خالق کتاب‌های «صد سال تنهایی» و «پاییز پدرسالار» دچار زوال عقل شده است.

به گزارش خبرآنلاین، از مدت‌ها پیش شایعات زیادی درباره مشکل حافظه گابریل گارسیا مارکز وجود داشت.
 

هفته پیش ژایمی گارسیا مارکز برادر این نویسنده سرشناس کلمبیایی بالاخره بیماری او را تایید کرد.
 

ژایمی در جمع گروهی دانشجو گفت برادر 85 ساله‌اش دائم به او زنگ می‌زند و سئوالات ابتدایی می‌پرسد.

او افزود: «گابریل از نظر جسمانی وضعیت خوبی دارد، اما مدت‌هاست‌ دچار زوال عقل شده است. البته او هنوز شوخ‌طبعی، مسرت و اشتیاق همیشگی‌اش را دارد.»
 

گابریل گارسیا مارکز از بزرگان ادبیات آمریکای لاتین و از پیشگامان مکتب رئالیسم جادویی است. شاهکار او «صد سال تنهایی» است که سال 1967 خلق شد.
 

مارکز که در میان مردم آمریکای لاتین به «گابو» مشهور است، در سال 1982 برنده‌ جایزه‌ نوبل ادبیات شد. از مشهورترین آثار او می‌توان به «پاییز پدرسالار»، «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، «زیستن برای بازگفتن»(اتو بیوگرافی)، «از عشق و دیگر شیاطین» و «عشق سال‌های وبا» اشاره کرد.

ترجمه آثار مارکز به زبان فارسی از سال‌های پیش از انقلاب آغاز شد و تاکنون بخش عمده‌ای از نوشته‌های این نویسنده کلمبیایی به فارسی ترجمه شده است. 
 

کاربران خبرآنلاین می‌توانند نظر خود را درباره این عکس در قالب کامنت مطرح کنند.


 

