای تبعیضآمیز: امتیازات مشتریان اوبِر به عنوان ابزاری برای تبعیض در محیط کار. Policy & Internet, ۹(۴)، ۴۰۹–۴۲۹.
-سندرز، دی.، هیت، اِی.، فیشر، اِس.، و سوبولوسکا، اِم. (۲۰۱۴). محاسبه رأیدهی اقلیتهای قومی در بریتانیا. Political Studies, ۶۲(۲)، ۲۳۰–۲۵۸.
-تومان، ای.، و رپ، سی. (۲۰۱۸). چه کسی سزاوار همبستگی است؟ رفتار نابرابر با مهاجران در ارائه سیاست رفاهی سوئیس. Policy Studies Journal, ۴۶(۳)، ۵۷۱–۵۹۷.»
بیشتر بخوانید:
چرا ایرانیان عدد ۳ را نمی شناسند؟ / شناخت سندرم های سازمانی برای پایداری حرکت های جمعی
لجبازی با تاریخ وقتی دوستش نداری / حقیقت قربانی نبرد «روایتهای رسمی» و «انکار عامیانه» / وقتی گذشته میدان خشم و انکار می شود
اصلاحات بدون قدرت سیاسی شکست می خورد / اصلاحات با وجود اختلاف در حاکمیت و دولت محکوم به شکست است/ ۸ فرمان بن بست شکنی در اصلاحات اقتصادی
۲۱۶۲۱۶






نظر شما