5758

کد خبر 226619

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 70
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • تيرداد IR ۰۸:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    89 3
    گزارش يك آدم رباييت دل همه رو برده. يه نسخه از اين كتاب رو نداريد؟
    • علی IR ۱۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      61 1
      تو بازار که پیدا نمیشه.........
    • بدون نام IR ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      18 1
      انشاالله كه به زودى و به اقتضاى شرايط و توصيه بزرگان اين كتاب با تيراژ بسيار بالا تجديد چاپ ميشه
    • امید NL ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۲
      2 0
      اتفاقا صفحه اختصاصی و رسمی مارکز در فیس بوک هم مطلبی منتشر کرده بود در باره استقبال زیاد ایرانیان از کتاب " گزارش یک آدم ربایی " و نایاب شدن این کتاب در ماههای اخیر.
  • بدون نام IR ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    16 5
    احساس بیگانگی
  • امین IR ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    45 2
    حیف! به نظر من جزو 5 نویسنده برتر تاریخ ادبیات جهان است.
  • آرش IR ۰۸:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    30 2
    استاد همه زمان ها، راوی همه آنچه فرهنگ آمریکای لاتین است....
  • بدون نام IR ۰۸:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    47 2
    بی شک برای کتاب "صد سال تنهایی" ایشان می بایست ایستاد و احترام کرد.
  • بدون نام IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    18 2
    دون گابوی کبیر.
  • مینو IR ۰۹:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    40 2
    دلم عجیب گرفت ! یه انسان با اینهمه نبوغ و خلاقیت چطور میشه که به این روز بیفته ؟ ولی نمیدونم چرا همیشه مارکز در بیشتر آثارش ردی از تنهایی های طولانی و حسرت های همیشگی را دارد ؟ صد سال تنهایی و عشق سالهای وبا نمونه هایی از این شیوه داستان نویسی خلاقانه است . با این وجود همچنان از این خبر متاثرم مثل اینکه روزی بشنویم یک نویسنده عزیز وطنی گرفتار این بیماری شده ! متاسفم بی نهایت !
    • محسن IR ۱۰:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      11 1
      آفرین
  • بدون نام IR ۰۹:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    20 1
    فقط صد سال تنهایی دوست دارم گابو
  • محسن IR ۰۹:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    16 2
    گابریل بزرگ. کسی که از خوندن نوشته هاش همیشه شگفت زده شدم. حیف و صد حیف که روزگارش به پایان رسیده. چنانکه روزی برای ما هم چنین خواهد شد.
  • آشکار CA ۰۹:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    2 8
    اخم دوران پیری
  • جهت یادآوری IR ۰۹:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    11 9
    با توجه به میانگین پایین مطالعه نزد هموطنان نازنین ، سوال چندان موجهی مطرح نکرده اید ، دوستان نظر دهنده دست کم باید کتابی از ایشان خوانده باشند.
    • یاشار IR ۰۸:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
      3 0
      اتفاقاً این خیلی بهتر از نظرخواهی برای عکس فوتبالیستهاست که فضایی برای بدو بیراه گفتن «برخی» هواداران بی ادب فوتبال را فراهم می کند .
  • بدون نام IR ۰۹:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    15 1
    واااااااااااااااااااااااااااای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ، نبینم دچار زوال عقل شده باشی مغز متفکر :)
  • سمند CA ۰۹:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    10 3
    جواني دورانيست كه فقط بايد قدرش را دانست
  • محمد IR ۰۹:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    19 1
    پاییز پدر سالار............
  • بدون نام IR ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    15 0
    از آثارش لذت می بردم
  • باران IR ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    16 0
    مارکز ، حافظۀ ماندگار ادبیات امریکای لاتین و بازگو کنندۀ عشقهای خاص کارائیبی وقتی برای اولین بار را در 19سالگی یکی از آثارش (از عشق و شیاطین دیگر) را خوندم ، شور جدیدی در من ایجاد شد به طوری که موجب شد همۀ آثار ترجمه شده مارکز را بخوانم و کلا به ادبیات امریکای لاتین گرایش شدیدی پیدا کنم .
  • شهاب IR ۱۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    14 0
    این عکس هم مثل نوشته هاش حس "غربت" و "تنهایی"رو در من بوجود میاره
  • بدون نام IR ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    16 0
    آخی ! گابو بالاخره خودش هم رفت زیر درخت!
  • عليرضا بندري IR ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    27 0
    تو خودت را به فراموشي زده اي گابو بنويس و دنيا را با شاهكاري تازه غافلگير كن
    • محسن IR ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      10 0
      آفرین
    • مریم IR ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      2 1
      خیلی خوب توصیف کردی
  • وحید IR ۱۰:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    0 69
    تزویر و دو رویی!
    • متاسفم IR ۱۱:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      42 2
      نكند ايشان هم جزو عوامل استكبار جهاني است برادر؟!
  • بدون نام IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    16 0
    حالا نوبت به پاييز سالار داستان نويسي رسيد و اين واقعيت دراماتيك زندگي است گابوي عزيز !شايد فكر كني اكنون موقع نوشتن فصل صدو يكم تنهايي باشه ولي تو بايد بموني براي اينكه دوباره از زيستن براي باز گفتن بگي
  • بدون نام IR ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    7 0
    چرا شخصیتهای مرد کتاب صد سال تنهایی انقدر شبیه به هم هستند هم در نام هم در عملکرد.انگار همه قراره یکی باشند.هیچ وقت اسمشون رو به یاد نسپردم و نفهمیدم این بوئندیا هارو . بر عکس زنان خاندان مثل رمدئوس خوشکله که به آسمانها پرواز کرد و ...زنان در داستانش تاثیر بیشتری دارند و جذاب ترند گویا
  • بدون نام IR ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    3 0
    :(
  • امیر MY ۱۱:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    10 0
    در دوره کودکیم ۱ سالی رو در آرژانتین زندگی کردم، اون روزها رو به خوبی به یاد دارم. بعد از اون زمان سفر هایی رو به اروپا و آسیا داشتم الان هم در مالزی مشغول تحصیلم. هنوز هم شباهت های فرهنگی اخلاقی و کلا نوع و جنس نگاه مشابه ما به زندگی با مردم امریکایی جنوبی برام شگفت آواره . به خصوص آرژانتین، که انگار گویی مردمی از جنس خود ما با روحیه و دلبستگی های مشابه هستن. به هر جال مارکز جزو آخرین بزرگان نویسندگی قرن اخیر که هنوز هم زندست متاسفانه هنوز در دنیا ادبیات بزرگانی که حتا نزدیک به امسال مارکز باشند تولد پیدا نکردن. ای کاش هنوز هم مینوشت و مارو به دنیای پور رمز رئالیسم جادوئی خودش میبرد.
  • محسن IR ۱۱:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    7 0
    خدایا شفااااااا
  • بدون نام IR ۱۲:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    8 0
    همیشه بزرگ و ماندگار
  • مهرنوش IR ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    14 0
    خبرآنلايني هاي عزيز كار خوبي كرديد عكس يك نويسنده سرشناس جهاني راگذاشته ايد اما وقتي دقت مي كنيم با وجود گذشت يك روز ولي فقط 25 تا نظر داده شده.وقتي تصوير يك فوتبالست را مي گذاريد صدها كامنت مي رسد.آيا همه كامنت ها را منتشر كرده ايد؟ اگر اين طور باشد پيام خوبي ندارد.واكنش كاربران حاضر در فضاي مجازي به حوزه هاي فرهنگي و ادبي پايين است
  • فرنود IR ۱۲:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    19 0
    بخاطر «گزارشت از یک آدم ربایی» محاله که ما فراموشت کنیم . ممنونیم گابو تو کار خودت رو انجام دادی و الهم بخش شدی
  • بدون نام IR ۱۲:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    9 0
    ياد بخشي از داستان صد سال تنهايي افتادم جايي كه دهي مبتلا به بيماري فراموشي مي شن! يكي از جادويي ترين و خيال انگيز ترين فضاهايي كه هيچوقت فراموش نمي كنم.... دلم سوخت از فراموشي ماركز عزيز! كسي كه هميشه تخيل و جادوش شفاي روحم بود!
  • علیرضا IR ۱۲:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    5 2
    به حالش گریستم.
  • تحسین IR ۱۳:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    8 0
    به عنوان نویسنده ائی که حرفی برای گفتن دارد بسیار قابل احترام است و نه به خاطر گفته هایش.
  • مجید IR ۱۳:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    6 32
    غم ما غم نان است! شما دنبال گابریل گارسیا مارکز!!
    • بدون نام IR ۱۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
      23 0
      دنبال همین ها نبودیم که الان غممان نان شده!!!!
  • ناشناس IR ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    2 18
    کتاب صد سال تنهایی را در 16 سالگی خواندم واثر بدی روی من گذاشت
    • مكس IR ۰۸:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
      8 1
      خيلي زود خونديش. اون موقع ظرفيتشو نداشتي
    • بدون نام IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
      5 0
      اشتباهی مثبت دادم شانزده سالگی سن خواندن این شاهکار نیست ذهنت آماده پذیرشش نبوده
  • بدون نام IR ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    4 0
    مردی جاودانه و من دوستش دارم :)
  • بدون نام IR ۱۳:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    2 41
    این کیه دیگه بابا ما که نمیشناسیمش!!!!
  • بدون نام EU ۱۳:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    7 1
    ۵ سال باران!! بوی نم و نا ...عروسک متحرک کودکان ....الاغ بخت آزمایی !!! تو و زوال بدون مادربزرگ صدسال تنهایی؟! رنگین کمان قصه هایت تا همیشه زیباست...
  • مريم چهاربالش IR ۱۳:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    3 1
    يك فرصت محدود براي زيستن و آفرينش...
  • بدون نام IR ۱۵:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    3 4
    رمان عشق سالهاي وباي ماركز داستاني فوقالعاده و رويايي دارد و مسحور كننده تر از كتاب صد سال تنهائي.
  • پیمان A1 ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    12 0
    خاطره دلب‍رکان غم‍گی‍ن من
  • مريم IR ۱۶:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    0 10
    آخر و عاقبت نويسندگي... خداوند همه‌مان را شفا دهد...
    • نازنین IR ۲۰:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
      3 0
      چه ربطی داشت؟ یعنی غیر نویسنده ها کسی فراموشی نمی گیره؟
  • هادی IR ۱۶:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    10 1
    جالبه. سرنوشت مادربزرگ صد سال تنهایی الان برای خود مارکز اتفاق افتاده. اورسولا که همه چیزو فراموش می کرد و اسم اشیا رو می نوشت روی اونا. چه سرنوشت عجیبی.
  • محمد جعفر اسلامی IR ۱۷:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    3 2
    بهت زدگی و غربت
  • بدون نام IR ۱۷:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    4 1
    یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند ز استای خود شاد شدیم ÷ایان سخن شنو که ما را چه رسید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • بدون نام IR ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    2 1
    پایان مارکز هم مثل پایان خوزه آرکادیو شد.
  • امین EU ۲۰:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    2 1
    صد سال تنهایی
  • بابک حیدری IR ۲۲:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    3 1
    می دانی تو ما را فراموش می کنی ولی ما تورا هرگز.تا ابدیت.
  • آشنا از کرمانشاه IR ۲۲:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    2 2
    انشاالله خدا شفاش بده!وگرنه کمتر زجرش بده! این راه همه ماست ! بنی آدم اعضای یک پیکرند . . . !ولی حیف وصد حیف . . . !
  • reza US ۲۳:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۹
    7 1
    فقط همین رو میتونم بگم که بعد از خواندن "صد سال تنهایی" تا 6 ماه مبهوت حال و هوای قصه بودم
  • س. ط IR ۰۱:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    4 0
    تنهایی تنهایی صد سال تنهایی ، ای زیباترین غریق جهان ؛ قبر تو خالی ترین قبر میان قبرستان ماکوندو ست که سالهاست تابوتش میان دستان تمام مردم جهان دست به دست می شود . ذهنت خالی می شود و تمام ساکنان یکی یکی به ماکوندو تو می آیند صد سال تنهایی تو رفته رفته به زوال می رود و تو به میان قبیله ات به ماکوندو همیشگی خواهی رفت
  • روشنا IR ۰۸:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    5 0
    تو..دون گابوي عزيز! دنيا را به فراموشي سپرده اي نشسته اي که عشق دوباره بايستد... همسايگانت وقت ندارند: پاييز پدر سالار ت را بخوانند "ژرمينال" زولا را ورق بزنند كه بدانند "گرگ بيابان" هنوز تنهاست و "پابرهنه ها"ي استانكويچ خيلي وقت است از ياد رفته اند. ....همسايگانت انديشه هاشان ختم ميشود به جايي براي خواب جايي براي خوردن جايي براي... ...گوش کن دون گابو... من شعر مي گويم تو شعر مي خواني... ..شايد "روزي ما دوباره کبوترهايمان را پيدا کرديم" بدرود گابوي بزرگ!
  • بدون نام IR ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    4 0
    با صدسال تنهایی تنهاییم را فراموش کردم زندگی کردم بزرگ شدم گابوی عزیزم این انکار نشدنیست
  • کسری IR ۰۸:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    6 0
    گابوی عزیز: شاید تو همه دنیا را از یاد برده باشی ولی دنیا هرگز تو را فراموش نمیکند
  • محسن IR ۰۹:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    7 0
    سالهای سال بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در مقابل جوخه ای که قرار بود اعدامش کنند ایستاده بود؛ بعد از ظهر دور دستی را به یاد آورد که پدرش او را به کشف یخ برده بود.
    • شهرزاد آذر IR ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
      1 0
      باخوندن این متن دوباره رفتم تو سراشیبی صدسال تنهایی... چقدر خاطره دارم با این شاهکار ممنون گابو که چگونه نوشتن و چگونه نگریستن را نشانم دادی تو فراموش نشدنی هستی در این دنیای فراموشی
  • لیلی IR ۱۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    3 0
    در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند و گاهی اوقات پدران هم. در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود. در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم می کند. در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه، قدرت زن. در ۳۵ سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود می سازد. در ۴۰ سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم. در ۴۵ سالگی یاد گرفتم که ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و ۹۰ درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشا
  • محمد IR ۱۹:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
    2 0
    راستش نگاه من از قدیم در مورد اوآمیخته با کمی نگرانی وامید بود(شاید بخاطر اعصابم)چون از چندین سال پیش شنیدم سرطان داره ودرمان کرده و...نگران، وچون میدیدم که داره زندگی میکنه وبیماری کاریش نکرده و می نویسه وخوبه،امیدوار. الان فکر میکنم خوش بحالش، 85 سال با بزرگی وشادی زندگی کرده،بعد ازاین راهم خدا بزرگ است. من ازبین کتاباش با آقا " پیمون " عزیز هم نظرم و"خاطره دلب‍رکان غم‍گی‍ن من"رو خیلی دوست دارم.
  • آ.آ SE ۱۳:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۱
    1 0
    مارکز و کتاب صدسال تنهائیش بزرگترین نویسنده و رمان تاریخ ادبیات داستان نویسی ست. مارکز خود به فصلی از صد سال تنهائی بدل شد. افسانه ای تکرار نشدنی. مردی بی نظیر. و قصه گویی از اساطیر. او همیشه زنده،سالم و ماندگار خواهد بود. با لبخند های فراموش نشدنیش.
  • آ.آ NL ۱۳:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۱
    1 0
    درکش برام خیلی سخته وقتی کسی میگه: مارکز یکی از نویسندگان بزرگه. عقاید یک دلقک هاینریش بل شاهکاره. خشم و هیاهوی فالکنر شاهکاره. ناطور دشت سلنجر شاهکاره. میرای کریستوفر فرانک. صید قزل آلا در آمریکا ریچارد براتیگان. و... اما کدوم کتاب یا نویسنده ای رو سراغ دارین که به قدرت صدسال تنهای و روایتهای مارکز باشه؟ هیچ کدوم از نویسنده های بزرگ قابل مقایسه با قدرت قصه گویی مارکز نیستن. مارکز بزرگترین نویسنده تمام اعصاره و صد سال تنهایی شاهکار بی بدیل و تکرار نشدنی تاریخ ادبیات داستانی.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین